اگر باران به دلها نبارد ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...
اگر باران به دلها نبارد ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...

عـِلم غیب داری که هر جفایی عین بلاست؟! ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

 عـِلم غیب داری که هر جفایی عین بلاست؟! ...

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  

http://s8.picofile.com/file/8302476242/HAR_CHE_AZ_DUST_RASAD_N3KUST_8.jpg

http://s9.picofile.com/file/8302476400/HAR_CHE_AZ_DUST_RASAD_N3KUST_7.jpg

http://s8.picofile.com/file/8302476568/HAR_CHE_AZ_DUST_RASAD_N3KUST_6.jpg

http://s9.picofile.com/file/8302476800/HAR_CHE_AZ_DUST_RASAD_N3KUST_4.jpg

http://s9.picofile.com/file/8302476934/HAR_CHE_AZ_DUST_RASAD_N3KUST_5.jpg

http://s9.picofile.com/file/8302477134/HAR_CHE_AZ_DUST_RASAD_N3KUST_2.jpg

http://s8.picofile.com/file/8302477592/HAR_CHE_AZ_DUST_RASAD_N3KUST_3.jpg

   نقاش مشهوری درحال اتمام نقاشی اش بود. آن نقاشی بطورباورنکردنی زیبا بود و میبایست در مراسم ازدواج شاهزاده خانمی نمایش داده میشد. نقاش آنچنان غرق هیجان ناشی از نقاشی اش بود که ناخودآگاه در حالیکه آن نقاشی را تحسین میکرد، چند قدم به طرف عقب رفت. نقاش هنگام عقب رفتن پشتش را نگاه نکرد که یک قدم به لبه پرتگاه ساختمان بلندی فاصله دارد. شخصی متوجه شد که نقاش چه میکند .میخواست فریاد بزند، اما ممکن بود نقاش بر حَسَب ترس غافلگیر شود و یک قدم به عقب برود و نابود شود، مرد به سرعت قلم مویی رابرداشت و روی آن نقاشی زیبا را خط خطی کرد. نقاش که این صحنه را دید باسرعت و عصبانیت تمام جلو آمد تا آن مرد را بزند. اما آن مرد تمام جریان را که شاهدش بود را برایش تعریف کرد که چگونه در حال سقوط بود.
 براستی گاهی آینده مان را بسیار زیبا ترسیم میکنیم، اما گویا خالق هستی میبیند چه خطری در مقابل ماست و نقاشی زیبای مارا خراب میکند. گاهی اوقات از آنچه زندگی بر سرمان آورده ناراحت میشویم ، اما یک مطلب را هرگز فراموش نکنیم:
«خالق هستی همیشه بهترین ها را برایمان مهیا کرده است».

 تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.