اگر باران به دلها نبارد ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...
اگر باران به دلها نبارد ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...

مَردم مُفت-حرفزن ِ سیاهکار ...


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

http://s7.picofile.com/file/8236552742/SHEYXE_BAH8EE_1.jpg

http://s6.picofile.com/file/8236553468/Q8ZYOL_QOZ8T_1.jpg

 

 

http://s6.picofile.com/file/8236553876/SH8H_ABB8S_1.jpg

 

 

  مَردم مُفت-حرفزن ِ سیاهکار ...

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 


 شاه عباس صفوی به شیخ بهایى گفت: دلم می ‏خواهد ترا قاضى القضات کشور نمایم تا همانطور که معارف را نظم دادى، دادگسترى را هم سر و سامانى بدهی، بلکه حق مردم رعایت شود.
شیخ بهایى گفت: من یک هفته مهلت می ‏خواهم تا پس از گذشت آن و اتفاقاتى که پیش خواهد آمد، چنانچه باز هم اراده‌ی ملوکانه بر این نظر باقى بود دست به کار شوم و الا به همان کار فرهنگ بپردازم ... شاه قبول کرد. فردا شیخ سوار بر الاغش شده و به مصلای خارج از شهر رفت افسار الاغش را به تنه درختى بست و وضو گرفت، عصای خود را کنارى گذاشت و براى نماز ایستاد، در این حال رهگذرى که از آنجا می ‏گذشت، شیخ را شناخت، پیش آمد و سلام کرد. شیخ قبل از نماز خواندن جواب سلام را داد و گفت: اى بنده خدا من می‏دانم که ساعت مرگ من فرار رسیده و در حال نماز زمین مرا مى بلعد!!! تو اینجا بنشین و بعد از مرگ من الاغ و عصاى مرا بردار، برو به شهر به منزل من خبر بده و بگو شیخ به زمین فرو رفت و لیکن چون قدرت و جرات دیدن عزرائیل را ندارى چشمانت را بر هم بگذار و پس از خواندن هفتاد مرتبه قل هو الله احد مجددا چشم هایت را باز کن و آن وقت همان کاری که گفتم بکن!!!!
 مرد با شنیدن این حرف با ترس و لرز به روى زمین نشست و چشمان خود را بر هم نهاد و شیخ هم عمامه خود را در محل نماز به جاى گذاشته، فوراً به پشت دیوارى رفت از آنجا به کوچه ‏اى گریخت و مخفیانه خود را به خانه خویش رسانیده و به افراد خانواده خود گفت: امروز هر کس سراغ مرا گرفت بگوئید به مصلا رفته و برنگشته، فردا صبح زود هم من مخفیانه میروم پیش شاه و قصدى دارم که بعداً معلوم می شود...
 شیخ بهایى فردا صبح قبل از طلوع آفتاب به دربار رفت و چون از نزدیکان شاه بود، هنگام بیدار شدن شاه اجازه حضور خواست و چون به خدمت پادشاه رسید عرض کرد: « اعلیحضرت، میخواهم کوتاهى عقل بعضى از مردم و شهادت آنها را فقط به سبب دیدن یک موضوع، به شاه نشان دهم پس ببینید مردم چگونه عقل خود را از دست می دهند و مطلب را به خودشان اشتباه می فهمانند »؟!! شاه عباس با تعجب پرسید: ماجرا چیست؟ شیخ بهایى گفت: «من دیروز به رهگذرى گفتم که چشمت را هم بگذار که زمین مرا خواهد بلعید و چون چشم بر هم نهاد من خود را مخفى ساخته و به خانه رفتم و از آن ساعت تا به حال غیر از افراد خانواده ام، کسى مرا ندیده و فقط عمامه خود را با عصا و الاغ در محل مصلى گذاشتم، ولى از دیروز بعدازظهر تا به حال در شهر شایع شده که من به زمین فرو رفتم و این قدر این حرف تکرار شده که هر کس می گوید من خودم دیدم که شیخ بهایى به زمین فرو رفت!!! حالا اجازه فرمایید شهود حاضر شوند»!
 به دستور شاه مردم در میدان شاه و مسجد شاه و عمارت‏هاى عالى قاپو و تالارها و عمارت مطبخ و عمارت گنبد و غیره جمع شدند، جمعیت به قدرى بود که راه عبور بسته شد، لذا از طرف رئیس تشریفات امر شد که از هر محلى یک نفر شخص متدین و فاضل و مسن و عادل براى شهادت تعیین کنند تا به نمایندگى مردم آن محل به حضور شاه بیاید و درباره فقدان شیخ بهایى شهادت بدهند...
 بدین ترتیب 17 نفر شخص معتمد و واجد شرایط از 17 محله ی آن زمان اصفهان تعیین شدند و چون به حضور شاه رسیدند ، هر کدام به ترتیب گفتند: به چشم خود دیدم که چگونه زمین شیخ را بلعید!
 دیگرى گفت: «خیلى وحشتناک بود ناگهان زمین دهان باز کرد و شیخ را مثل یک لقمه غذا در خود فرو برد».
سومى گفت: به تاج شاه قسم که دیدم چگونه شیخ التماس می کرد و به درگاه خدا گریه و زاری می نمود.
چهارمى ‏گفت: خدا را شاهد می گیرم که دیدم شیخ تا کمر در خاک فرو رفته بود و چشمانش از شدت فشارى که بر سینه ‏اش وارد می آمد از کاسه سر بیرون زده بود!!!
 به همین ترتیب هر یک از آن هفده نفر شهادت دادند.
 شاه با حیرت و تعجب به سخنان آنها گوش می کرد و عاقبت شاه آنها را مرخص کرد و خطاب به آنها گفت: بروید و مجلس عزا و ترحیم هم لازم نیست زیرا معلوم می شود شیخ بهایى گناهکار بوده است!
 وقتى مردم و شاهدان عینى رفتند، شیخ مجدداً به حضور شاه رسید و گفت: قبله‌ی عالم! عقل و شعور مردم را دیدید؟ شاه گفت: آرى، ولى مقصودت از این بازى چه بود؟ شیخ عرض کرد: به من فرمودید، قاضى القضات شوم. شاه گفت: بله ولى این موضوع چه ارتباطی به آن دارد؟ شیخ گفت: من چگونه می توانم قاضى القضات شوم با اینکه می دانم مردم هر شهادتى بدهند معلوم نیست که درست باشد، آن وقت حق گناهکاران یا بى گناهان را به گردن بگیرم. اما اگر امر می فرمایید ناچار به اطاعتم!
 شاه عباس گفت: چون مقام علمى تو را به دیده ی احترام نگاه کرده و میکنم لازم نیست به قضاوت بپردازى، همان بهتر که به کار فرهنگ مشغول باشى !!!

 



برچسب ها: مُفت-حرفزن، سیاهکار، شیخ بهایى، قاضى القضات، به زمین فرو رفتن، گواهی دروغ، شعور مردم،

حضرات صدا وُ سیما خوب نیس مَردمو انقدر بد-عادت کنین! ...



 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

http://s6.picofile.com/file/8236394042/S8NSOR_D3KT8TORY_1.jpg

http://s6.picofile.com/file/8236394118/S8NSOR_D3KT8TORY_2.jpg

 

http://s7.picofile.com/file/8236394200/S8NSOR_D3KT8TORY_3.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8236394242/SAH8BY_YADOLL8H_JAN_NATY_MAJLESE_AW_WAL.jpg

 

 

 

 حضرات صدا وُ سیما خوب نیس

 مَردمو انقدر بد-عادت کنین! ...

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 


آفتاب : در آستانه انتخابات مجلس دهم، صداوسیما دست به ابتکار جالبی زده است و زوایای روشن و تاریک 9 دوره گذشته مجلس شورای اسلامی را در مستندی به نام «پارلمان» به تصویر می‌کشد. یکی از برجسته ترین ویژگی‌های این برنامه سانسور نکردن افراد به ویژه تصویر آنها است. در مستند پارلمان برای اولین بار تصاویر دسته اولی از نطق‌ها و جنجال‌های مجالس مختلف پیش روی مخاطب است و از این جهت این برنامه نسبت به دیگر مستندهای صداوسیما دارای ویژگی‌های منحصر به فردی است.
به گزارش عصر ایران، سانسور نشدن افراد در این برنامه اما جنجال‌های فراوانی را به وجود آورد. نشان دادن تصویر رئیس دولت اصلاحات، مهدی کروبی، مهندس مهدی بازرگان، یدالله سحابی و .... باعث شد تا مردم از خود بپرسند که آیا این تصاویر واقعا از صداوسیما در حال پخش است؟
 در کنار این علامت سوال برخی دیگر نیز صدای اعتراض بلند کردند که چرا تصاویر این افراد باید از صداوسیما پخش شود؟ مدیر کل روابط عمومی صداوسیما در پاسخ به این اعتراض‌ها گفته است:« واقعیت این است که این برنامه به عنوان یک مستند گزارشی تلاش می کند زوایای مختلف وقایع و رویدادهای انقلاب را به شکل واقع گرایانه بازگو کند؛ بنابراین اقتضای این رویکرد ایجاب می کند که تصاویری از آن رویدادها در گزارش های مستند به نمایش درآید.»
 سوالی که در این میان مطرح می‌شود این معناست که چرا پخش تصاویر کارگزاران نظام جمهوری اسلامی در ادوار مختلف این همه در جامعه حساسیت ایجاد کرده است؟
 برای پاسخ به این سوال باید به عملکرد صداوسیما رجوع کنیم. صداوسیمای جمهوری اسلامی در سال‌های گذشته به دلیل داشتن نگاه سیاسی و جناحی به مسائل کشور نتوانست آنگونه که باید وظیفه ملی خود را انجام دهد. نزدیکی روسای صداوسیما به یک جناح خاص آنها را بر آن می‌داشت که بیشترین زمان برنامه‌های صداوسیما را در اختیار جناح متبوع خود قرار دهند. همین رفتار باعث شد که کم کم رقیب از حضور در صداوسیما محروم شود. این معنا به ویژه بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 پررنگ تر نیز شد. صداوسیما به دلیل آنچه خود واقعیت می‌پنداشت، دست به سانسور جریان اصلاحات زد و در یک دستورالعمل نانوشته تمام سران این جریان را از رسانه ملی حذف کرد.
 این رسانه حتی در بسیاری از مواقع هاشمی رفسنجانی رئیس سابق قوای مقننه و مجریه و همچنین رئیس فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام را از تیغ سانسور خود عبور می‌داد. به طور مثال سایت اینترنتی هاشمی رفسنجانی با اشاره به یکی از این سانسورها نوشت:« در حالیکه ایشان براساس مستندات و تصاویر موجود در سایت‌های دفتر مقام معظم رهبری و روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام در مراسمی که به مناسبت گرامیداشت حجاج جان‌باخته، در حسینیه امام خمینی و با حضور آیت‌الله خامنه‌ای برگزار شده بود، شرکت کرده بود، اما رسانه ملی در تمام بخش‌های خبری 24 ساعت گذشته چنان ماهرانه با تیغ سانسور فیلم‌ها را برش داد و پخش کرد تا هیچ بیننده‌ای متوجه نشود که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در این مراسم حضور داشته است! جای شگفتی است که رسانه ملی برای اجرای سیاست‌های خود از کجا خط می‌گیرد که حتی جسورانه چنین اقدامی می‌نماید، که امیدواریم مسؤولان مربوطه، به وجدان خویش به مردم ایران و به تاریخ انقلاب اسلامی پاسخ دهند.»
 همین سانسورهای عجیب و غریب از سوی رسانه ملی باعث شده است تا مردم امروز از خود بپرسند تا آیا واقعا صداوسیما تصویر رئیس دولت اصلاحات را نشان داده است؟ امروز باید از یک اتفاق عادی که نشان دادن رئیس جمهور سابق ایران، رئیس مجلس و یا کارگزاران نظام تعجب کنیم و این در حالی است که بسیاری از معاندین با نظام جمهوری اسلامی بارها و بارها تصاویرشان از سوی صداوسیما پخش شده است.
 به نظر می‌رسد پخش مستند پارلمان می‌تواند تابوی ایجاد شده در صداوسیما را بشکند و تاریخ جمهوری اسلامی را بدون سانسور پخش کند.در جهان امروز روشنگری جای سانسور را گرفته است. سانسور باعث می‌شود مردم به جای صداوسیما به سراغ شبکه‌های ماهواره‌ای بروند و تاریخ جمهوری اسلامی را آنجا جستجو کنند.
 امیدواریم مستنداتی همچون پارلمان با تمام خوبی و بدی‌هایش بازهم در صداوسیما تکرار شود. 

 



برچسب ها: صدا وُ سیما، سانسور، رئیس دولت اصلاحات، مهدی کروبی، مهدی بازرگان، یدالله سحابی، جانبداری جناخی،

تصمیم گیری برای همه...


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

 

http://s6.picofile.com/file/8236184968/MOSTABED_XODRA_AY_4.jpeg

http://s7.picofile.com/file/8236171784/MOSTABED_XODRA_AY_2.jpeg

 

 

http://s7.picofile.com/file/8236170276/MOSTABED_XODRA_AY_1.jpeg

 

 

 تصمیم گیری برای همه...

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 


 تنها و بی محافظ با ماشین در خیابانهای شهر گردش میکرد.اگر آشنایی می دید از ماشین پیاده میشد،خوش و بشی میکرد و به ابراز احساسات عابران پاسخ میداد. از دید بسیاری سرانجام آمده بود پادشاهی که همگان آرزویش را داشتند.تشریفاتی در کار نبود.به شیرخوارگاه کودکان یتیم سر میزد و سخاوتمندانه کمک مالی به آنها را فراموش نمیکرد. فحش های چاروادری پدرش کمتر از زبان او شنیده شد و آموزه های مودب الدوله نفیسی مباشر خاصه و مقتدرش در دوران ولیعهدی را کم و بیش حفظ کرده بود.جوان خوش سیمای خجالتی و کم حرفی که بارها از ابراز احساسات پاک و صادقانه مردم به گریه افتاد و میخواست نگرش بد مردم از روزگار ارعاب و اختناق پدرش بهبود یابد.یکبار که مسیر کوتاه میدان بیست و چهار اسفند(انقلاب)تاچهار راه پهلوی( ولی عصر)را به دلیل انبوهی جمعیت و ابراز احساسات مردم سه ساعته طی کرد به گریه افتاد اما نفهمید که برای تداوم این محبوبیت نیازی به کسب قدرت مطلقه و تهدید و ساواک نیست،همینکه مردم حاکمشان راباور کنند کافی است.

کار به جایی رسید که کسی جرات نداشت به سگ محبوب شاهنشاه چیزی بگوید مبادا صاحبش دلخور شود.سگ بزرگی که هنگام صرف غذا عادت داشت دور میز بچرخد و سر در بشقاب همه فرو کند.یکبار فرح دیبا ملکه ایران به طعنه گفت که همه به خاطر صاحبش تملق این سگ را هم میگویند.اما گوش پادشاه بدهکار این حرف ها نبود.او نتوانست بین شاهی دموکرات و محبوب که سلطنت میکند تا دیکتاتوری که به فکر حکومت است،اولی را انتخاب کند.

اصرارهای فرح دیبا مبنی بر دور کردن افراد چاپلوس و متملق از اطراف او فایده ای نداشت وگاه به مشاجرات جدی بین آن دو منجر میشد.بر اساس اسناد موجود تنها کسی از خانواده سلطنتی که بین مردم عادی و حتی نخبگان به دلیل فعالیت هایش مقداری محبوبیت داشت،شخص ملکه بود که البته اقدامات او حتی با مخالفت و کارشکنی ساواک مواجه میشد.آنقدر که بر اساس خاطرات امیر اسدا...علم،مرد پر نفوذ دوران پهلوی و رفیق صمیمی شاه،بسیاری اوقات ملکه از او میخواست خطرات حتمی که کشور را تهدید میکند به عرض برساند اما او هم حرفش توسط آخرین پادشاه شنیده نمیشد.

شبها هنگامی که در حال قدم زدن در تراس کاخ نیاوران صدای ا...اکبر مردم را از مسجد محله نیاوران میشنید،به تلخی به اطرافیانش گفت دیگر من را مسلمان هم نمیدانند.مسجدی که خود دستور تعمیر و بازسازیش را داده بود. خبر خروج او که منتشر شد روزنامه های عصر تیتر یکشان همین خبر بود.روزنامه اطلاعات با بزرگترین فونت نوشت شاه رفت در حالیکه ان یکی روزنامه عصر نوشته بود شاه رفتند.وقتی در پاویون فرودگاه، روزنامه ها را مشاهده کرد از تیتر روزنامه اطلاعات دلخور شد و خطاب به بختیار گفت قرار بود تا زمانیکه ایران هستم حرمتم حفظ شود.سه روز پس از ترک ایران وقتی تصاویر هوایی راهپیمایی روز اربعین مردم در تلویزیون منتشر شد عده ای از چاپلوسان همراه از او خواستند همانند شارل دو گل رییس جمهور سابق فرانسه که هنگام خطر خیابان شانزه لیزه را مملو از هوادارانش کرد،او هم چنین فراخوانی بدهد.در حالیکه رویش را از پیشنهاد دهنده باز گردانده بود گقت هوادران من هم اکنون در شانزه لیزه هستند نه تهران!این پاسخی ناقص به سوالی بود که یک بار از خودش پرسیده بود.وقتی تظاهرات گسترده روز تاسوعای پنجاه و هفت را از آسمان مشاهده کرد هنگام پیاده شدن با مشت بر بدنه هلیکوپتر کوبید که چرا؟من که در تلاش برای عمران و آبادی ایران کوتاهی نکردم.کوتاهترین پاسخ این بود که بستن دهان همه و تصمیم گیری برای و به جای همه ...

 

 

شوخی «جمهوری اسلامی» با ردصلاحیت ها


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

http://s6.picofile.com/file/8235841818/REZQE_HAL8L_1.jpg

http://s7.picofile.com/file/8235843476/TARBYAT_2.jpeg

http://s6.picofile.com/file/8235844384/TARBYAT_4.jpeg

 

http://s7.picofile.com/file/8235845018/TARBYAT_5.jpeg

http://s7.picofile.com/file/8235846218/TARBYAT_1.jpeg

 

http://s6.picofile.com/file/8235847026/TARBYAT_3.jpeg

 

 شوخی «جمهوری اسلامی» با ردصلاحیت ها

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 


   به گزارش ایسنا، روزنامه جمهوری اسلامی در ادامه نوشت: این روزها متنی در همین زمینه در فضای مجازی دست به دست می‌شود که با توصیه ضرورت کوشا بودن در تربیت فرزندان، در واقع مسئولان را به روش اعتدال در برخورد با موضوع صلاحیت‌ها توصیه می‌کند.
به نوشته این روزنامه، متن طنز چنین است: «دختر مرحوم طالقانی، پسر شهید مطهری، پسر شهید اشرفی اصفهانی، نوه امام خمینی، فرزندان هاشمی رفسنجانی، پسر دکتر عارف و ... همگی رد صلاحیت شدند.
لطفاً در تربیت فرزندان کوشا باشید!»

 



برچسب ها: شوخی، ردصلاحیت ها، تربیت فرزندان،

شوخی آقای وزیر ...


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

http://s6.picofile.com/file/8235644100/H8JBAABAAEE_H_R_WAZ3RE_AAMUZESHO_PARVARESHE_AHMADYNEJ8D_1.jpeg

http://s6.picofile.com/file/8235645592/MADRESEH_SH3NAAB8DE_P3R8NSHAHR_1.jpeg

http://s6.picofile.com/file/8235648126/MADRESEH_SH3NAAB8DE_P3R8NSHAHR_2.jpeg

 

http://s7.picofile.com/file/8235651000/MADRESEH_SH3NAAB8DE_P3R8NSHAHR_4.jpeg

http://s7.picofile.com/file/8235652250/MADRESEH_SH3NAAB8DE_P3R8NSHAHR_5.jpeg

 

http://s7.picofile.com/file/8235654126/MADRESEH_SH3NAAB8DE_P3R8NSHAHR_6.jpeg

 

 

 شوخی آقای وزیر ...  

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 


 ((( یادش بخیر ... انگار همین دیروز بود که رادیوی سراسری ایران ، برنامه-ی مختصر وَ مفیدی را پخش میکرد بنام «تقویم تاریخ» ... برنامه راجع به اتفاقاتی بود که سالگردش رسیده بود ، وقایع مهمی که یکسال پیش روی-داده بود تا مثلا صدها سال قبل! ... هدفشان اطلاع-رسانی وَ نکته-سنجی بود. امیدوارم که هنوز هم برنامه-ای از این قماش باشد. به هر حال تعجب نکنید ، من نه مورّخ-ام نه آنقدر مطلع وُ نکته-سنج که بخواهم در این عرصه «عرض-اندام»-ی بکنم! ... فقط به صرف یادآوری ، یادگیری ، وَ غیره ، گاهی به تقویم تاریخ سایتهای خبری ، مثل همین «آفتاب-نیوز» ، بدنبال مطلبی قابل ذکر میگردم. امروز هم از هفتم بهمن 91 به قبل ، عناوین این سایت خبری را مرور میکردم که مطلب ذیل را مناسب ِ درج در این وبلاگ یافتم ؛ باری به هر جهت ، اگر به ذائقه-ی فکری یا جناحی شما خوش نیامد ، با حُسن ِ ظن ِ خود مرا از برچسبهای ناچسب وَ ناشایست یک «بـــنـــده-ی خداوند» ِ صـدّیـق ِ یـکـتـــا ، مبرّا بفرمایید چون «تا جاییکه عقلم قـَــد میداده» ، «شرم از خدا» را سعی کرده-ام در اولویت اول زندگیم قرار دهم. _ عـبـــد عـا صـی )))

 آفتاب، 18 آذر 1391، جعفر محمدی :  واقعاً چگونه می توان این موضوع را هضم کرد که دختر بچه های دانش آموز با سر و صورت های سوخته در بیمارستان های پیرانشهر ، ارومیه و تبریز بستری اند وناله شان به آسمان است و آن وقت وزیر آموزش و پرورش ، علیرغم دیدن این صحنه ها ، در پاسخ به خبرنگاران ، شوخ طبعی اش گل می کند و خنده کنان به آنها می گوید که چرا قبلاً نگفتید مواظب مدرسه باشیم که آتش نگیرد!
 وقتی اتوبوس حامل دانش آموزان "راهیان نور" ، واژگون شد و ۲۶ دختر دانش آموز بروجنی، مظلومانه کشته شدند ، اولین واکنش وزیر آموزش و پرورش سلب مسوولیت از خود بود ؛ آنجا که حمید رضا حاجی بابایی در پاسخ به سوال خبرنگاران در باره این فاجعه غم انگیز گفت: بروید از مسؤولش بپرسید!
تو گویی که وزارت آموزش و پرورش و وزیرش ، در قبال دانش آموزان مسؤولیتی ندارند!
هنوز جامعه ایران داغدار دانش آموزان بروجنی بود که خبر رسید
دختر بچه های روستای شین آباد پیرانشهر گرفتار شعله های آتش شده و در کلاس درس ، سوخته اند.
 این بار نیز خبرنگاران به نمایندگی از افکار عمومی ، سراغ وزیر رفتند و از او پرسیدند که آیا هنوز تصمیمی برای استعفا ندارد؟
 پاسخ او ، بیش از هر چیزی ، یادآور پاسخ قبلی اش در قبال مرگ دانش آموزان بروجنی بود و نشان می داد که پاسخ قبلی آقای وزیر ، نه یک سهو کلام ، که بخشی از ادبیات غیر مسؤولانه شخص حمید رضا حاجی بابایی است.
 خبر خبرگزاری مهر در این باره را بخوانید: «وزیر آموزش و پرورش در واکنش به سوالی در خصوص درخواست استعفایش توسط برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی به دلیل حادثه آتش سوزی دبستان دخترانه با خنده گفت: خبرنگاران چی؟ خبرنگاران را برکنار کنیم یا نه؟ اگر به موقع خبر می دادید مواظب مدرسه شین آباد پیرانشهر باشید این اتفاق روی نمی داد!»
شاید بتوان گفت که آنچه بر سر دانش آموزان معصوم بروجنی آمد ، صرفاً یک حادثه بوده است یا آنچه در مدرسه روستایی پیرانشهر به وقع پیوست ، در هر جایی امکان حدوث دارد ولی ادبیات وزیر آموزش و پرورش لااقل درقبال این دو حادثه فجیع که طی آنها ، ده ها دانش آموز دختر کشته ، مجروح و مصدوم شده اند ، روایت دیگری از حکایت امروزین آموزش و پرورش ایران دارد.
 واقعاً چگونه می توان این موضوع را هضم کرد که دختر بچه های دانش آموز با سر و صورت های سوخته در بیمارستان های پیرانشهر ، ارومیه و تبریز بستری اند وناله شان به آسمان است و آن وقت وزیر آموزش و پرورش ، علیرغم دیدن این صحنه ها ، در پاسخ به خبرنگاران ، شوخ طبعی اش گل می کند و خنده کنان به آنها می گوید که چرا قبلاً نگفتید مواظب مدرسه باشیم که آتش نگیرد!
 آیا با این روحیه و نوع نگاه ، نباید منتظر فجایعی به مراتب بدتر از رویدادهای تلخ اخیر و البته گل کردن بیشتر شوخ طبعی های آقای وزیر باشیم؟
حتی اگر بتوان ، در حوادث پیش آمده ، گریبان وزیر را رها و او را تبرئه کرد ، نمی توان از کنار نوع گفتار و کردار او با بی اعتنایی گذشت و به بهبود وضعیت آموزش و پرورش ، با چنین نگرشی در صدر آن امید بست هر چند که این نوع "سرسری انگاری مسائل" ، نه فقط در آموزش و پرورش که در جای جای نظام مدیریت اجرایی کشور ، نهادینه شده است کما این که یکی بعد از مسؤولان محلی پیرانشهر ، بعد از این حادثه رقت بار ، در گفت و گو با تلویزیون ، کوشید اوضاع دانش آموزان را عادی جلوه دهد و مدعی شد که فقط چند نفر دچار سوختگی "سطحی شده اند و صد البته خبرنگار صدا و سیما هم که گویا نقش پایه میکروفن را ایفا می کرد نپرسید که اگر موضوع فقط یک سوختگی سطحی است ، چرا مراکز درمانی پیرانشهر نتوانسته اند از عهده درمان یک سوختگی سطحی برآیند و ناگزیر شده اند بچه ها را به بیمارستان های ارومیه و حتی تبریز در استان مجاور ببرند و بستری کنند؟!
 به گزارش عصرایران،مخلص کلام آن که تا زمانی که مسؤولیت پذیری مسوولان در ایران ، در قالب شوخی و گل و بلبل جلوه دادن اوضاع جلوه گر شود ، پاشنه در بر همین منوالی که هست خواهد چرخید ، چه حاجی بابایی در اتقا وزیر آموزش و پرورش بنشیند و به تداوم وزارتش بیندیشد و چه هرکس دیگری با همین دیدگاه!

 



برچسب ها: حمید رضا حاجی بابایی، مدرسه شین آباد، راهیان نور بروجنی، وزارت آموزش و پرورش، ادبیات غیر مسؤولانه، آتش سوزی دبستان شین آباد، مسؤولیت پذیری،

این کارها برای خداست یا خُرما!؟ ...


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

 

http://s6.picofile.com/file/8235459634/MAN8FE_E_MELLY_YAA_JEN8HY_2.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8235458950/MAN8FE_E_MELLY_YAA_JEN8HY_1.jpg

 این کارها برای خداست یا خُرما!؟ ...

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 


 علی مطهری در سایت شخصی خود جوابیه ای به روزنامه کیهان منتشر کرد:

جناب آقای شریعتمداری
مدیرمسئول روزنامه کیهان
با سلام، در شماره یکشنبه ۴/۱۱/۹۴ آن روزنامه، صفحه ۲، بخش خبر ویژه، این جمله از قول من نقل شده بود که «نباید از این ترسید که مجلسی بر ضد نظام تشکیل شود» و چنین القاء شده بود که مقصود من این است که تشکیل مجلسی بر ضد نظام امری مستحسن و نیکوست و نباید از آن ترسید، در حالی که اگر نویسنده "خبر ویژه” به خود زحمت می داد و جملات قبل از این جمله را می خواند و از هول حمله به اینجانب در دیگ بی انصافی و توهین نمی افتاد، مقصود را که بسیار روشن است در می یافت.
جملات قبل از این جمله چنین است: «ریشه این گونه بررسی صلاحیت ها ترس بی جایی است که از فریب خوردن مردم وجود دارد. برخی تصور می کنند که مردم آن رشد لازم را ندارند و فریب می خورند و شاید افرادی را انتخاب کنند که در مقابل نظام و ولی فقیه بایستند. این ترس، بیهوده بوده و موجب ضربه خوردن نظام می شود.»
هرکس ذره ای انصاف و به قول خود نویسنده «خبر ویژه» ذره ای شعور داشته باشد می فهمد که مقصود این است که مردم هرگز به چنین مجلسی رأی نخواهند داد، بنابراین ترس از تشکیل چنین مجلسی و به دنبال آن سخت گیری در بررسی صلاحیت ها ضرورتی ندارد.
متأسفانه در شماره پنجشنبه اول بهمن آن روزنامه نیز در همین ستون مطلب ناقصی از اینجانب نقل شده بود که «التزام به اسلام قابل تشخیص نیست» و بعد نویسنده این ستون آسمان ریسمان کرده و خود را به تکلف انداخته بود برای پاسخ دادن به آن، در حالی که اصل سخن من این بود که مسلمانی هر شخص به گفتن شهادتین است و اعتقاد و ایمان فرد به اسلام نیز امری قلبی است و قابل تشخیص نیست و عدم التزام عملی شخص به اسلام نیز به این معنی است که مثلا او بر یک گناه کبیره مثلا شرب خمر اصرار دارد. آیا کسانی که به استناد این امور رد صلاحیت شده اند این گونه اند و آیا این استنادها درست است؟
از نویسنده این ستون می خواهم زمانی که دست به قلم می برد ببیند برای خدا می خواهد بنویسد یا برای هواهای نفسانی خود، اگر اولی است بنویسد و الا دست نگه دارد که به قول معصوم حرمت آبروی مومن از حرمت کعبه بالاتر است.
مستدعی است این مطلب مطابق قانون مطبوعات در اولین شماره آن روزنامه در همان محل و به طور کامل درج گردد. قبلا سپاسگزارم.
علی مطهری
۴/۱۱/۹۴



برچسب ها: حسین شریعتمداری، علی مطهری، ضد نظام، بررسی صلاحیت ها، ولی فقیه، التزام به اسلام، کاندیداتوری مجلس دهم،


در پاسخ به رد صلاحیتها چه باید کرد؟

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

http://s6.picofile.com/file/8235330726/SHEREKATE_GOSTARDEH_DAR_ENTEX8B8T_1.jpeg

http://s6.picofile.com/file/8235331268/SHEREKATE_GOSTARDEH_DAR_ENTEX8B8T_8.jpeg

http://s7.picofile.com/file/8235331718/SHEREKATE_GOSTARDEH_DAR_ENTEX8B8T_5.jpeg

 

http://s7.picofile.com/file/8235332484/SHEREKATE_GOSTARDEH_DAR_ENTEX8B8T_7.jpeg

http://s6.picofile.com/file/8235333192/SHEREKATE_GOSTARDEH_DAR_ENTEX8B8T_6.jpeg

 

http://s6.picofile.com/file/8235333976/SHEREKATE_GOSTARDEH_DAR_ENTEX8B8T_3.jpeg

http://s7.picofile.com/file/8235334734/SHEREKATE_GOSTARDEH_DAR_ENTEX8B8T_2.jpeg

 

 

 در پاسخ به رد صلاحیتها چه باید کرد؟

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 


 روزنامه قانون ، دکتر صادق زیبا کلام :

 می‌دانم که صِرف طرح چنین عنوانی چقدر با مخالفت و اعتراض مواجهه خواهد شد. رد صلاحیت‌ها آن‌قدر گسترده بودند که حتی صدای شماری از اصولگرایان را هم درآورده. کم نیستند استان‌هایی که حتی یک داوطلب اصلاح‌طلب یا طرفدار دولت هم تائید صلاحیت نشدند. بنده قبلاً گفته بودم که شورای نگهبان «مثل برگ خزان رد صلاحیت خواهد نمود.» اما آنچه در عمل اتفاق افتاد از آنچه بنده یا بدبین‌ترین اصلاح‌طلبان هم تصور می‌کردیم بدتر بود. بسیاری سرخورده و ناامیدانه می‌گویند که «چرا بایستی در انتخابات شرکت کنیم؟» «وقتی حتی یک نفر را هم شورای نگهبان در فهرست نامزدهای حوزه انتخابیه‌مان باقی نگذاشته، در انتخابات شرکت کنیم که به کدام نامزدمان رأی بدهیم؟» بیشترین مطالبی که در فضای مجازی بعد از اعلام رد صلاحیت‌ها به راه افتاده مسئله «بایکوت» می‌باشد. بسیاری با غرور و افتخارمی نویسند که در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده‌اند.
به نظر می‌رسد یک موجی در حال به راه افتادن است که عدم شرکت در انتخابات را یک‌جور اعتراض مدنی به رد صلاحیت‌ها می‌داند. برخی دیگر استدلال می‌کنند که شرکت در انتخابات هفتم اسفند با توجه به این‌همه رد صلاحیت، مشروعیت بخشی به یک انتخابات غیر دمکراتیک می‌باشد. با توجه به این واکنش‌ها، «چه باید کردِ» اصلاح‌طلبان و در یک سطح گسترده‌تر مردم عادی در این انتخابات چه می‌بایستی باشد؟ ضمن آنکه یقیناً چند چهره شناخته‌شده رد صلاحیت شده (دکتر علی مطهری و...) تائید صلاحیت خواهند شد. آیا بایکوت و شرکت نکردن در انتخابات واکنش درستی است؟ آیا رأی دادن در این شرایط، زدن مهر تائید بر یک روند غیر دمکراتیک و مشروعیت بخشی به رد صلاحیت‌ها و درنتیجه همراهی با پایمال نمودن حقوق شهروندی نخواهد بود؟
دوستان عزیز، ما تحت هر شرایطی می‌بایستی با تمام توان در انتخابات پیش رو شرکت نماییم. من دو دسته دلیل برای این دیدگاه دارم. نخست تجربیات انتخابات گذشته است؛ و درست‌تر گفته باشم بی‌حاصل و حتی مخرب بودنِ نتایجِ بایکوتِ انتخابات بوده است.
تجربه گذشته نشان می‌دهد که هرگاه ما در انتخابات شرکت نکرده‌ایم نه‌تنها شرایط بهتر نشده و پیشرفتی نکرده‌ایم(در امر توسعه کشور اعم از توسعه سیاسی و اقتصادی)، بلکه یک گام هم به عقب‌رفته‌ایم. فی‌الواقع در سه انتخابات گذشته (مجالس هفتم، هشتم و بالأخص نهم) رأی ندادن یا عدم شرکت در انتخابات کاملاً به نفع جریانات رادیکال و تندرو تمام شد.
 البته مسئولین از پایین بودن میزان مشارکت خیلی خوشحال نمی‌شوند. صدالبته که برای بهره‌برداری هم در داخل کشور و هم در عرصه بین‌المللی مسئولین ترجیح می‌دهند که میزان مشارکت خیلی بالا باشد؛ اما نه به هر بهایی. نه به بهای تشکیل یک مجلس نافرمان و مستقل. فی‌الواقع میان دو گزینه مشارکت بالا اما تشکیل یک مجلس مستقل در یکسو و مشارکت پایین اما رسیدن به مجلسی مطیع، مسئولین یقیناً دومی را انتخاب خواهند نمود. مرادم آن است که رویکرد بایکوت و رأی ندادن چندان حربه نیرومندی نیست که طرف مقابل را نگران کرده و وادار به تجدیدنظر در موضع‌گیری و رفتارهای سیاسی‌اش نماید. تجربه انتخابات مجلس نهم در اسفند۹۰ بهترین گواه بی‌حاصل بودن این تاکتیک است. در آن انتخابات اصلاح‌طلبان مشارکت فعالی نداشتند و بسیاری از مردم رأی ندادند. آن رویکرد دقیقاً به نفع تندروها و اعضاء جبهه پایداری (جناب روح‌الله حسینیان، جناب حمید رسایی، آقای دکتر مهدی کوچک زاده، آقای دکتر اصغر زارعی، سرکار خانم فاطمه آلیا و...) تمام شد و بسیاری از آنان از تهران که نزدیک به ۶ میلیون رأی‌دهنده داشت، با ۵ درصد آراء یعنی با حول‌وحوش ۳۰۰ هزار رأی به مجلس راه یافتند.
اما دلایل بعدیم برای لزوم شرکت در انتخابات. نخست آنکه
ما می‌توانیم به اصولگرایانی که در نقطه مقابل تندروها قرار دارند رأی بدهیم. تقویت اعتدال و میانه‌روی در بلندمدت گامی در جهت اصلاحات است؛ اما دلیل بعدیم برای لزوم شرکت در انتخابات بسیار بنیادی‌تر است و دربرگیرنده تقویت و پیشبرد اصلاحات است.
 همه کسانی که ثبت‌نام کرده‌اند چهره‌ها و فعالین سیاسی نیستند. ممکن است برخی از آن‌ها اشخاص تحصیل‌کرده، با تجربیات اجرایی و متخصص باشند. این داوطلبین چون فعالیت سیاسی نداشته‌اند بنابراین شورای نگهبان هم حساسیتی بر روی آن‌ها نداشته و تائید صلاحیت شده‌اند. اصلاح‌طلبان می‌توانند بر روی این دست داوطلبین بررسی به عمل بیاورند و ای‌بسا در میان آنان اشخاصی را بیایند که اگرچه تاکنون صبغه اصلاح‌طلبی نداشته‌اند اما می‌توانند نیروهای بالقوه مناسبی برای اصلاحات در آینده بشوند و درنتیجه اصلاح‌طلبان می‌توانند بر روی چنین افرادی سرمایه گزاری نموده و آنان را در لیست نامزدهایشان قرار بدهند. شاید برخی از آن‌ها بعداً معلوم شود که انتخاب مناسبی نبوده‌اند و پس از راه‌یابی به مجلس به سمت قدرت رفته و به جرگه اصولگرایان بپیوندند؛ اما یقیناً برخی از آن‌ها هم ممکن است به‌تدریج بدل به نیروهای ارزشمندی برای جریان اصلاحت بشوند. دوستان،
اصلاحات یعنی دمکراسی خواهی، آزادی‌خواهی، مطالبه حاکمیت قانون و توسعه سیاسی. ممکن است امروز نماینده‌ای چندان دل درگرو این ارزش‌ها نگذارده باشد؛ اما آیا احتمال وجود ندارد که به‌تدریج تمایل به این مطالبات پیدا کند؟ هیچ‌کس اصلاح‌طلب متولد نمی‌شود بلکه ممکن است بعضی‌ها در مسیر تحول اجتماعی‌شان اصلاح‌طلب بشوند. ازجمله برخی از داوطلبینی که امروز ثبت‌نام کرده‌اند و امیدواریم با حمایت رهبری اصلاح‌طلبان به مجلس راه یابند. دوستان عزیزی که رد صلاحیت‌های گسترده اصلاح‌طلبان افسرده و نامیدتان ساخته، فراموش نکنیم که مهم‌تر از چهره‌های اصلاح‌طلبی که امروز رد صلاحیت شده‌اند، اندیشه اصلاح‌طلبی است که در دوم خرداد ۷۶ متولد شد و علیرغم همه قلع‌وقمع‌ها زنده مانده و بقول قدیمی‌ها قد کشیده و بزرگ شده است. حتماً و حکما ضرورت ندارد که یک چهره اصلاح‌طلب در مجلس دهم حضور پیدا کند تا اصلاحات به جلو برود. هر فرد گمنام و ناشناسی که علاقه‌مند به نظام و کشور، تحصیل‌کرده، معتدل و میانه‌رو با یک درجه‌ای از آزادیخواهی و بالاخره دلش درگرو پیشرفت و ترقی کشور باشد، می‌تواند روزی یک اصلاح‌طلب تمام‌قد شده و اصلاحات را به‌پیش ببرد. همه ۸۰میلیون را که نمی‌شود رد صلاحیت نمود.
 اصراری نداشته باشیم که اصلاح‌طلبان فعلی حکما به مجلس راه یابند و تصور نکنیم که اگر آن‌ها به مجلس دهم راه نیابند متوقف‌شده‌ایم. اصلاحات از میان خیل عظیم جوانان دهه۶۰ و حتی دهه۷۰ رهبران فردایش را تأمین خواهد نمود. این یک پروسه تاریخی است که نه با رد صلاحیت می‌توان جلوی آن را گرفت و نه با غل و زنجیر «فتنه» می‌شود آن را به زنجیر کشید.
بیاییم کاری را که در انتخابات ۹۲ بعد از رد صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی نمودیم و با بهمنی که با ۱۹ میلیون رأی به آقای روحانی به راه انداختیم و اصولگرایان را کیش‌ومات کردیم، بار دیگر در ۷ اسفند تکرار نماییم و با رأی دادن به هر نامزدی که رهبری اصلاحات در سراسر کشور تعیین می‌کند نشان دهیم که پایمال نمودن حقوق ابتدایی و اولیه شهروندی در قالب رد صلاحیت‌ها چقدر بر عزم ما در پیشبرد اصلاحات افزوده است.

 در عشق توأم نصیحت و پند چه سود / زهراب چشیده‌ام مرا قند چه سود

 گویند مرا که بند بر پاش نهید / دیوانه دل است پای دربند چه سود

 



برچسب ها: انتخابات مجلس دهم، رد صلاحیتها، اصلاحطلبان، اصولگرایان، تندروها، زیبا کلام، مشارکت فعال،

کرباسچی: هاشمی هم زمانی دلواپس بود! ...



 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

http://s7.picofile.com/file/8235130326/KARB8SCHY_1.jpg

http://s7.picofile.com/file/8235130900/RAFSANJ8NY_A_NEGAR8N_1.jpg

http://s7.picofile.com/file/8235131350/DELV8PASY_2.jpeg

 

 

 

کرباسچی: هاشمی هم زمانی دلواپس بود! ...  

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 


 دبیرکل حزب کارگزاران که مدتی است در فضای رسانه‌ای حضور کمرنگی داشته، در گفت‌وگویی مشروح درباره همه موضوعات روز کشور سخن گفت.
شهردار سابق تهران در این گفت‌وگو پاسخگوی پرسش‌های خبرآنلاین درباره برجام، ردصلاحیت برخی اصلاح‌طلبان از سوی هیات نظارت، حضور آیت‌الله هاشمی در لیست جامعتین، ورود جریان احمدی‌نژاد به انتخابات و عدم حضور ناطق نوری و لاریجانی در شورای ائتلاف اصولگرایان بود.
بخش‌هایی از این گفته‌های غلامحسین کرباسچی در زیر می‌آید:
* روشن است که دیپلماسی دولت یازدهم اجرایی شدن برجام و لغو تحریم‌ها را عاید کشور کرد. دیپلماسی دولت‌های نهم و دهم که این مشکلات را به وجود آورده بود... سعی نکنیم این دستاوردهای ملی را تحقیر کنیم یا نادیده بگیریم.
* بزرگ‌ترین هنر دیپلماسی آقای روحانی در کنار مذاکره با خارجی‌ها این بود که توانست یک حمایت ملی و پشتوانه ملی را پشت برجام قرار دهد به نحوی که شخصیت‌های مختلف داخل نظام و مراکز مختلف قدرت را در حمایت از مذاکرات و برجام جذب کند. این که نظرات مجلس و قوه قضاییه با دولت همسو شوند، اتفاق بسیار مهمی است. خصوصا رهنمودهای رهبری در این خصوص که نقش اساسی داشت.
* خیلی پیچیده نیست که بفهمیم تمام این دلواپسی‌ها جناحی است نه مبتنی بر منافع ملی. آن زمان که این تحریم‌ها در حال شکل گرفتن بودند و این هزینه‌ها برای کشور به وجود می‌آمد زمان دلواپسی بود نه الان.
* آن زمانی که آیت‌الله هاشمی بارها گفتند که این تحریم‌ها خصوصا تحریم‌های شورای امنیت ممکن است، راحت گذاشته شود ولی برداشتن و رفع آن به این سادگی‌ها نیست؛ توجه نکردند. جای دلواپسی آن زمان بود نه الان. آن زمان که آقای هاشمی دلواپس این بودند که گذاشتن این تحریم‌ها چه بلایی سر کشور می‌آورد و چقدر رفع آنها برای کشور هزینه برمی‌دارد؛ چرا این افراد دلواپس نشدند؟
* من بارها گفته‌ام دولت آقای روحانی دولت خیلی مظلومی است... پایان دولت احمدی‌نژاد واقعا آغاز یک دوره بحران برای هر دولتی که روی کار می‌آمد، بود.
* اگر امنیت اقتصادی ایجاد شود، اگر مجلسی روی کار بیاید که به جای کارشکنی با دولت همراه دولت باشد البته نه همراهی برای اهداف سیاسی بلکه همراهی برای منافع ملی شاید بتوان امیدوار بود از این بحران عبور کنیم.
* معتقدم نباید نگران این باشیم که اگر در آمریکا افراطی‌ها روی کار بیایند سرنوشت برجام چه می‌شود. سیاست کشور و رفتار سیاستمداران کشورمان براساس خویشاوندی با نیروهای معتدل آن کشور بنا نشده است... نباید نگران افراطی‌های آمریکا باشیم باید نگران افراط‌گری‌های درون کشور باشیم.
* هیچ اصلاح طلبی امروز نیست که مخالف این باشد که مثلا آقای مطهری یا چهره‌هایی مثل ایشان وارد مجلس شوند. افرادی که در دلسوزی‌شان برای منافع ملی و شجاعت‌شان در ابراز آنچه برای منافع ملی و مصالح کشور صحیح می‌دانند شک و شبهه‌ای نیست.
* این که از طرفی رهبری همه ارکان نظام و مردم را حتی مخالفین را دعوت به حضور در انتخابات کنند و از طرفی دستگاه نظارتی چنین نگاه حذفی گسترده‌ای داشته باشد با هم جور درنمی‌آید. اگر دستگاه نظارتی بخواهد انتخابات را بین افراد یک جناح برگزار کند این ظلم به انقلاب و لوث کردن دستور رهبری و ضایع کردن حقوق مردم است. بهانه عدم احراز صلاحیت که در اصل مفهوم خود می‌تواند قابل قبول باشد را نباید به جوک تبدیل کرد. شخصیت‌هایی مثل دکتر معین که برای ریاست جمهوری صالح تشخیص داده شده‌اند یا دکتر امراللهی که دانشمند اتمی و پایه‌گذار این سازمان بعد از انقلاب است برای چه نباید احراز صلاحیت شوند؟
* به مجریان انتخابات خصوصا دولت این را می‌گوییم که دولتی که توانسته در مقابل یک مساله مهمی مثل برجام با دشمن‌ترین قدرت‌های خارجی بنشیند و مساله مهمی مثل مساله اتمی را حل و فصل کند توقع عمومی و مردم این است که در داخل هم یک سطحی از رایزنی و لابی برای حل این اختلاف سلیقه‌ها ایجاد کند و با همان دیپلماسی خارجی در سیاست داخلی هم روش مذاکره و حل و فصل مسائل از طریق گفت‌وگو را دنبال کند.
* نمی‌دانم اصل حضور آقای محسن هاشمی در انتخابات چقدر ادامه پیدا کند. با توجه به حساسیتی که بخشی از گروه‌های افراطی به مجموعه خانواده آقای هاشمی و فرزندان ایشان دارند، شاید خود ایشان به این نتیجه برسد که با حفظ روحیه اعتدال و میانه‌روی در فضای انتخابات معقول باشد که انصراف بدهند.
* بحثی که درباره علت ردصلاحیت هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری مطرح شد بحث توان جسمی و سن ایشان بود. ولی در انتخابات خبرگان این موضوع جای طرح ندارد، معتقدم احتمال ردصلاحیت ایشان خیلی بعید است خیلی از اعضای خبرگان هستند که از آقای هاشمی سن شان بالاتر است و شرایط جسمی خوبی ندارند.
* معتقدم احتمال ردصلاحیت آیت‌الله هاشمی برای مجلس خبرگان خیلی بعید است.
* اظهارات رهبری نشان دهنده اعتمادشان به آقای هاشمی است. ببینید رهبری در شرایط و موقعیتی نیستند که مجبور باشند کسی که اختلاف نظر اساسی با ایشان دارند را کنار خود نگه دارند. البته این اختلاف نظرهای جزئی بین همه افراد طبیعی است ولی چطور ممکن است رهبری کسی را که اختلاف نظر درباره اصل مسائل انقلاب داشته باشد برای پست مهمی مثل مجمع تشخیص مصلحت نظام انتخاب کنند یا او را تحمل کنند که دو دوره ریاست جمهور باشد؟ یا تعبیرهایی که رهبری راجع به آقای هاشمی داشتند نشان می‌دهد به ایشان اعتماد دارند.
رهبری که با آقای هاشمی رودربایستی ندارند. ما معتقد نیستیم که رهبری تحت فشار حرفی را بزنند یا با رودربایستی با کسی داشته باشند. اینها تلاش‌های سیاسی است که عده‌ای در این نزاع‌های سیاسی به آن دامن می زنند و قابل اعتنا نیست.
* اگر آقای ناطق نوری امروز در بین دوستان قدیم خود و جریانات موسوم به اصولگرا حضور ندارند چرایی آن را باید این دوستان جستجو کنند. جدایی و اعلام استقلال آقای لاریجانی هم به نظرم به همین علت است.
* من جریان احمدی‌نژاد را چندان ریشه‌دار و توانمند نمی‌بینم که در یک رقابت سالم بتواند رای جدی در مجلس داشته باشد. کارنامه این مجموعه در دولت نهم و دهم و افرادی که از این جریان در مجلس بوده‌اند برای مردم و نظام روشن است و فکر نمی‌کنم خطری وجود داشته باشد.



برچسب ها: کرباسچی، آیت‌الله هاشمی، جریان احمدی‌نژاد، هنر دیپلماسی، دلواپسی‌ها، تحریم‌ها، کارشکنی،

علی مطهری: نباید از این ترسید که ...



 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

 

 

علی مطهری: نباید از این ترسید که ...

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 


 به گزارش خبرآنلاین، مراسم رونمایی از کتاب بازیگران و بازیگردانان مجلس، علی مطهری به بحث سیر بررسی صلاحیت‌ها در اداور مختلف مجلس اشاره کرد و گفت: روشن است که به مرور یک مقدار دمکراسی مورد قبول قانون اساسی ما در طول زمان با این نوع بررسی صلاحیت‌ها محدود شده و بخشی از انتخاب مردم به عهده آن مرجع قانون گذاشته شده است.

وی بر لزوم اصلاح این امر تاکید کرد و گفت: ریشه اینگونه بررسی صلاحیت‌ها ترس بی جایی است که از فریب خوردن مردم وجود دارد. برخی تصور می‌کنند که مردم آن رشد لازم را ندارند و فریب می ‌خورند و شاید افرادی را انتخاب کنند که در مقابل نظام و ولی فقیه بایستند. این ترس بیهوده بوده و موجب ضربه خوردن نظام می شود.

نماینده مردم تهران با بیان اینکه این محدودیت در بررسی صلاحیت‌ها باید محدود و مربوط به فساد اخلاقی و فساد سیاسی مثل جاسوسی است، ادامه داد: اینکه برخی مجلس ششم را مجلس نامطلوب معرفی می‌کنند شاید به خاطر تبلیغاتی است که علیه آن انجام شده است. مجلس ششم غیر از مسئله تحصن، مجلس ناموفقی نبوده و در اجرای فصل سوم قانون اساسی گام های مهمی برداشته و در حوزه‌های اقتصادی و فرهنگی تلاش کرده است. نباید از این ترسید که مجلسی بر ضد نظام تشکیل شود. اینکه گفته می‌شود تعدادی از نمایندگان مجلس ششم به رهبر نوشتند، متن نامه هم بد نبود و امروز برخی از آن پیش‌بینی ها به وقوع پیوسته است.

مطهری ریزبینی در صلاحیت ها برای جلوگیری از تشکیل مجلس ناخوشایندرا نامطلوب دانست و گفت: اینگونه برخوردها موجب می‌شود که مردم رشد اجتماعی پیدا نکنند شهید مطهری در سال 1348 جملاتی دارند که مضمون آن این است که تحمیل وکیل ولو صالح موجب می‌شود که مردم آن رشد لازم را پیدا نکنند. باید این اجازه و اختیار را مردم داشته باشند تا اگر صدبار هم اشتباه کنند، در نهایت به رشد اجتماعی برسند.

وی به حضور خود در مجالس هشتم و نهم اشاره کرد و افزود: نقطه آغاز حیات سیاسی من همان مجلس هشتم است که از آن به عنوان مجلس اصولگرا یاد می‌شود. تصور من از اصولگرایی یک چیز دیگری بود. من انتظار دیگری از آن مجلس و نمایندگان داشتم و در عمل دیدم که اصولگرایی واقعی وجود ندارد. در همان دوران با ماجرای وزارت کشور آقای کردان مواجه شدیم. ایشان در جلسه رای اعتماد مدرک دکترای خود از دانشگاه آکسفورد نشان داد و وزیر شد.همان موقع که بحث‌هایی مطرح شد من گفتم که حالا که ایشان وزیر شده دیگر بی خیال پیگیری موضوع شوید اما وقتی جواب استعلام آمد گفتیم درست نیست که وقتی مردم متوجه دروغ شدند ما در مقابل این امر سکوت کنیم. حتی خواستار این شدیم که خود دولت ایشان را برکنار و یا حتی معاون وزیر کند. اما آنها نپذیرفتند و ما هم حاضر نبودیم که در مقابل این مسئله سکوت کنیم.

مطهری به دیدار خود با احمدی‌نژاد در این ارتباط اشاره کرد و گفت:‌ در‌آن جلسه سه ساعته آقای احمدی‌نژاد از من خواست که بی خیال موضوع شویم و این همه مدرک قلابی وجود دارد من هم گفتم که بحث شخصی وجود ندارد شما هم کار ی کنید تا این مسئله به مجلس کشیده نشود. خود کردان حاضر به استعفا شد اما احمدی‌نژاد اجازه نداد و در جلسه استیضاح هم حاضر نشد و آن مرحوم هم هرچه در جلسه استیضاح گفت به ضررش به پایان رسید و در نهایت با رای بالایی عزل شد.

نماینده مردم تهران به موضوع سوال از رییس جمهور در مجلس هشتم نیز اشاره کردو گفت:‌ این مسئله هم نماینگر یکی دیگر از نواقص اصولگرایان بود. وقتی رییس جمهور می گفت من قانون را اجرا نمی کنم نباید حتی یک ساعت هم رییس جمهور این مملکت می‌ماند. اما دوستان می‌گفتند این دولت مورد حمایت رهبری است و ما ورود نمی کنیم. حدود یک سال طول کشید تا بحث سوال مطرح شود. ایشان حتی گفتند من قانونی که مطابق با قانون اساسی باشد را اجرا می کنم و با سایر قوانین نیز مخالف نظر من است کاری ندارم. نپذیرفتن سوال موجب شد که من از نمایندگی استعفا دهم که در نهایت هیات رئیسه آن را پذیرفت و رییس جمهور برای پاسخگویی به مجلس آمد. هرچند که آیین‌نامه در این ارتباط دارای نواقصی بود و بعدها آن نقیسه رفع شد.

وی یکی از مشکلات اصلی کشور و اصولگرایان را برداشت غلط از موضوع ولایت فقیه دانست و گفت: ولایت فقیه هیچ تکلیفی را از گردن ما ساقط نمی کند. اینکه من نماینده به وظایف خود عمل نکنم به این دلیل که از نظر رهبری خبر ندارم، صحیح نیست.

مطهری به انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم اشاره کرد و گفت: در زمان ما ادامه حضور احمدی‌نژاد را به صلاح کشور نمی دانسنیم از این رو با دوستان همفکری کرده و گفتیم از آقای ولایتی در انتخابات حمایت کنیم. در این خصوص دیدارهایی هم با اقاای هاشمی و خاتمی داشتیم و آنها هم استقبال کردند اما در نهایت دوستان ما گفتند چون نظر آقا را نمی دانیم وارد نمی شویم. انتخابات که ربطی به رهبری ندارد اگر رهبری می خواست که خود رییس جمهور را انتخاب کند که دیگر انتخابات معنایی نداشت. در سال 88 هم که فتنه‌ای راه افتاد، ابتدا عده‌ای راه افتادند و گفتند که نظر آقا به احمدی نژاد است.

نماینده مردم تهران قانون هدفمند کردن یارانه ها را نیز از دیگر مصوبات خوب مجلس هشتم عنوان کرد و گفت: این قانون خوب بود اما اجرای بدی داشت. با وجود اینکه سهم هر فردا 15 هزار بود دولت برای هر نفر مبلغ 45 هزار در نظر گرفت که موجب بروز مشکلات عدیده‌ای برای کشور شد و دوستان باز هم سکوت کردند.
منبع: خبر آنلاین

 



برچسب ها: علی مطهری، فساد اخلاقی و سیاسی، مجلس ششم، ضد نظام، تحمیل وکیل، اصولگرایی، کردان،