اگر باران به دلها نبارد ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...
اگر باران به دلها نبارد ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...

چه رانتی!؟ چه اختلاسی!؟ ...


 

﷐  بسم الله الرحمن الرحیم  

 چه رانتی!؟ چه اختلاسی!؟ ... 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

http://s8.picofile.com/file/8267751200/FASAADE_EQTES8DY_12.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8267748050/FASAADE_EQTES8DY_2.jpg

 

http://s7.picofile.com/file/8239509542/R8NTE_B_ZANJ8NY_BE_SET8DE_AHMADYNEJ8DYHAA_1.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8272669026/EXTEL8S_B3MEH_1.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8270115392/EXTEL8S_POSHTGARMY_1.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8217434026/EXTEL8S_5.jpeg

 

http://s4.picofile.com/file/8174484500/EXTEL8S_6.jpeg

 

http://s9.picofile.com/file/8267752276/FASAADE_EQTES8DY_1.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8267749218/FASAADE_EQTES8DY_6.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8267749668/FASAADE_EQTES8DY_7.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8267750692/FASAADE_EQTES8DY_9.jpg

 

http://s7.picofile.com/file/8236858192/PAD3DEH_SH8ND3Z_1.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8236859776/PAD3DEH_SH8ND3Z_2.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8290455518/R8NTX8RY_4.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8290455668/R8NTX8RY_3.jpg


 خبرآنلاین، وبلاگ  خبر : شورای شهر بعنوان یک نهاد محلی نتوانست از ابزار نظارت خود به خوبی استفاده نماید چون متاسفانه لابی قدرت و ثروت، تعداد اعضایی که مبارزه با رانت را به منافع اقتصادی و جناحی ترجیح می‌دهند در اقلیت مطلق قرار داد؛ انتظار این بود که مجلس شورای اسلامی به عنوان نهاد بالادست و ناظر، با حساسیت در برابر گزارش‌های مختلف سازمان بازرسی و حسابرسان شورای شهر، تحقیق و تفحص از عمق فساد در شهرداری را رقم بزند که گویا در آنجا هم لابی راهرو در برابر انجام تکلیف قانونی پیروز شد.
مردم محترم تهران و سایر هم‌وطن‌هایی که در ماه‌های گذشته بطور مکرر در جریان گزارش‌های متعدد سازمان بازرسی کل کشور در مورد وجود فساد در شهرداری تهران قرار گرفته‌اید؛ متاسفانه رای اخیر مجلس به رد تحقیق و تفحص از شهرداری تهران همانطور که شما را در ناباوری فرو برد، موجی از افسوس و ناامیدی را در بدنه مستقل شورای شهر تهران هم ایجاد کرد.
مجلس شورای اسلامی بعنوان نهاد بالا دستی و ناظر بر تمام ارکان نظام، همواره بر اصل نظارت در کنار اصل قانون‌گذاری پافشاری کرده است. متاسفانه آنچه در صحن علنی مجلس رخ داد و تنها 90 نماینده با تحقیق و تفحص از شهرداری تهران موافقت کردند یک زنگ خطر جدی است که چرا باید اصلی ترین نهاد نظارتی کشور مخالف نظارت باشد.
نفس تحقیق و تفحص یعنی، اسناد و مدارکی دال بر تخلف‌های احتمالی در یک نهاد وجود دارد و مجلس به عنوان ناظر عالی تحقیق‌ خود را برای بررسی این موارد آغاز می‌کند که می‌تواند تایید یا رد شود.
نمایندگان مجلس به ویژه اعضای کمیسیون عمران با ارتباط مستمر با اینجانب و برخی از اعضاء شورا از گزارش‌های متعدد سازمان بازرسی کل کشور و حسابرسی‌های شورای شهر در باب تخلفات عدیده در شهرداری تهران مطلع بودند. متاسفانه رای منفی به درخواست تحقیق و تفحص، هیچ برداشتی جز برخورد سیاسی مجلس با موضوع فساد را در ذهن مخاطب متبادر نمی‌کند.
زمانی اخبار متناوب از مجلس در مورد لابی‌های گسترده از سوی شهردار تهران به گوش می‌رسد و در آخرین روزهای کاری مجلس طرحی مهم، این گونه به رای گذاشته می‌شود، یعنی عزمی جدی برای حفظ استقلال مجلس و برخورد با فساد در هر جناح و سطحی وجود ندارد.
متاسفانه مبارزه با فساد اگر رنگ و بوی جناحی و سیاسی به خود بگیرد، اولین ضربه را با افزایش بی‌اعتمادی مردم به کارگزاران نظام خواهیم خورد. این مجلس حتی اگر دغدغه‌های سیاسی و جناحی می داشت، کاش برای نشان دادن پاکدستی شهردار تهران بعنوان همفکر سیاسی خود، به این تفحص رای می‌داد تا درعرصه آزمون و سنجش، اثبات شود که تخلف و فساد در بدنه شهرداری تهران رخنه نکرده است.
آنچه متاثر کننده است، تاکیدات مکرر مقام معظم رهبری بر نظارت و برخورد با فساد در هر سطحی و لایه ای است و متاسفانه در مقام عمل، کارگزاران، منافع نظام را با منافع جناحی و شخصی جایگزین می‌کنند تا همچنان سنگر گرفتن پشت ستون‌های استوار نظام، تنها سپرشان در برابر فسادهای سازمان یافته باشد.
اگر رسالتی از رای شما مردم برای برخورد با فساد، هر چند اندک تا آخرین روز کار شورای شهر تهران نبود، همین امروز استعفا می‌دادم تا بار سنگین انجام وظیفه با دستان بسته، اینگونه اینجانب را در برابر رهبری و شما مردم، شرمنده نسازد.

 

  تهیه وُ تدوین عـبـــد عـا صـی

در دین-فروشی «هدف وسیله را توجیه میکند» ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s6.picofile.com/file/8233146818/REZ8ZAADEH_DAR_OTOL_3.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8233148176/REZAAZ8DEH_HOSAIN_1.jpeg

 

http://s7.picofile.com/file/8233149034/REZ8ZAADEH_DAR_OTOL_2.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8233149818/REZ8ZAADEH_DAR_OTOL_5.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8233150450/REZ8ZAADEH_DAR_OTOL_43.jpg

 

 در دین-فروشی «هدف وسیله را توجیه میکند» ...

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

  عصرایران؛ احسان محمدی : صادق زیباکلام 29 آذر سال 88 در ضمیمه روزنامه «اعتماد» یادداشتی نوشت که در آن روزهای تب‌آلود سبب شد عده‌ای بر او بتازند و آن را نوعی تسویه حساب سیاسی با ورزشکار تنومندی به حساب بیاورند که زیر بیرق حضرت ابوالفضل العباس (ع) از محمود احمدی نژاد حمایت می کرد، با او به سفرهای استانی می رفت و صریح می گفت: احمدی نژاد قوی‌ترین مرد جهان در عرصه سیاست است.
 زیباکلام در بخشی از آن یادداشت که خاطره-‌ای در وصف جهان‌پهلوان تختی بود نوشت: «طلا، المپیک، جام جهانی، به اهتزاز درآمدن پرچم ایران و نواخته شدن سرود ملی و آن لحظه‌ای که مسئولان المپیک یا جام جهانی در حالی که قهرمان روی سکوی بالای قهرمانی ایستاده و طلا را بر گردنش می‌آویزند، نهایت غرور و شکوه است. همه اینها را رضازاده داشت اما پهلوانی چیز دیگری است. رضازاده بدون تردید قهرمان بود و قهرمان است اما تختی برای ماها در سال 1340 فقط قهرمان نبود.»
 خبری که در دو سه روز گذشته (اوائل آبان 94) منتشر شده - افشاگری حیرت انگیز رئیس فدراسیون وزنه برداری – موجب آن است تا یک بار دیگر کسانی حق را به صادق زیباکلام بدهند که
آری، « رضازاده قهرمان بود، اما پهلوان نه»! ...
 علی مرادی که 14 سال پیش در هواپیما کنار رضازاده نشسته بوده، در گفت‌وگو با «تماشاگران امروز» گفته است: « پیشنهاد 10 میلیون دلاری ترکیه‌ای ها به حسین رضازاده حقیقت نداشت!»
 او می گوید: «‌از مسابقات قهرمانی جهان در لهستان برمی‌گشتیم، در قسمت بیزینس هواپیما نعیم سلیمان اوغلو- که خودش از بلغارستان به ترکیه پناهنده شده - آمد کنار رضازاده و با هم ترکی صحبت کردند. پرسیدم ماجرا چیست؟ گفت: پیشنهاد داده بیا در مسابقات باشگاهی اینجا شرکت کن و وزنه بزن». همین!.
 اما از قرار معلوم
و آن طور که آقای مرادی می گوید «یک خبرنگار از کاه کوه ساخته و به یک ملت خوارک غلط داده و گفته رضازاده پیشنهاد 10 میلیون دلاری عضویت در تیم ملی ترکیه را رد کرده است!»
مرادی که معلوم نیست چرا 14 سال در این باره سکوت کرده در پایان این گفت وگو جمله گزنده ای می گوید: « بعد از آن ماجرا از این آدم بُتی ساخته شد. می‌گفتند قرار بوده پولی در حد نصف ترکیه بدهند و رد کرده، آن‌وقت چند سال بعد رفت با 200 میلیون تبلیغات ماهواره ای کرد.» ...
 در این که حسین رضازاده در چند سال اخیر مواضع عجیب، سخنان شگفت انگیز و رفتارهای سیاسی پیش بینی نشده ای از خود بروز داده است کمتر کسی تردید دارد. او یک ورزشکار قوی پنجه در ورزش وزنه برداری است و نامش برای همیشه در تالار افتخارات ورزش ایران و جهان ثبت شده است و افشاگری هایی از این دست قطعاً او را از این تالار بیرون نمی راند و مدال هایش را بازپس نخواهد گرفت. نکته گزنده اما این است که او عضو شورای شهر تهران است. جایی که در غیاب چهره های متخصص و البته کم توجهی مردم به صندوق های رای، مجال حضور او و امثال او را در شورای شهر پایتخت فراهم ساخت.
 اگر دسترسی دارید به گفت وگوی قدیمی داریوش کاردان و رضازاده در برنامه «صندلی داغ » یک بار دیگر نگاه کنید. آن وقت این درد که او یکی از قانون گذاران مدیریت پایتخت است مضاعف می شود.
یادمان باشد یگانه ورزشکاری است که مراسم عقدکنان و ازدواج او از مکه و به صورت مستقیم از تلویزیون پخش شد حسین رضا زاده است. همچنین به یاد آوریم در حالی که کمیته فنی فدراسیون وزنه برداری ۲۵ آذر ۱۳۸۸ به دلیل مشکلات دوپینگ و محرومیت چند وزنه‌بردار ایرانی و ناکافی بودن دلایل و توجیهات اعضای کادر فنی تیم ملی وزنه برداری ایران، رای به محرومیت حسین رضازاده از مربی گری داد، چند روز بعد رییس وقت سازمان تربیت بدنی ( در دولت مهرورزی) او را بار دیگر به ریاست فدراسیون وزنه برداری منصوب کرد!
 این نوشتار البته در پی بررسی کارنامه رضازاده نیست. همان عملکردی که بسیاری از هم تیم ها و دوستان سابق او را به منتقدان درجه یک وی تبدیل کرده اند و حتی برخی اتهام دوپینگ را هم به او وارد ساخته اند.
 او در همه این سال ها می دانست که که آنچه روزنامه ها و رسانه ها در مورد پیشنهاد وسوسه انگیز ترک ها می نوشتند و به او هاله ای از پهلوانی، تقدس، احترام و ستایش می بخشید از اساس حقیقت نداشته و کذب محض بوده است؟!
 پرسش اینجاست مردی که همیشه نام «حضرت ابوالفضل» - شهره به جوانمردی - را فریاد می زد چرا در همه این سال ها سکوت اختیارکرده بود ؟ چرا یک بار و تنها یک بار در هیچ رسانه ای نگفت که از دست کم از این حیث شایسته تحسین نیست چون اساسا چنین پیشنهادی به او داده نشده است؟!

 قهرمانی در مسابقات جهانی و به ویژه المپیک بسیار دشوار است اما پهلوانی از آن دشوارتر. برای همین است که چند دهه بعد از جان باختن جهان پهلوان تختی و در حالی که یادگار و نواده او دور از ایران و در آمریکا روزگار می گذرانند نام تختی در قلب ایرانیان حک شده و عکس های او هم چنان دیده می شود.
 کسی چه می داند؟ شاید رضا زاده می خواسته راز بزرگی و دست نایافتنی بودن تختی را به همه یادآور شود تا بدانیم تختی چرا و چگونه تختی شد ...