اگر باران به دلها نبارد ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...
اگر باران به دلها نبارد ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...

کی میدونه «لولو» اون مَـمَـه رو کجا برده؟! ...




  کی میدونه «لولو» اون مَـمَـه رو کجا برده؟! ...  



  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  



 جناب آقای علی ربیعی وزیر محترم کار و تعاون اجتماعی اخیرا درباره نحوه تحویل امور از دولت قبل به دولت فعلی به نکته تلخی اشاره کرده و گفته است

*واقعا فکر نمی کردم که سازمان بازنشستگی را با 60 هزار میلیارد تومان بدهی تحویل مان می دهند .راندمان وزارتخانه برای حل بیکاری صفر درصد باشد.

واقعیت این است که وقتی گزارش وضعیت دولت به اعضای کابینه ارایه شد همه شوکه شدیم."

بسیاری از واقعیتهای تلخ دولت قبل گفته نشده است. افسوس که  در بدایت کار دست دولت بسته شد و الا بهترین فرصت بود که یکبار برای همیشه به مردم گفته می شد از دولت قبل چه دولتی را با چه مقدار بدهی آن هم در اوایل سال92 که حدود هشت ماه به پایان سال باقی بود تحویل گرفته اند.

خود من دو خاطره در این رابطه دارم.

یادم می آیددر اواسط سال 92 که با علی آقای جنتی ملاقاتی داشتم  و از او پرسیدم وضع وزارت چگونه است؟ پس از توضیحاتی درحالی که به کف دستش اشاره  می کرد گفت: فلانی متاسفانه وزیر قبلی نه تنها همه بودجه امسال را در این سه ماه  پیش خور کرده بلکه کف آن را هم لیس زده و برای ما کلی بدهی باقی گذاشته است .

بعد باذکر رقمی - که بگمانم  184 میلیارد تومان بود- گفت به اتحادیه مطبوعات بدهکاریم .به سازمان بیمه برای بیمه هنرمندان بدهکاریم و...

چند روز بعد که با آقای جهانگیری معاون  اول محترم رییس جمهور ملاقات کردم و این گفته آقای علی جنتی را برای او نقل کردم خندید وگفت  فلانی این بدهی درمقابل بدهی های دولت به مسکن مهر و پیمانکاران نیرو و یارانه ها که چیزی نیست!


   تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 


نمی-خُفت ز حسرت، فـــرهـــاد ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

  نمی-خُفت ز حسرت، فـــرهـــاد ...

 

 شب چو در بستم وُ مست از می ‌نابش کردم / ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم 
 دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا / گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم 
 منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم / آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم 
 شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع / آتشی در دلش افکندم وُ آبش کردم 
 غرق خون بود وُ نمی خفت ز حسرت فرهاد / خواندم افسانه شیرین وُ به خوابش کردم 
 دل که خونابهٔ غم بود وُ جگرگوشه دهر / بر سر آتش جور تو کبابش کردم 
 زندگی کردن من مردن تدریجی بود / آنچه جان کند تنم‚ عمر حسابش کردم 
«فرخی یزدی»

 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی

 

یعنی میشه باور کرد که ...



   یعنی میشه باور کرد که ... 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
نتیجه تصویری برای کاریکاتور تسویه حساب بابک زنجانی


نتیجه تصویری برای کاریکاتور تسویه حساب بابک زنجانینتیجه تصویری برای کاریکاتور تسویه حساب بابک زنجانی

نتیجه تصویری برای کاریکاتور تسویه حساب بابک زنجانی

نتیجه تصویری برای کاریکاتور تسویه حساب بابک زنجانی

مسئول کمیته مطالبات وزارت نفت از آمادگی شریکان بابک زنجانی برای سفر به ایران خبر داد و گفت: شرکت ملی نفت ایران منتظر حضور شریکان خارجی برای نهایی کردن قرارداد و پرداخت بدهی بابک زنجانی است.

علی اصغر هندی افزود: شریکان بابک زنجانی قرار بود هفته پیش از تعطیلات، برای نهایی کردن قرارداد پرداخت بدهی بابک زنجانی به تهران بیایند که نیامدند.
وی، اصل بدهی بابک زنجانی را 2 میلیارد و 60 میلیون یورو عنوان کرد و گفت: این در حالی است این رقم در دادنامه یک میلیارد و 967 میلیون و 500 هزار یورو قید شده است.
به گفته مشاور وزیر نفت، اختلاف بدهی بابک زنجانی به شرکت ملی نفت ایران با آنچه در دادنامه آمده است حدود 100 میلیون یورو است.
وی با بیان این که، رقم بدهی بابک زنجانی جدا از میزان خسارت وارد شده بابت تاخیر در پرداخت بدهی است، تصریح کرد: با محاسبه میزان خسارت وارد شده، میزان بدهی بابک زنجانی هم اکنون به سه میلیارد یورو رسیده است.
عضو هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران تاکید کرد: شرکت ملی نفت ایران برای خسارت‌ها و سود توافقی که پیش‌تر داشتند طرح دعوی کرده و در دادگاه تحت رسیدگی است.
بدهکار بزرگ نفتی، بارها وعده پرداخت بدهی هنگفت خود را مطرح کرده، اما این وعده‌ها هیچگاه محقق نشده است.
بابک زنجانی بارها تحریم‌ها را برای طفره رفتن از پرداخت بدهی بهانه کرده بود اما با توجه به رفع تحریم‌ها، دیگر بهانه‌ای برای فرار از پرداخت بدهی خود ندارد.
خودداری این متهم در پرداخت مطالبات سبب شده است اموال وی به مزایده گذاشته تا بخشی از بدهی وی تسویه شود؛ هر چند که گفته می‌شود اموالش حداکثر 500 تا 600 میلیون یورو از بدهی وی را پوشش می‌دهد.
در سه سال گذشته زنجانی و شرکایش، بارها باهدف ایجاد فرصت برای خود و وقت کشی اعلام کرده‌اند در بانک‌های داخلی و خارجی، مبالغ ارزی کلانی را در اختیار دارند و حاضرند بابت بدهی خود آن مبالغ را در اختیار وزارت نفت قرار دهند.

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 

برچسب ها: شریکان بابک زنجانی، پرداخت بدهی بابک زنجانی، وقت کشی،

زیرنویس یا غلط نویس!


" از وقتی صدا و سیما شروع کرد به ساخت سریال‌هایی همچون خلیل کبابی، باید حدس می‌زدیم روزی خود صدا و سیما هم در نقش فرو برود و شروع کند به گفتن دیالوگ‌ها و نقل قول‌های عجیب و غریب. "

به گزارش اعتدال، ایران با نگاهی طنز به تحریف صدا و سیما از سخنان اخیر رییس جمهور در همایش سران قوا پرداخت و با این مقدمه نوشت: در همایش قوه قضائیه در حالی که رئیس‌جمهوری در عنبیه چشم صدها نفر از حضار و صدها لنز دوربین نگاه کرد و جمله‌ای واضح گفت، شبکه خبر راست راست در چشمان میلیون‌ها بیننده تلویزیون نگاه کرد و یک جمله دیگر با مفهومی متفاوت را زیرنویس کرد. یعنی خیلی شیک و مجلسی سخنان رئیس جمهوری را تحریف کرد. دوستان صدا و سیما با همین فرمان جلو بروند پیش‌بینی می‌کنیم در آینده‌ای نه چندان دور هنگام سخنرانی رئیس جمهوری صدا و تصویر را قطع کرده و به جای آن برنامه آشپزی با معرفی محصولات 24 پارچ تفلون رویال نشان بدهند و به پخش زیرنویس با برداشت آزاد اقدام کنند. بر اساس همین پیش‌بینی برخی از صحبت‌های آقای روحانی را که واقعاً به زبان می‌آورد و آنچه صدا و سیما زیرنویس خواهد کرد را بیان می‌کنیم:
رئیس جمهوری: اصل برائت بیل به کمرش خورده است.
زیر نویس: رئیس جمهوری با تحقیر کشاورزان گفت: «بیل‌ها را باید جمع کرد. کشاورزی را از دولت بی‌بیل گرفتیم و دادیم به دولت با‌بیل. دولتی که هم بیل دارد، هم کلنگ، دیگر نمی‌شود با آن رقابت کرد.»
رئیس جمهوری: اول باید ادله باشد تا طرف را احضار کنیم نه اینکه طرف را احضار کنیم تا ادله زاییده شود.
زیر نویس: رئیس جمهوری گفت: «به نظر ما ادله خواننده خوب و خوش صداییست. کاش در کشور ما هم مثل ادله زاییده شود. چیز خوبیست.»
رئیس جمهوری: اعضای کابینه در مسیر جوانگرایی انتخاب خواهند شد.
زیر نویس: رئیس جمهوری از عدم حمایت از بازنشستگان کشور خبر داد. رئیس جمهوری گفت: «کابینه جدید جای پیر و پاتال‌ها نیست.»
رئیس جمهوری: فضای مجازی را نمی‌توان از زندگی مردم حذف کرد.
زیر نویس: حمایت آشکار رئیس جمهوری از سرویس‌های جاسوسی غرب به بهانه حمایت از شبکه‌های مجازی.
رئیس جمهوری: باید هر طور شده از بخش خصوصی حمایت شود.
زیر نویس: رئیس جمهوری در همایش اقتصاد ایران گفت: «باید فیلم‌های خصوصی مردم در شبکه‌های مجازی پخش شود و دولت بتواند وارد حریم شخصی افراد شود.»
رئیس جمهوری: کسانی که امروز از رکود صحبت می‌کنند، آن روز و در سال 91 کجا بودند؟
زیر نویس: بی‌اطلاعی رئیس‌جمهوری از وضعیت مردم و همچنین مشکوک بودن وی به مردم عزیز کشور. رئیس جمهوری خطاب به مردم گفت: «کجا بودید تا این وقت شب؟»


تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 


برچسب ها: تحریف سخنان روحانی، برداشت آزاد،

گاهشمار حملات شیمیایی عراق


 

  بسم الله الرحمن الرحیم 
 

 گاهشمار حملات شیمیایی عراق 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

نتیجه تصویری برای قربانیان بمبارانهای شیمیایی عراق

نتیجه تصویری برای قربانیان بمبارانهای شیمیایی عراق

نتیجه تصویری برای قربانیان بمبارانهای شیمیایی عراق

نتیجه تصویری برای قربانیان بمبارانهای شیمیایی عراق

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای قربانیان بمبارانهای شیمیایی عراق

نتیجه تصویری برای قربانیان بمبارانهای شیمیایی عراق

نتیجه تصویری برای قربانیان بمبارانهای شیمیایی عراق

رژیم عراق از ابتدای جنگ به طور محدود از گلوله های شیمیایی استفاده می کرد. در جریان عملیات «والفجر – 2» عراق به طور وسیع با استفاده از هواپیما مبادرت به بمباران شیمیایی غرب جاده پیرانشهر – رواندوز کرد.

این حمله که در ساعت 7 صبح روز سه شنبه 18 مرداد ماه سال 62 به وقوع پیوست، منجر به مصدوم شدن جمعی از رزمندگان شد.

عراق از تاریخ 19/5/1362 تا 4/9/1362 دوازده بار با استفاده از توپ، خمپاره و هواپیما اقدام به کاربرد گازهای شیمیایی، عمدتاً در غرب کشور از جمله مناطق نظامی و غیر نظامی پیرانشهر، بازی دراز، مریوان، بانه، پنجوین و پاوه کرد.

موارد دیگری ازکاربرد سلاح شیمیایی توسط دشمن به شرح زیر است:

- ساعت 5 بامداد 3 آبان ماه 62، هواپیماهای دشمن روستای باینجان از توابع بانه را بمباران شیمیایی کردند که منجر به شهادت و مصدوم شدن جمعی از اهالی روستا شد. در این حمله از بمب های شیمیایی حاوی ترکیبی از آرسنیک و نیتروژن موستارد، موسوم به بمب های تاول زا استفاده شد.

- ساعت 17 روز 16 آبان ماه سال 62، 4 فروند هواپیمای دشمن منطقه ای بین رودخانه شیلر و ارتفاعات لری را هدف حملات شیمیایی قرار دادند که منجر به تحریکات چشمی شدید در مجروحین شد.

- 19/1/1364؛ چهار نقطه از منطقه عملیاتی« بدر» در هورالهویزه در داخل خاک ایران هدف بمب های و گلوله های شیمیایی عراق قرار گرفت که این بمب ها حاوی گاز خردل و اعصاب بودند.

- ساعت 17 روز 20/1/1364 مجدداً منطقه عملیاتی «بدر» در هورالهویزه از سوی عراق گلوله باران شیمیایی شد.

- 26/10/1365؛ یک فروند هواپیمای عراقی که منطقه عملیاتی «کربلا – 6» را بمباران شیمیایی کرد، سرنگون شد.

- 23/10/1365؛ هواپیماهای عراقی مواضع رزمندگان اسلام در منطقه عملیاتی«کربلا – 5» را بمباران شیمیایی کردند که منجر به مصدوم شدن عده ای شد.

وزش باد موجب شد مقادیری گازی سمی به سوی مواضع مقدم نیروهای عراقی منتقل و در نتیجه جمعی از آنان نیز مصدوم شدند.

- 24/10/1365؛ سرهنگ دوم ولید الوان حمادی رییس ستاد تیپ 59 عراق که در منطقه عملیاتی «کربلا – 5» به اسارت درآمد، اعتراف کرد که رژیم عراق به کرات از بمب ها و گلوله های شیمیایی علیه نیروهای ایران بهره برده است.

- 25/10/1365؛ در جریان دفع پاتک دشمن در منطقه عملیاتی «کربلا – 6» عراق مواضع نیروهای ایران را بمباران شیمیایی کرد.

- در پی بکارگیری مجدد سلاح شیمیایی توسط عراق در دسامبر 86، دبیرکل سازمان ملل متحد روز 16/10/1365 نگرانی خود را از نقض قوانین بین المللی اعلام کرد.

- 15/10/1365؛ یک انبار مهمات شیمیایی دشمن در ساحل غربی اروند رود، حدفاصل جزیره ام الرصاص و مینو، هدف آتش توپخانه نیروهای اسلام قرا گرفت ومنفجر شد که بر اثر آن صدها نظامی عراقی کشته و زخمی شدند.

- 7/12/1365؛ عراق اقدام به کاربرد سلاح شیمیایی در شمال جاده شلمچه – بصره کرد که با آمادگی کامل پدافند شیمیایی ایران، آثار آن خنثی شد.

- 7/4/1366؛ رژیم عراق چهار نقطه شهر کردنشین سردشت را هدف حملات شیمیایی قرار داد که منجر به شهادت 60 تن از مردم این شهر شد.

- 16/7/1366؛ یک منطقه عملیاتی در شمال سومار توسط هواپیماهای عراقی بمباران شیمیایی شد که شهادت جمعی از رزمندگان را در پی داشت.

- 21/10/1366؛ عراق مبادرت به پرتاب گلوله شیمیایی در یک منطقه عملیاتی مقابل سردشت کرد.

- 27/12/1366؛ رژیم عراق هم زمان با پیشروی نیروهای ایران به سوی حلبچه، چندین بار اقدام به بمباران شیمیایی این شهر کرد و دست به کشتار مردم این شهر زد.

- 30/12/1367؛ هلال احمر جمهوری اسلامی تعداد شهدای بمباران شیمیایی رژیم عراق در شهرهای آزاد شده در عملیات «والفجر – 10» را بیش از 5 هزار نفر اعلام کرد. رژیم عراق در این حملات از گازهای سیانور، خردل و اعصاب استفاده کرد.

- 10/1/1367؛ هواپیماهای عراقی روستای کلال در حومه پاوه را هدف بمباران شیمیایی قرار دادند.

- 21/1/1367؛ هواپیماهای عراقی یک روستا در منطقه مریوان و هم چنین شهر مریوان را بمباران و گلوله باران شیمیایی کردند.

- 27/1/1367؛ رژیم عراق در حمله به مواضع نیروهای اسلام در فاو مبادرت به استفاده وسیع ازسلاح شیمیایی کرد.

- 28/2/1367؛ چند روستا از جمله مرزن آباد و بیتوش از توابع سردشت توسط هواپیماهای عراق بمباران شد.

- 24/3/1367؛ یک منطقه مسکونی در یک روستای بانه توسط هواپیماهای عراق بمباران شیمیایی شد.

- 4/4/1367؛ نیروهای عراقی با استفاده گسترده از سلاح شیمیایی به رزمندگان اسلام در جزایر مجنون حمله کردند.

- 3/5/1367؛ نیروهای عراق با بهره گیری گسترده از سلاح های شیمیایی به مناطق گیلان غرب و سرپل ذهاب پیشروی کرده و مناطقی را به اشغال خود در آوردند.

- 11/5/1367؛ هشت نقطه در منطقه غرب اشنویه هدف بمباران شیمیایی عراق قرار گرفت که در اثر این جنایت، بیش از 2 هزار و 400 تن از مردم غیرنظامی منطقه مصدوم شدند.

- جمهوری اسلامی ایران در پی استفاده وسیع رژیم عراق از سلاح های شیمیایی و سکوت مجامع جهانی تصمیم گرفت برای افشا نمودن این جنایت ضد بشری و روشن شدن اذهان مردم جهان، مجروحین را برای ادامه مداوا، به کشورهای مختلف اعزام کند.

بر اساس آمار موجود، در سال 62 حدود 58 نفر، در سال 63 تعداد 3 نفر، در سال 65 تعداد 6 نفر، در سال 66 تعداد 24 نفر و در سال 1367 تعداد 53 نفر از مجروحین شیمیایی که شدت جراحت آنان بیشتر بود، به کشورهای انگلیس، فرانسه، آلمان، اتریش، هلند، سوئد، سوییس، بلژیک، ژاپن، اسپانیا و امریکا اعزام و تحت مراقبت های ویژه قرار گرفتند.

شدت جراحت بعضی از این قربانیان حملات شیمیایی دشمن به حدی بود که معالجات در مورد آنان مؤثر واقع نشد و به شهادت رسیدند.

به طور کلی آمار موجود از کاربرد سلاح های شیمیایی توسط رژیم عراق علیه نیروهای ایران حکایت از این دارد که از 22 سپتامبر 1980 تا 30 مارس 1984 رژیم عراق 83 بار سلاح شیمیایی به کاربرد که بر اثر آن 116 تن شهید و 4450 تن مجروح شدند.

از 30 مارس 1984 تا 25 آوریل 1985 عراق 29 بار از گازهای شیمیایی علیه نیروهای ایران استفاده کرد که بر اثر آن 42 شهید و 2966 تن مجروح شدند.

از 25 آوریل 1985 تا 21 مارس 1986 این رژیم مجموعاً 69 بار سلاح شیمیایی به کاربرد که در نتیجه 104 تن شهید و 15000 تن مجروح شدند.

همچنین از 21 مارس 86 تا 8 آوریل 87 دفعات استفاده عراق از سلاح شیمیایی و تعداد شهدا مشخص نیست، ولی تعداد مجروحین 3893 نفر برآورد شده است.

و در مجموع از 22 سپتامبر 1980 تا 8 آوریل 87 عراق حداقل 196 بار از سلاح شیمیایی استفاده کرد که 262 شهید و 27309 مجروح به جای گذاشته است.

در این بخش از گزارش به بررسی بازتاب و انعکاس کاربرد سلاح شیمیایی توسط عراق، از دیدگاه مجامع پزشکی، رسانه های گروهی، مجامع بین المللی و شخصیت های سیاسی جهان می پردازیم:

- 20/12/1362؛ پروفسور هندریکس، رییس مؤسسه سم شناسی گهنت بلژیک، گفت که نتیجه تحقیقات نشان می دهد که مجروحین ایرانی بستری در اتریش بر اثر ماده شیمیایی گاز ازت معروف به «صلیب زرد» و ماده ای به نام میتوتوکسین یا «باران زرد» مسموم شده اند.

- 25/12/1362؛ عصمت کتانی، معاون وزیر خارجه عراق، در واشنگتن تلویحاً به استفاده عراق از بمب های شیمیایی علیه نیروهای ایران اعتراف کرد.

- 29/10/1363؛ دبیرکل سازمان ملل در جلسه شورای امنیت گفت که نتوانسته است از عراق در مورد عدم استفاده از سلاح های شیمیایی در جنگ با ایران تعهد بگیرد.

- 15/12/1362؛ حدود 65 تن از نمایندگان سازمان های خبری داخلی و خارجی از یک صد تن از مجروحین بمباران شیمیایی عراق در عملیات «خیبر» که در تهران بستری هستند، بازدید کردند.

- 12/1/1364؛ دبیرکل سازمان ملل با انتشار بیانیه ای، استفاده عراق از سلاح های شیمیایی را تأیید و قویاً آن را محکوم کرد.

- 14/10/1365؛ وزیر امور خارجه ایران در پیامی به دبیر کل سازمان ملل با اشاره به کاربرد سلاح شیمیایی توسط عراق، اعلام کرد که ایران در صورت عدم اتخاذ تصمیم فوری باز دارنده علیه اعمال عراق، خود را ملزم می داند در جهت دفاع مشروع، به هر وسیله بازدارنده متوسل شود.

- 16/11/1365؛ روزنامه «دیلی تلگراف» به نقل از خبرنگار اعزامی خود به تهران نوشت که یک خلبان اسیر عراق اعتراف کرد قبل از این که هواپیمایش سقوط کند، مواضع ایرانی ها را مورد حمله شیمیایی قرار داده بود.

- 10/11/1365؛ نماینده ایران در سازمان ملل در نامه ای به دبیرکل ضمن اعلام این که عراق در روزهای 26، 28، 30 دی ماه 65 از سلاح شیمیایی استفاده کرده است، خواستار اعزام هیأتی به ایران برای بررسی این مسئله شد.

- 18/11/1365؛ با شهادت یک تن دیگر از مجروحین شیمیایی در آلمان، جمع مجروحین شیمیایی که در بیمارستان های آلمان به شهادت رسیدند، به 11 نفر رسید.

- 25/12/1365؛ ستوان کاظم دوغیر، افسر متخصص سلاح های شیمیایی عراق، که در منطقه «کربلا – 5» به اسارت درآمد، گفت که عراق علاوه بر هواپیما، از توپ های 55 و 175 میلیمتری برای شلیک گلوله های شیمیایی استفاده می کند.

- 29/1/1366؛ دکتر ولایتی در پیامی به مدیر اجرایی برنامه محیط زیست سازمان ملل، خواستار اعزام هیأتی جهت رسیدگی به جنایات عراق در به کارگیری سلاح های شیمیایی شد.

- 17/4/1366؛ کمیسیون بین المللی حقوق بشر در پاریس رژیم عراق را به دلیل استفاده از سلاح های شیمیایی محکوم کرد.

- 9/4/1366؛ سازمان بهداشت جهانی حملات شیمیایی عراق به مناطق مسکونی شهر «سردشت» را تقبیح کرد.

- 8/4/1366؛ در پی به کارگیری مجدد سلاح های شیمیایی توسط عراق و بمباران شیمیایی شهر سردشت وزارت امور خارجه ایران طی یادداشتی به دبیرکل سازمان ملل از امضا کنندگان پروتکل 1925 ژنو خواست تا برای جلوگیری از این اعمال، تلاش کنند.

- 23/4/1366؛ دیوید ملور، معاون وزیر خارجه انگلیس، گفت که کاربرد سلاح های شیمیایی توسط عراق در جنگ، فوریت دست یافتن به توافقی در زمینه منع کامل استفاده از این گونه سلاح ها را طلب می کند.

- 2/5/66؛ هانس دیتریش گنشر، وزیر خارجه آلمان، گفت که عراق آغاز کننده جنگ و به کار گیرنده بمب های شیمیایی در جنگ با ایران بوده است.

- 12/5/1366؛ سازمان ملل بنا به درخواست ایران یک سری اسناد شامل 30 صفحه عکس مربوط به زنان و کودکان مجروح شیمیایی سردشت را منتشر کرد.

- 20/7/1366؛ 2 تن از نمایندگان صلیب سرخ جهانی و 31 خبرنگار خارجی از آثار بمباران شیمیایی عراق در سومار و اجساد شهدا بازدید کردند.

- 10/9/1366؛ دادستان آلمان علیه 12 شرکت آلمانی متهم به ارسال تأسیسات شیمیایی به عراق، اعلام جرم کرد.

-6/12/1366؛ سازمان ملل عراق را متهم کرد که علیه ایران از سلاح های شیمیایی استفاده کرده و دست کم به یک هزار تن از این طریق جان سپرده اند.

- 10/1/1367؛ رادیو استرالیا ضمن تأکید بر استفاده عراق از سلاح شیمیایی علیه مردمحلبچه گفت که نخستین بار نیست که عراق هنگامی که در تنگنا قرار می گیرد، از سلاح شیمیایی استفاده می کند.

- 10/1/1367، روزنامه ایتالیایی «آل ژورنو» حمله عراق به حلبچه را اولین مورد قتل عام اهالی غیرنظامی یک شهر توسط سلاح شیمیایی دانست.

- 10/1/1367؛ وزرای خارجه نیوزلند و استرالیا و دبیر کل سازمان ملل و نخست وزیر انگلیس و وزیر خارجه کانادا بمباران شیمیایی شهر حلبچه را محکوم کردند.

- 10/1/1367؛ دکتر موریس و دکتر ژرژ از سازمان «پزشکان بدون مرز» بلژیک پس از بازدید از شهر حلبچه و معاینه مجروحان شیمیایی، در بروکسل به کارگیری گاز خردل و احتمالاً سیانوژن توسط عراق را تأیید کردند.

- 11/1/1367؛ حدود 48 نماینده پارلمان انگلیس، گروهی از نمایندگان مجلس ژاپن، گروه حقوق بشر پارلمان انگلیس، صلیب سرخ جهانی و نخست وزیر لهستان خواستار محکومیت صدام به خاطر بمباران شیمیایی حلبچه شدند.

- 15/1/1367؛ وحید منجی اوغلو، قائم مقام کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، پس از بازدید از مهاجرین کرد عراق در دو استان کشورمان گفت که خود شاهد بمباران شیمیایی محل اقامت مهاجرین کرد بوده که در تاریخ پناهندگی کمیساریای عالی بی نظیر بوده است.

- 25/1/1367؛ ژاک دو میلیانو مدیر گروه پزشکی هلند پس از بازدید از حلبچه و معاینه مجروحین گفت که عراق در حلبچه از گازهای شیمیایی اعصاب استفاده کرده است.

-11 /3/1367؛ دکتر ولایتی در اجلاس ویژه خلع سلاح سازمان ملل گفت که موضع اخیر شورای امنیت در قبال بمباران های شیمیایی عراق در سردشت و حلبچه موجب خواهد شد که جنگ افزارهای شیمیایی به عنوان سلاح هایی برای انهدام سریع بشر به زودی به کلیه نقاط جهان سرایت کند.

- 3/4/1367؛ اعضای مجلس سنای امریکا با صدور قطعنامه ای ضمن محکوم کردن عراق به خاطر استفاده از سلاح های شیمیایی در جنگ با ایران، از ریگان خواستند با ادامه فشارهای سیاسی، مانع استفاده بیشتر عراق از این سلاح شود.

- 10/4/1367؛ طارق عزیز، وزیر خارجه عراق، در آلمان اعلام کرد که عراق در جنگ علیه ایران از سلاح شیمیایی استفاده کرده است.

- 11/4/1367؛محمد مشاط، سفیر عراق در انگلیس، در مصاحبه با رادیو لندن گفت که از زمانی که ایران حملات خود را به خاک عراق آغاز کرد، عراق از سلاح های شیمیایی استفاده کرده است.

- 10/5/1367؛ کارشناسان اعزامی سازمان ملل که از عراق و ایران دیدن کردند، به این نتیجه رسیدند که نیروهای عراقی در جنگ با ایران مکرراً از سلاح شیمیایی استفاده کرده اند.

- 25/6/65؛ یک شرکت هلندی تولید کننده فرآورده های شیمیایی به خاطر صدور غیرقانونی محصولات خود به عراق، در دادگاه شهر ارهم به پرداخت 100 هزار فلورن محکوم شد.

منبع: فصل نامه سیاست خارجی بهار 1367


تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی


برچسب ها: حملات شیمیایی عراق، کردستان، سردشت، شلمچه،

هلیم معنوی با پشم گوسفند رسید!




  هلیم معنوی با پشم گوسفند رسید!  



  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  




طنز و کاریکاتور > کاریکاتور - معاون غذا و دارو دانشگاه علوم پزشکی ایران: حلیم‌های خیابانی از پشم، پنبه و گوشت فاسد تهیه می‌شود!

 

فیروزه مظفری. خبرآنلاین




  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 


برچسب ها: هلیم قلابی، پشم گوسفند، پنبه،

از شعر تا مِعر، از آزادی بیان تا تهمت وُ تخریب ...



  بسم الله الرحمن الرحیم 




  از شعر تا مِعر، از آزادی بیان تا تهمت وُ تخریب ...  


  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  



((( آورده اند شاعری در روزگاران پیشین، روزی در دربار شاهی، از جای برخواست و گفت: شاهنشاها اجازه دهید قطعه ای را که سروده ام در این مجلس با شکوه بخوانم. کسی پرسید: "تو کیستی و چه کاره ای؟ بنده شاعرم بنده هم ماعرم ماعر کیست؟ شاعر کیست؟ شاعر شعر می گوید. ماعر معر می گوید. معر چیست؟ شعر چیست؟ شعر اینست: هر غنچه که گل گشت دگر غنچه نگردد. معر اینست: هر منچه که مل گشت دگر منچه نگردد. منچه چیست؟ عنچه چیست؟ غنچه آنست که شکفته شده و گل می گردد. منچه هم آنست که مکفته شده و مل می گردد. شاعر تسلیم شد و زبان در کام گرفت. زآن پس چون نیک بنگریست دریافت که بسیاری از اشعار، در واقع معرند. خود نیز بعدها، معرها مرود. مرودنی. )))

وبلاگ مختاباد، سید ابوالحسن، خبرآنلاین : اشعار روز عید سعید فطر در مصلی که از سوی یک از مداحان خوانده شد، بازتاب‌های بسیاری داشت. جدای از کیفیت پایین و نازل و غیرادبی شعر، نگارنده می‌خواهد از زاویه‌ای متفاوت به آن نظر کند و آن، فراهم کردن چنین بسترهایی برای کسانی است که دیدگاهی مخالف با این دیدگاه دارند.

از جمله شعارهای اصلی ما در انقلاب بهمن ۵۷ آ‌زادی بود و بخشی مهم از این آزادی، خود را در آزادی بیان جلوه‌گر می‌سازد و به خصوص آزادی پس از بیان. آزاد ِی بیان حقی است همگانی و نه امتیازی که به مهر و لطف به یک گروه داده شود و  با کین و قهر و خشونت از گروهی دیگر بازستانده شود. 

دولت دکتر حسن روحانی باید خوشحال باشد و البته منتقدانش، همانند این مداح محترم، باید خوشحال‌تر که این امکان را می‌یابند تا از یکی از مهمترین تریبون‌های سالانه و در حضور خیلی از جمعیت و به شکلی مستقیم، اشعاری را در نقد گفتمان رئیس جمهور روحانی و ۲۴ میلیون رایی که به او داده‌اند مطرح می‌کنند و بعد از آن هم سوار خودرو و تاکسی خود می‌شوند و به منزل می‌روند. کسی هم به آنها لقب جاسوس و نفوذی و اجنبی پرست نمی‌دهد. 

این سخنان البته سابقه دارد و هر روز و شب و هفته در انواع و اقسام رسانه‌های طیف بازنده انتخابات در جریان است و به گمان نگارنده امر غریبی نیست. کافی است  هر هفته تریبون‌ها نماز جمعه را در شهرهای مختلف گوش کنید یا روزنامه کیهان را باز کنید تا سخنانی بس تندتر و کوبنده‌تر از این اشعار را بخوانید و با خود اندیشه کنید که چرا نویسنده آن سخنان و نوشته‌ها را مادر بمب‌ها نیز نمی‌تواند تکان دهد؟ اما در سوی دیگر کار منتقدان و شاعران و فیلمسازان و اهل فرهنگ و هنری که دیدگاهی مخالف دیدگاه آنان دارند با داع و درفش و زندان  بند و کند  زنجیر است.

راستش من بسیار به این مداح حسودیم شد و احتمالا بسیاری از دوستان روزنامه‌نگارم نیز چنین چیزی در ذهنشان گذشت که او با چه شور وشوق و با چه اعتماد به نفسی به شخص دوم مملکت انتقاد می‌کند؟و کسی به او افترا و اتهام جاسوسی نمی زند،  اما در این سو انتقادهای عادی و حتی در چارچوب‌های قانونی هم به مخالفت با امنیت ملی، بلندگوی دشمن، تعبیر می‌شود.

ماجرا زمانی خطرناک می‌شود که این مداح محترم خود و گفتمان خود را حق مطلق بپندارد و سخنان و گفتمان دیگر را باطل طرف مقابل را گروهی زندیق و کافر مسلک و اجنبی ‌پرست و معاند. امیداریم آن هیجان در پس و پشت خود چنین دیدگاهی نداشته باشد که اگر چنین باشد آنگاه خطرناک است و خواهد بود.

اما در سوی دیگر بر این باورم که دوستان منتقد به جای حمله به مداح مورد نظر، بهتر است به سویه مثبت ماجرا بنگرند و از آقای روحانی بخواهند و نیز دستگاه قضایی، که اجازه دهد در این طرف ماجرا هم همین امنیت و‌ اعتماد به نفس برای منتقدان فراهم شود و آنها فارغ البال بتوانند دیدگاه‌های خود را مطرح کنند و داور نهایی مردم باشند که خوش داوری هم هستند.

به یاد داریم سال‌های دوری که را که از بزرگی پرسیدند که چرا شما با فلان منتقد و شیخ به مناظره نمی‌نشینی که پاسخ داد: آیا همان قدر که او در امنیت و‌آرامش و اعتماد به نفس به من انتقاد می‌کند؟ من نیز می‌توانم؟ و آیا می‌توانم بیمناک این نباشم که بعد از مناظره چه سرنوشتی در انتظار من است؟ او مستقیم به خانه می‌رود و من مستقیم به جایی که عرب نی‌انداخت.

تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 


برچسب ها: آزادی بیان، مداح، تریبون‌ نماز جمعه، روزنامه کیهان، دیدگاه مخالف، اتهام جاسوسی، امنیت ملی،

سر خودمان شیره بمالیم، از دنیا عقب می افتیم! ...



  بسم الله الرحمن الرحیم 

 

  سر خودمان شیره بمالیم، از دنیا عقب می افتیم! ...   
 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  



عصر ایران با دکتر علی اکبر جلالی گفت و گو کرد تا اطلاعات دقیق تری از برنامه ها و تحولات  مرتبط با فناوری و اقتصاد عربستان سعودی کسب شود.
 

جلالی متولد روستای وامرزان دامغان و بزرگ شده شاهروداست. پدرش کارمند راه آهن دامغان بوده است. در سال 1354 برای دوره لیسانس به دانشگاه تهران راه پیدا کرد. در سال 1364 برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و دکترای خود را در رشته برق از دانشگاه ویرجینیای غربی(در ایالت ویرجینای غربی آمریکا) دریافت کرد.

 
برنامه اقتصادی عربستان سعودی را جدی بگیریم/سر خودمان شیره بمالیم از دنیا عقب می افتیم

او در کنار حوزه تخصصی خود، متوجه اهمیت اینترنت و فناوری اطلاعات و قدرت تاثیرگذاری آن شد و به این حوزه توجه جدی کرد.
دکتر جلالی در سال 1373 به ایران برگشت و نخستین روستای اینترنتی ایران و جهان را با کمک مردم روستا و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در سال 1383 در روستای قرن آباد گرگان(محل تولد پدر و مادرش) ایجاد کرد. در سال های اخیر برخی به دکتر جلالی، لقب پدر فناوری اطلاعات ایران داده اند.
گفت و گوی عصر ایران با دکتر علی اکبر جلالی استاد دانشگاه علم و صنعت درباره برنامه چشم انداز 2030 (رویة/Vision) عربستان را می خوانید.
 
***
 

*عربستان در فروردین سال 1395 یک سند توسعه ای به نام چشم انداز 2030 تصویب کرد. مقامات دولت سعودی ادعا می کنند که می خواهند جایگاه بهتری در دنیا کسب کنند. کسی که مسئولیت این سند را دارد محمد بن سلمان است که جانشین ولیعهد بود و در روزهای اخیر به عنوان ولیعهد پادشاه عربستان منصوب شد.
محمد بن سلمان اقداماتی انجام می دهد که نشان بدهد در تحقق این چشم انداز خیلی جدی است.
در حوزه فناوری و فناوری های نوین که شما صاحب نظر هستید اقداماتی که عربستان انجام داده چگونه است و در دنیا اقدامات عربستان را جدی می گیرند؟
-اقدامات عربستان با توجه به سابقه تاریخی که دارد در دنیا، زیاد جدی گرفته نمی شود.
اما واقعیت این است که اگر به تجربه امارات متحده عربی و دوبی برگردیم، دوبی هم در چند دهه قبل، بیابانی بیش نبود و یک روستا خطاب می شد.
موقعی که اقدامات توسعه ای در دوبی شروع شد بسیاری می گفتند طرح های اینها بلند پروازانه است و امکانپذیر نیست. همچنین می گفتند این کشورها نمی توانند چنینن حرکت هایی را که می گویند در عمل داشته باشند. اما امروز شاهدیم که اینها موفق شدند بدون تعارف.
امارات کشوری است که از یک تکه خاک ماسه به یک مرکز گردشگری بزرگ دنیا تبدیل شده است و پروژه هایی را اجرا کرده که بعضا در دنیا بی سابقه بوده یا بسیار کم سابقه بوده. از همه مهمتر، در حوزه گردشگری ما کمترین کشوری را در جهان سراغ داریم که نزدیک به 90 درصد هتل هایش در طول سال پُر هستند. این خودش یک شاخص بزرگی است.

 
برنامه اقتصادی عربستان سعودی را جدی بگیریم/سر خودمان شیره بمالیم از دنیا عقب می افتیم

حتی در کشورهای توسعه یافته، هتل ها در طول سال بیشتر از 50 تا 60 درصد پُر نیستند. اما هتل های امارات متحده عربی با این که هوای مناسبی ندارد، چنین وضعی دارند.  
جنبه های گردشگری امارات، توسط بشر ساخته و آثاری نیست که از قبل و به صورت تاریخی به وجود آمده باشد. امارات با تفکر جدید، جهان را درک کند و متناسب با تفکر جدید، ابزاری را ساخته که منشاء گردشگری شان است.

در کشوری مثل کشور ما هنوز توقع مان این است که مردم دنیا بیایند آثار باستانی ما را ببینند و خدمات تاریخی ما را ببینند. همه بحث های ما، روی گردشگری تاریخی است  و خودمان چیز جدید که به روز باشد و نسل جدید هم از آن لذت ببرد نساخته ایم. همه اینها نشان می دهد که دیدگاه ها، متفاوت است.
با مطالعه ای که روی پروژه چشم انداز 2030 عربستان سعودی انجام دادم معتقدم این کارها را خودشان انجام نداده اند و از تعدادی مشاور و کارشناس استفاده کرده اند. قسمتی که خیلی مهم است و می تواند پایه موفقیت آنها باشد بحث گرین کارتی است که عربستان سعودی در همین پروژه 2030 آورده است.
همان بحث گرین کارت، یک راهکار مهم و نجات بخشی است.
ما در کشور مان و بعد از 38 سال که از انقلاب می گذرد نتوانسته ایم حتی نخبگان کشور خودمان را جذب کنیم. حالا جذب نخبگان خارجی که بماند. اما در عربستان تصمیم گرفته اند که فضا را باز کنند و بتوانند نخبه ها را از  کشورهای مختلف جذب کنند.
این همان کاری است که کشورهای اروپایی و آمریکا انجام دادند و با جذب نخبه های کشورهای دیگر، کشورشان را ساختند.
*در حال حاضر بین 6 تا 7 میلیون کارگر خارجی در کشور سعودی هستند. آیا نخبه ها و استادان و افراد برجسته مایل هستند که به آن کشور بروند؟
-به کارگر گرین کارت نمی دهد. اشکال کار این بود که تا الان خارجی ها یعنی نخبه ها، پروژه ها را انجام می دادند. خارجی ها بودند که به عربستان می رفتند و پروژه را انجام می دادند و از عربستان می رفتند. تعدادی هم کارگر از کشورهای دیگر می آمدند و کار را انجام می دادند. برای مثال فقط یک ساختمان در عربستان ساخته می شد و می ماند.
اما الان تصمیم شان عوض شده. تصمیم شان این شده که نیروها را جذب کنند و شرایط زندگی را برای آنها فراهم کنند مثل کشورهای توسعه یافته. ممکن است ما با موقعیت خوبی که در ایران داریم بگوییم کدام نخبه به عربستان می رود؟
در صورتی که باید توجه داشته باشیم که این اقدام عربستان بر مبنای اقامت و پول است. بسیاری از کشورها هستند و حتی کشورهای اسلامی که نخبه های زیادی دارند و نمی توانند این نخبه ها را جذب کنند.
در نوع گرین کارت، یک فرد هم می تواند به راحتی مقیم باشد و هم می تواند آزادانه به آن کشور برود و خارج شود. اصلا حس کشور خودش را دارد. این کار می تواند منشاء موفقیت باشد.
به هر صورت من به عنوان یک نفر متخصص که در این زمینه ها سال ها دارم کار می کنم و روش های توسعه کشورهای مختلف را دنبال می کنم،
با قاطعیت می گویم که عربستان در آینده، چیزی شبیه دوبی شود و می تواند فضای مناسبی را آماده کند. الان عربستان به دنبال جذب سالیانه 30 میلیون گردشگر است.
اگر بتوانند شرایط خوبی را فراهم بیاورند که مردم با هزینه بسیار جزئی به مکه بروند می توانند به آن هدف جذب 30 میلیون نفر برسند. بالاخره ما یک و نیم میلیارد نفر مسلمان در دنیا داریم. جذب 30 میلیون نفر در سال برای رفتن به مکه، یک عدد دور از انتظار نیست و به راحتی امکانپذیر است.
وقتی که در عربستان، شرایط سفر فراهم شود مردم به راحتی به آنجا می روند. من این طرح 2030 عربستان و این محمد بن سلمان را جدی می گیرم. من فکر می کنم خود شخص نیست این طرح را اجرا می کند که بگوییم یک نفر 30 ساله یا 20 ساله یا نوجوان است و متوجه نیست. از این حرف ها نیست. ما باید خودمان را با آنها مقایسه کنیم و ببینیم آنها چه طرحی دارند و ما چه طرحی داریم.
*در سند چشم انداز 2030 عربستان بحث تنوع بخشیدن به اقتصاد مطرح شده است. در فروردین 1395 (مارس 2016) هم این سند در کابینه تصویب شده بود. در سال 2016 صادرات غیر نفتی عربستان به میزان 10.9 درصد کاهش داشته و مجموع صادرات غیر نفتی آن کشور به 44 میلیارد دلار رسیده.
کل صادرات نفتی و غیر نفتی عربستان هم 140 میلیارد دلار بوده است. این حدود 11 درصد کاهش صادرات غیر نفتی در تضاد نیست با هدف تنوع بخشیدن به اقتصاد؟
-موقعی که برنامه اجرا می شود در شروع برنامه، امکان ضرر کردن هم وجود دارد. چون باید سرمایه گذاری شود. ممکن است بازارهایی را از دست بدهیم و بازارهای جدیدی را به دست  بیاوریم.  در نتیجه نمی شود از همان سال اول که هر کاری را شروع می کنیم بتوانیم موفق عمل کنیم.
برای مثال ما حدود 20 سال است که ساخت بزرگراه تهران- شمال را شروع کرده ایم. به طور کامل از آن هم بهره برداری نکرده ایم. اما به هر حال وقتی به بهره برداری برسد گفته شده که در مصرف سوخت 35 درصد صرفه جویی می شود.
ساخت این بزرگراه بر هتل و گردشگری هم تاثیر دارد. چون رفت و آمد مردم آسان می شود و می توانند در شمال کشور سرمایه گذاری انجام بدهند و وضعیت، بهتر شود. اما بحث سرمایه اولیه مطرح است. عربستان، پولش را دارد ولی ما برای ساخت جاده شمال کشور، پول نداریم. به همین دلیل یک پروژه 2 ساله، حدود 20 سال طول کشیده است.
آنها قبلا سرمایه گذاری هایی در خارج از عربستان انجام داده اند و بندرهای زیادی را خریده اند. الان بین 600 تا 800 میلیارد دلار، پول نقد دارند. اگر بخواهند و تصمیم بگیرند کاری را انجام بدهند، آن را انجام می دهند.
*در سال 2016 حدود 11 درصد صادرات غیر نفتی عربستان کاهش پیدا کرده است. الان هم به خاطر تحریم کردن قطر، صادرات عربستان به قطر متوقف شده. باز مجموعا صادرات غیر نفتی عربستان کاهش پیدا می کند.
این کاهش صادرات مجددا اتفاق افتاده است. با این نوع توقف صادرات، آیا در کار مقامات حکومت عربستان، به معنای واقعی برنامه ریزی وجود دارد؟
-من شخصا روش کارم این است که حقیقتا همه این مسائل را جدی می گیرم. به خاطر این که وقتی می خواهیم با کشوری رقابت کنیم، اگر پیش خودمان بگوییم دارد ضرر می کند، ما نیز کاری انجام نمی دهیم. اما اگر واقعا جدی بگیریم و بگوییم دارند کاری انجام می دهند، خودمان هم دست به کار می شویم و کاری انجام می دهیم.
متاسفانه نحوه تفکر ما این طور بوده است که همه را دست کم گرفته ایم. فکر کردیم خودمان خیلی جلو هستیم. ما همیشه منتظر شکست خوردن دیگران بودیم و هیچ وقت نیامدیم خودمان را جلو بیندازیم.
حتی اگر آنها شکست می خورند، ما باید بازارهای صادراتی آنها را به دست بیاوریم. ما چه اقدامی برای گرفتن بازارهای صادراتی آنها انجام می دهیم؟
*بعد از این که کشور قطر را تحریم کردند صادرات میوه و سبزیجات ایران به قطر افزایش پیدا کرده و بیش تر شده.
-صادرات این اقلام، عددی نمی شود. کل قطر، سه میلیون نفر جمعیت دارد. ممکن است جمعیت میوه خور آنجا 200 هزار نفر باشد. این جمعیت به اندازه جمعیت یکی از شهرهای ایران است.شما فکر نکنید با این مقدار صادرات، مشکل بیکاری کشور ما حل می شود. البته تاثیر دارد ولی آن قدر نیست.
به عنوان کسی که در کارهای برنامه استراتژیک بوده، سال ها کار کرده ام و به دقت دنیا را رصد می کنم، من هر فردی و در هر جای دنیا یک پروژه توسعه ای داشته باشد با دقت رصد می کنم و تلاش می کنم در ایران بگویم این پروژه مهم است و ما مهمتر از آن را درست کنیم. نمی گویم پروژه آنها بیخود است و ما نیز هیچ کاری انجام ندهیم. حرف اصلی من این است.
*دوبی و امارات این پیشرفت را در دهه های اخیر داشته اند. چرا عربستان همانند امارات چنین هدفی نداشته و به آن صورت فعالیت نکرده است؟
-مردم عربستان، قبیله ای زندگی می کردند و شرایط خاصی داشته اند. مردم آن، از یک بُعد، قانع هستند. یعنی زندگی شان، یک نوع سنت مذهبی خاصی هست که پنج وعده نماز می خوانند و غذایی می خورند. غذای خوب هم می خورند. برای خودشان هم جشن برگزار می کنند و کارهای خاصی انجام می دهند. تا الان همین چند مورد را کافی می دانستند. یعنی به دنبال توسعه آنچنانی نبودند.
اما الان متوجه شده اند با شبکه های اجتماعی و این دنیایی که به همدیگر پیوسته شده است نمی توانند خارج از جامعه جهانی زندگی کنند. مجبورند تغییر ایجاد کنند. تا حالا ضرورت نمی دیدند که تغییر ایجاد کنند.
ما فکر می کنیم همه کارها را می توانیم به صورت مستقل انجام بدهیم. همیشه می گوییم خودکفا شویم. ما می گوییم خودمان، خودمان را اداره می کنیم و همین چیزی که هستیم خوب است. اما آنها متوجه شده اند که جهان، این طور نیست.
متوجه شده اند که جهان، پیوسته به هم شده و باید با آن همکاری کرد. در جهان، باید حرف های جدید زد. نحوه زندگی و روش را باید یک مقدار تغییر داد. اگر تغییر ندهیم عقب می مانیم. کسانی که برای آنها فکر می کنند این فکرها را کرده اند. برای همین، به دنبال تغییر هستند.
ما هم به صورت طبیعی تا حدی تغییر کرده ایم. ما اگر 20 سال قبل ایران را با الان مقایسه کنیم متوجه این تغییر می شویم. هم طرز تفکر مردم و هم اقتصاد ما و هم هر چیزی را که نگاه کنیم، می بینیم خیلی تغییر کرده است. تغییری که اتفاق افتاده است چه خوب و چه بد، متاثر از جهان هم بوده است.
*در چارچوب سند چشم انداز 2030 عربستان، اعلام کرده اند که 5 درصد از سهام شرکت نفتی آرامکو را به بخش خصوصی می فروشند. مقامات آن دولت گفته اند ارزش این شرکت 2 هزار میلیارد دلار است. فایننشال تایمز که یکی از روزنامه های اقتصادی معروف جهان است گفته این ارزش گذاری خیالی است.
به همین صورت که فایننشال تایمز در این زمینه گفته خیالی است آیا نکات و برنامه هایی که در آن چشم انداز مطرح شده است خیالی هست یا واقعیت هایی را هم در نظر گرفته اند؟
-من به این عدد و رقم اطمینان ندارم. چون واقعا نمی دانم شرکت آرامکو چه دارد که الان بگویم خوب است یا بد است. به طور کلی در آن زمینه اطلاع ندارم و جوابی برای آن ندارم که چطور است ولی من معتقدم که در عربستان به دنبال ایجاد تغییر هستند.
کشور چین هم که ترقی کرد به این صورت بود که نسل جدیدی به قدرت رسیدند و چین، همین چین شد که ما الان می بینیم. در حالی که 30 سال قبل چین وضع خوبی نداشت. درآمد سرانه اش 30 دلار بود. الان به 300 تا 400 دلار رسیده است. درآمد سرانه هر نفر در چین، خیلی زیاد نشده ولی بالاخره 10 برابر شده.
درآمد سرانه ما 6 هزار دلار بوده و بعد از چند دهه هنوز در حد همان 6 هزار دلار مانده است. یعنی درآمد سرانه کشور ما اضافه نشده. البته وضعیت عمومی مردم ایران بهتر شده. در این موضوع شکی نیست ولی درآمد سرانه افزایش نداشته است.
درآمد سرانه کره جنوبی در چند دهه اخیر 30 برابر شده ولی درآمد سرانه ما تکان نخورده است. کره جنوبی در تکنولوژی، تغییر و تحول ایجاد کرده است.  ما این کارها را انجام نداده ایم. باید این کارها را دنبال کنیم و همین طور جدی بگیریم.
کارهایی را که دیگران انجام می دهند به شوخی نگیریم. چون اگر به شوخی بگیریم به طور مستمر، خودمان عقب می مانیم.
شما فرودگاه های ما را با همان قطر مقایسه کنید یا با فرودگاه امارات یا فرودگاه ابوظبی در امارات. مشخص است که سرمایه زیادی جذب کرده اند. حالا ما می خواهیم هواپیمای مسافربری جدید بخریم بعضی می گویند هواپیما نخرید و ما به همان هواپیماهایی که داریم قانع باشیم. همیشه می خواهیم محدود به خودمان باشیم. اما نسل جوان، این وضع را نمی پسندد.
*توسط بانک جهانی پیش بینی شده که رشد اقتصادی عربستان در سال 2017 به 1.6 درصد برسد و مثلا در سال 2019 به 2.6 درصد. از این طرف محمد بن سلمان گفته که ما مصمیم هستیم کشوری مترقی بسازیم و همچنین گفته چشم انداز ما یک عربستان قوی و مترقی است.
با این مقدار رشدی که بانک جهانی پیش بینی کرده است واقعا ترقی می تواند در عربستان اتفاق بیفتد؟
-رشد یک و نیم درصد، رشد کمی برای آنها نیست. در زمان بررسی رشد اقتصادی، مقدار تورم را نیز باید در نظر گرفت.
وقتی تورم کشوری در حد صفر است اگر یک درصد رشد اقتصادی داشته باشد این مقدار رشد، قابل توجه است. ژاپن مگر چقدر رشد می کند. همیشه زیر یک درصد رشد اقتصادی دارد و رشد آن در حد دهم درصد است.
آمریکا در سال 2015 در حد 1.4 درصد رشد اقتصادی داشته است. وقتی ارزش دلار ثابت می ماند آن یک درصد رشد، رشد خوبی است. در اقتصاد آنها ارزش پول ثابت می ماند. بنابراین اقتصاد آنها  با اقتصاد ما فرق می کند. وقتی یک درصد رشد می کنند رشد بالایی است.
اگر بانک جهانی گفته رشد عربستان از 1.6 درصد به 2.6 درصد خیلی مهم است. این افزایش مقدار رشد در سال 2019 نسبت به سال 2017، قابل توجه است.
اگر تعارف نکنیم پایه های اقتصادی آنها نسبتا مستحکم است. به لحاظ سرمایه ثابت عدد قابل ملاحظه ای است چون پس انداز دارند. شوخی نیست 600 میلیارد دلار ذخیره ارزی. برای کشوری که 27 میلیون نفر جمعیت دارد رقم ناچیزی نیست.

اگر کشوری بخواهد فقط نان بخورد و روز را بگذراند و نخواهد ترقی کند، این 600 میلیارد دلار  می تواند تا 100 سال جواب بدهد.
خواهش می کنم شما به نحوی نشان بدهید که ما این کار را جدی بگیریم. اینقدر نگوییم اینها هیچی نیستند و سر خودمان را شیره بمالیم. حتی اگر آنها در نهایت موفق نشوند، خُب نشده اند. اما اگر موفق شوند، چطور. پس ما اقلا نباید عقب بیفتیم.
*در چارچوب بحث های چشم انداز 2030 عربستان، گفته اند که آموزش عالی که انجام می شود متناسب با نیاز بازار کار باشد.
در یکی از رتبه بندی دانشگاه های جهان که در سال های اخیر انجام شده است دانشگاه های عربستان بالاتر از دانشگاه های ایران قرار گرفته اند.
در رتبه بندی کیو اس(QS)  دانشگاه شریف ایران رتبه 650 را در جهان به دست آورده ولی دانشگاه نفت و مواد معدنی ملک فهد عربستان در رتبه 216 و دانشگاه ملک سعود عربستان در رتبه 253 در بین دانشگاه های جهان بوده اند این دانشگاه های عربستان حدود 400 رتبه جلوتر از دانشگاه شریف ایران هستند. از لحاظ علمی با آن دانشگاه ها به معنای واقعی پیشرفت کرده اند؟
-استاد آن دانشگاه های عربستان، خارجی است. البته دانشجویان آن دانشگاه ها، عمدتا  اهل همان کشور هستند. دولت عربستان سرمایه گذاری زیادی انجام می دهد. همان استادان دانشگاه های ام آی تی(موسسه فناوری ماساجوست/ MIT) و استنفورد و بهترین دانشگاه های جهان را به عربستان می آورند و در نتیجه رتبه دانشگاه های عربستان بالا می رود.
البته رتبه دانشگاه های آنها بالا رفته است و دروغ نیست. اما این که آیا با این سیاست هایی که دارند می توانند از این پتانسیلی که ایجاد کرده اند استفاده کنند، جواب من خیر است.
در جایی مثل کشور ما، استادان ایرانی دارند توان کشور را بالا می برند. این خیلی مهم است ولی آن رتبه دانشگاه های عربستان درست است و در رتبه های 200 هستند. اما خوبی دانشگاه های ما در ایران این است که ما خودمان، داریم زحمت می کشیم و توانمندی داریم. سیستمی که ما را اداره می کند یعنی وزارت علوم یا دولت یا فلان، عُرضه استفاده مناسب از ما را ندارد.
ما می توانیم خودمان کاری کنیم و طرح داریم ولی مدیریت ما ضعیف است. در کشوری مثل عربستان، مدیریت شان را به دست کارشناسان کشورهای دیگر سپرده اند. آنها طرح و برنامه می دهند و پروژه اجرا می کنند. افکارشان را توانسته اند به جایی برسانند که یک نفر چنین طرح های بلند پروازانه ای ارائه می کند.
چون عربستان امکانات مالی هم دارد قطعا می تواند اجرا کند. یعنی فقط حرف نیست. قطعا عمل در پشت آن قرار دارد.
*بالاترین رتبه ای که دانشگاه های عربستان آورده اند توسط دانشگاه نفت و مواد معدنی ملک فهد کسب شده و رتبه 216 در بین دانشگاه هیا جهان بوده است. در این دانشگاه تدریس به زبان انگلیسی است.
-حتی استادان ایرانی در آنجا مشغول به کار هستند. خدمات خوب و سرویس های بسیار خوب به استادان می دهند.
*می شناسید استادان ایرانی که در آن دانشگاه های فعالیت دارند؟
-در سایت های اینترنتی آن دانشگاه ها، اسامی استادان ایرانی وجود دارد. پروفسوری ایرانی را می شناسم که برای برگزار کردن کارگاه های علمی و استارت آپ های[همایش کارآفرینی و سازمان موقت] مربوط به نفت به آنجا می رود. یک آدم برجسته است که البته گاهی اوقات به ایران هم می آید و این طور نیست که فقط به عربستان برود.
*در دانشگاه نفت و مواد معدنی ملک فهد عربستان رشته های هوافضا و کامپیوتر و مدریت تدریس می شود. یک دانشگاه بین المللی است و زبان تدریس، انگلیسی است. از لحاظ کیفیت تحصیل، دانشجویانی که در آنجا آموزش می بینند نیروهای کیفی هستند؟
-من که در آنجا نیستم ولی به طور علمی به قضایا نگاه می کنم تعجب می کنم یک عده از دانشمندان دنیا به یک دانشگاه بروند ولی کاری انجام ندهند. قطعا کسانی که به آنجا به طور جدی کار می کنند و کاری با حکومت آن ندارند.
شما مطمئن باشید از نظر علمی، مشکلی ندارند. از نظر علمی مثل این است که بنده، پتانسیل زیادی دارم ولی آیا کشور می تواند از وجود من استفاده کند؟ در اینجا نمی تواند و در عربستان هم همین طور است. ممکن است پتانسیل ها وجود داشته باشد ولی نمی توانند به خوبی استفاده کنند.

 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی


برچسب ها: پیشرفت کشورهای عربی خلیج فارس، پیشرفت ایران، نخبگان، مدیریت ضعیف ایران،

شما چه کاره-اید!؟


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

     شما چه کاره-اید!؟ 


  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  

 من دکتر س.ص متخصص اطفال هستم ... سال ها قبل چکی از بانک نقد کردم و بیرون آمدم، کنار بانک دستفروشی بساط باطری، ساعت، فیلم و اجناس دیگری پهن کرده بود.دیدم مقداری هم سکه دو ریالی در بساطش ریخته است... آن زمان تلفن های عمومی با سکه های دو ریالی کار می کردند؛ جلو رفتم یک تومان به او دادم و گفتم دو ریالی بده... او با خوشرویی پولم را با دو سکه بهم پس داد و گفت : این ها صلواتی است!!!

 گفتم : یعنی چه؟ گفت : برای سلامتی خودت صلوات بفرست و سپس به نوشته روی میزش اشاره کرد. (دو ریالی صلواتی موجود است). باورم نشد، ولی چند نفر دیگر هم مراجعه کردند و به آنها هم… گفتم : مگر چقدر درآمد داری که این همه دو ریالی مجانی می دهی؟ با کمال سادگی گفت : ۲۰۰تومان که ۵۰ تومان آن را در راه خدا و برای این که کار مردم راه بیفتد دو ریالی می گیرم و صلواتی می دهم ... مثل اینکه سیم برق به بدنم وصل کردند، بعد از یک عمر که برای پول دویدم و حرص زدم، دیدم این دست فروش از من خوشبخت تر است؛ که یک چهارم از مالش را برای خدا می دهد، در صورتی که من تاکنون به جرأت می توانم بگویم یک قدم به راه خدا نرفتم و یک مریض مجانی نیز نپذیرفتم!!! احساساتی شدم و دست کردم ده تومان به طرف او گرفتم. آن جوان با لبخندی مملو از صفا گفت : برای خدا دادم که شما را خوشحال کنم. این بار یک اسکناس صد تومانی به طرفش گرفتم و او باز همان حرفش را تکرار کرد..! من که خیلی مغرور تشریف دارم مثل یخی در گرمای تابستان آب شدم… به او گفتم : چه کاری می توانم بکنم؟ گفت : خیلی کارها آقا! شغل شما چیست؟ گفتم: پزشکم؛ گفت : آقای دکتر شب های جمعه در مطب را باز کن و مریض صلواتی بپذیر... نمی دانید چقدر ثواب دارد! صورتش را بوسیدم و در حالی که گریان شده بودم، خودم را درون اتومبیلم انداختم و به منزل رفتم. دگرگون شده بودم، ما کجا این ها کجا؟! از آن روز دادم تابلویی در اطاق انتظار مطبم نوشتند با این مضمون؛ "شب های جمعه مریض صلواتی می پذیریم"... دوستان و آشنایان طعنه ام زدند، اما گفته های آن دست فروش در گوشم همیشه طنین انداز بود : با خدا معامله کن خدا پولت را چند برابر می کند و خودت نمی فهمی! راستى یک سوال : شغل شما چیست؟

 

   ارسالی خانم شهبازی 

 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی


برچسب ها: معامله با خدا، صلواتی، کردار نیک،

آقای روحانی اگر زورتان به کله-گنده-ها نمیرسد ...




    آقای روحانی اگر زورتان به کله-گنده-ها نمیرسد ...   



  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 



وبلاگ مهاجری، محمد ، خبرآنلاین :  آقای رئیس جمهور!  باورم این است که شما هوشمندتر از آنید که در دام بیفتید. با اینکه دادستان محترم تهران طبق وظیفه ذاتی و قانونی اش دستور شناسایی هتاکان به شما را صادر کرده، پیشنهاد می کنم شما از طریق قانون و اگر راه قانونی ندارد ، از طریق خواهش و تمنا نگذارید کسی بازداشت شود.

در میان افرادی که روز قدس شعار می دادند هرچند ممکن است عده ای با برنامه ریزی قبلی آمده باشند، اما  قطعا اکثرشان احساس تکلیف می کردند و به همین دلیل عذرشان موجه است.

آقای رئیس جمهور! این افراد ، آدمهای عادی جامعه اند. غالبا به حقوق شان هم آشنا نیستند. اگر دستگیر شوند بلد نیستند از خودشان دفاع کنند و ناگزیر به زندان محکوم می شوند. در دوران حبس زندگی شان مختل می شود. معیشت شان به هم می ریزد.خانواده شان نسبت به جمهوری اسلامی مسئله دار می شوند و دهها مشکل ریز و درشت دیگر به وجود می آید.

آقای روحانی! در طول مدت تبلیغات انتخابات، خبرگزاریها،روزنامه ها،سایتها و رسانه هایی که عمدتا با پول مردم اداره می شوند،حرفهای آدم های سیاسی را که صدها بدتر از شعارهای جمعه بود منتشر کردند. رسانه ملی مشابه همین ها را روی آنتن زنده برد. چرا دور برویم،چندنفر از حضرات نامزدها توهین و تهمتی نماند که نسبت به رئیس جمهور مستقر، فروگذار کرده باشند. شعارهای روز جمعه،ترجمان حرفهای همین عزیزان بود. کرور کرور آدمهایی که مارک ارزشمداری دارند همین حرفها را در تریبونهای متعدد بکار بردند و کک کسی نگزید.

آقای رئیس جمهور! نگذارید زور قانون به ضعیفها برسد. اجازه ندهید ضعیف کشی شود. جرم شعاردهندگان روز جمعه حداکثرش این است که در روزی که وحدت لازم بود، شعار تفرقه دادند. از بس در این یکی دو روز همه محکومشان کرده اند مغموم و غصه دار شده اند و   متهمان اصلی دارند  راست راست راه می روند و بشکن می زنند.

آقای روحانی! اگر زورتان به آن آدم گنده ها نمی رسد، این آدم ضعیف ها را نجات دهید. ممنون.


    تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 


برچسب ها: تبلیغات انتخابات، رسانه ملی، تهمت، زور قانون، روز قدس و وحدت، جَوگیری،

هزینه-ی آدم بودن ...


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 هزینه-ی آدم بودن ... 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  

 



http://s8.picofile.com/file/8298791484/AADAM_BUDAN_2.jpg





  کسی که دربارۀ پول و دستمزدش زیاد اصرار نمی کند و خیال می کند دیگران انصافدارند، احمق نیست،


مناعت طبع دارد.


 کسی که به موقع می آید و برای با کلاس بودن، عده ای را منتظر نمی گذارد، احمق نیست، منظم و


محترم است.


  کسی که به دیگران اعتماد می کند و آنها را به خانه-اش راه می دهد وُ صمیمانه وُ دوستانه رفتار


میکند، احمق نیست، متواضع و مهربان است.


  کسی که برای حل مشکلات دیگران به آنها پول قرض می دهد یا ضامن وام آنها می شود وَ به دروغ


نمی گوید که ندارم و گرفتارم، احمق نیست. کریم و جوانمرد است.


  کسی که از معایب وُ کاستی های دیگران، دَرمیگذرد وَ بدی-ها را نادیده می گیرد، احمق نیست؛ شریف


است.


  کسی که در مقابل بی ادبی وُ بی شخصیتی دیگران با تواضع و محترمانه صحبت می کند وَ مانند آنها


توهین وُ بَد-دهنی نمی کند، احمق نیست؛ مودب وُ باشخصیت است ...


  «انسان بودن هزینه سنگینی دارد»...

 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی

 

برچسب ها: آدم بودن، مناعت طبع، متواضع، مهربان، جوانمرد، شریف، باشخصیت،

تنهایی خــوش وَ تنهایی نـــاخــوش ؟!

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

  تنهایی خــوش وَ تنهایی نـــاخــوش ؟!   

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  

http://s8.picofile.com/file/8298523976/TANH8EEYE_XOSH_1.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8298524468/TANH8EEYE_XOSH_2.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8298524750/ESHQ_VA_DUST_D8SHTAN_1.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8298525418/TANH8EEYE_N8XOSH_1.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8298525692/TANH8EEYE_N8XOSH_2.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8298526384/TANH8EEYE_N8XOSH_3.jpg

 

 تاریخ بشر را آدمیان متوسطی پر کرده‌اند که زندگی در جمع را بر انزوای فردی ترجیح داده و می‌دهند. عزلت و انزوا و قطع ارتباط با دیگران برای بیشتر مردم امری است نامطلوب و نوعی شکنجه. اما در میان خیل عظیم انسان‌ها، افرادی جمع‌گریز هم بوده‌اند که یا فاقد توانایی‌ها و مهارت‌های لازم برای زندگی با دیگران بوده‌اند و یا بنا بر دلایلی خاص، گوشه‌نشینی و عزلت را بر اختلاط با مردم ترجیح داده‌اند.

دسته اول شامل افرادی می‌شود که از سر ناچاری و انفعال تن به تنهایی می‌دهند و غالباً نیز از این وضعیت رنج می‌برند، مثل برخی از بیماران روانی دچار افسردگی. تنهایی این گروه را می‌توان «تنهایی منفی یا مخرب» نامید.

اما دسته دوم کسانی هستند که آگاهانه و هدفدار سراغ تنهایی می‌روند، چون از تنها بودن لذت می‌برند، مثل بیشتر عارفان و صوفیان. تنهایی این گروه را می‌توان «تنهایی مثبت یا سازنده» تلقی کرد.

هدف این نوشتار بررسی آثار مثبت یا منفی تنهایی در زندگی افراد معمولی و متعارفی است که در جوامع بشری زندگی می‌کنند.
 هراس از تنهایی
چرا بیشتر ما از تنهایی گریزانیم؟‌ چرا به محض اینکه تنها می‌شویم فوراً سعی می‌کنیم به هر وسیله‌ای که شده (سراغ دیگران رفتن، به آنها تلفن زدن، گوش دادن به رادیو یا تماشای تلویزیون، مطالعه کتاب یا ورود به اینترنت خود را سرگرم کنیم تا از تنهایی درآییم؟ چرا وقتی هیچ یک از این وسایل و شیوه‌ها را در اختیار نداریم، کلافه و بی‌حوصله می‌شویم؟ پاسخ همه این سؤال‌ها یک چیز است: هراس از خود. وقتی تنها می‌شویم، در واقع نزد خویشتن خویش حضور پیدا می‌کنیم و چون تصویری مثبت از خود نداریم و اساساً با خود بیگانه‌ایم، قادر به تحمل خویش نیستیم و راهی برای فرار از این وضعیت می‌جوییم.

 توجه انسان به ماهیت یگانه خود و تنهایی وجودی خویشتن و پرداختن به نهانی‌های درون خویش رفته رفته موجب آشتی او با خود می‌شود و همین امر همنشینی او با خویش را دلنشین می‌کند.

استمرار در این امر به تدریج باعث انس آدمی به خلوت و تنهایی می‌شود از همین نکته روشن می‌شود که چرا روح‌های بزرگ نه تنها هراسی از تنهایی ندارند، بلکه مشتاق آن هستند. تاریخ نیز گواهی می‌دهد که همه انسان‌های بزرگ، از انبیا گرفته تا عرفا و حکما، با تنهایی انس داشته و از بودن در حضور خویش لذت می‌برده‌اند.

نکته این است که این روح‌های بزرگ، آن‌قدر خویشتن خویش را آشنا و دوست‌داشتنی می‌یافتند که نه تنها از حضور در محضر خویش ملول نمی‌شدند، بلکه چنین فرصت‌هایی را مغتنم می‌شمردند،‌ از آن استقبال می‌کردند و آن را به مجالی برای خلوت با معبود و راز و نیاز با محبوب تبدیل می‌کردند. در عوض، بیشتر ما به علت آنکه کمال و فضیلتی در خود سراغ نداریم از خود گریزانیم و تاب نشستن در محضر خویش را نداریم. اتفاقاً ترس از مرگ نیز ریشه در همین واقعیت دارد، چون مرگ وضعیتی است که با آن پیوندهای بیرونی (اجتماعی) انسان قطع می‌شود و او با خویشتن خویش تنها می‌ماند.
 بازیافت خویش
 حال اگر هراس از تنهایی نشانه ترس ما از خویشتن خود باشد، چگونه می‌توان بر این هراس غلبه کرد؟ راه‌حل فقط در یک چیز است: بازیافتن خود. ولی این تلاش می‌باید در بستر همین زندگی اجتماعی صورت پذیرد،‌ نه در انزوای مطلق و گریز کامل از آدمیان،‌ چون این شیوه نه با فطرت بشر سازگار است، نه با ضرورت‌های زندگی این جهانی همخوانی دارد. دشواری‌ کار نیز از همین جا ناشی می‌شود که هر انسانی از روی طبع یا ضرورت، در جامعه زندگی می‌کند، ‌ولی با اندک تأملی درمی‌یابد که موجودی است یگانه و تنها که با وجود همه ارتباطات بیرونی و اجتماعی، ‌هویتی فردی و مختص خویش دارد. نه این امکان برایش فراهم است که از جامعه و ارتباطات اجتماعی خویش به صورتی کلی رهایی یابد و به خود بپردازد،‌ نه اینکه پیوندهای اجتماعی او می‌تواند جایگزین هویت فردی و شخصی او شود. او خودش است و خویشتن خود، تا با خود چه سودا کند.
 روح‌های بزرگ ، آن‌قدر خویشتن خویش را آشنا و دوست‌داشتنی می‌یافتند که نه تنها از حضور در محضر خویش ملول نمی‌شدند، بلکه چنین فرصت‌هایی را مغتنم می‌شمردند،‌ گویی پاره‌ای از آموزه‌های اسلامی هم در مقام یادآوری همین نکته اساسی به انسان است. برای نمونه، علی‌رغم همه توصیه‌های دینی در مورد اهمیت پیوندهای خانوادگی و مسئولیت‌های اجتماعی، قرآن تصریح می‌کند که انسان به صورت فردی خلق شده و به همین صورت فردی نیز وارد عرصه آخرت می‌شود. (سوره انعام، آیه94) به تعبیری دیگر، هر انسانی همواره موجودیتی فردی و یگانه دارد. ولی در زندگی دنیوی، به اقتضای شرایط، ناگزیر از زیستن جمعی با دیگران است که این امر می‌تواند موجب غفلت او از ماهیت فردی خویش شود. از این رو است که اهل معرفت توصیه می‌کنند که «در میان مردم باشید، ولی با آنها مباشید» (کن فی‌الناس و لاتکن معهم) یعنی مباد آنکه اقتضائات زندگی اجتماعی در دنیا موجب غفلت شما از ماهیت فردی و یگانه‌تان شود، چون سرمایه‌ اصلی‌تان چیزی غیر از خودتان نیست.
 تنها میان تن‌ها
 چه گوهرها که بر اثر کاویدن در خویش و تأمل در هستی و نجوا با معبود به دست نمی‌آید. اما این امر مستلزم گریز از جامعه، ترک مسئولیت‌های اجتماعی و در پیش گرفتن زندگی راهبانه نیست (لا رهبانیه ‌فی ‌الاسلام)، بلکه نیازمند فراهم کردن فرصت‌هایی معین در بستر زندگی اجتماعی است، برای حضور در محضر خویش، همچنان که شیوه همه پیامبران و جانشینان آنها نیز همین بوده است.
 روشن است که توفیق بهره‌جویی از خلوت با خویش نیازمند کسب حداقلی از پاکیزگی درونی است، چرا که خلوت ناپارسایان جز افزودن بر بدی‌ها نتواند بود. از این جنبه حداقلی که بگذریم، بهره‌مندی از فواید تنهایی و خلوت با خویش نیازمند تأمل و ممارست مداوم در احوال درون است و این راهی است که هر که باید به پای خویش در آن گام نهد.
بندگی جدید مجال کمی برای خلوت انسان‌ها با خویش باقی نهاده و از سوی دیگر، دانش جدید نیز بیشتر به ابعاد منفی تنهایی (تنهایی مخرب) پرداخته است، ولی این همه نباید موجب غفلت از آثار مثبت و سازنده انس با تنهایی شود. کافی است در گیر وُ دار اشتغالات زندگی، فرصت‌هایی بیابیم، چشم از جهان پر آب و رنگ بیرون بدوزیم و لختی به تماشای جهان پر رمز و راز درون بنشینیم تا به توصیه مولوی عمل کرده باشیم که چنین بانگ رسا در عالم سر داده است:
 ای بستگان تن، به تماشای جان روید آخر رسول گفت تماشا مبارک است.

مقالات مرتبط :

 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی