اگر باران به دلها نبارد ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...
اگر باران به دلها نبارد ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...

ماهی کوچولو، چطور به این اشک حسرت مبتلا شدی؟!


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

  ماهی کوچولو، چطور به این اشک حسرت مبتلا شدی؟! 

http://s9.picofile.com/file/8290117626/M8HYE_SOFREYE_7_S3N_1.jpg

 

  _ آخه این طفلکی گناه داره ...

 _ چرا!؟ ...

 _ آخه انداختینش تو قفس ...

 _ تُنگه، تُنگه ماهی! ...

 _خیلی ممنون! حصار حصاره، هر حصاری هم یک جور زندان ...

 _ به ما چه مربوط! یکی دیگه پرورش-اش داده، مآم خریدیم ...

 _ اگه کسی نمی-خرید، از حوضچه-ی پرورشی وُ این حصار هم خبری نبود.

 _ پس اینایی که این همه ماهی وُ گوشت ِ قرمز وُ سفید میخورن چی!؟

 _ بشر برای ادامه-ی حیاتش همیشه به خوردن اینآ احتیاج داشته وُ داره ؛ اصلا خدا برای بشر خلق-شون کرده، خوردن-شون منعی نداره ولی اذیت وُ آزارشون کاملا منع شده.

 _ داری توجیه میکنی آ آ! ... گوشت اون حیوونآ رو برای لذت میخورین، مآ هم برای لذت وُ زیبایی ِ سفره-ی هفت سین، از این ماهی تو تنگ بلور پذیرایی میکنیم.

 _ علم پزشکی هم خوردن این گوشتآ رو توصیه کرده، ولی نشنیدم هیچ عالمی، زندانی کردن هیچ حیوونی رو، اونم به این شکل، توصیه کرده باشه.

  _ جواب منطق ِ «هدف، وسیله رو توجیه میکنه» رو چی میدی؟! ...

 _ در یک کلام «ماکیاولیسم» ...

 عـبـــد عـا صـی

 
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.