اگر باران به دلها نبارد ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...
اگر باران به دلها نبارد ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...

لکه-های کهنه وُ ماندنی دل ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

 لکه-های کهنه وُ ماندنی دل ...

   جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  


   یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم که یک روز ابری پوشیدمش و موقع  بازگشت به خانه باران گرفت ... گلی شد. و من بی خیال پی اش را نگرفتم به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک می شود، ولی نشد ...
 بعدها هر چه شستمش پاک نشد ؛ حتی یکبار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت !!! آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت : «این لباس چِرک مرده شده!». گفت : «بعضی لکه ها دیر که شود ، می میرند ؛ باید تا زنده اند پاک شوند !».
 چرک مُرده شد ... وَ حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت !
بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید! حواست که نباشد لکه می شود ؛ لکه-اش می کنند !!! وقتی لکه شد اگر پی اش را نگیری ، می شود چرک ...
 به قول صاحب خشکشویی «لکه را تا تازه است ، تا زنده است ، باید شست وُ پاک کرد ...!». 
 

 « ا حمد   شا ملو »

 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.