اگر باران به دلها نبارد ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...
اگر باران به دلها نبارد ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...

واقعیت-ست یا مظلوم-نمایی؟ ...


 
 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s5.picofile.com/file/8114245150/DOROOQ_1.jpg

 

 واقعیت-ست یا مظلوم-نمایی؟ ...

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

صادق زیبا کلام تحلیلگر سیاسی : خنده دارترین موضوعی که یک نویسنده، روزنامه نگار یا خبرنگار در این مملکت می تواند مطرح کند این است بگوید قوه مجریه برای انتشار افکار ما به ما آزادی عمل نمی دهد و دهان ما را بسته است. امروز یک بچه دبستانی هم در ایران می داند چه نهادهایی جلوی مطبوعات را می گیرد.
وی با بیان اینکه این بهانه اصولگراها بسیار خنده دار و مضحک به نظر می رسد، تصریح کرد: برخی رسانه های خاص نه فقط برای کمبود متراژ غرفه ها و بدست آوردن فضایی بزرگتر این نمایشگاه را تحریم نکردند بلکه آنها می خواستند به مردم بگویند حالا که اصلاح طلبان قدرت را به دست گرفته اند ببینید چطور جلوی حضور اصولگرایان را گرفته اند و نمی گذارند صدای ما به گوش ملت برسد.اما همه می دانند اینها اشک تمساح است که می ریزند.
زیبا کلام اضافه کرد: طرفداران این گروه هم خودشان می دانند که این رسانه ها چه قدرتی دارند و می توانند با یک تلفن تمام مطبوعات وابسته به خود را یک جا تعطیل کنند. رفتارهای اخیر این اصولگرایان یک مظلوم گرایی قلابی و عوام فریبانه است.

 

 

 عکس وَ تدوین :  عـبـــد عـا صـی 

 

گر مرد رهی میان خون باید رفت


 
 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s3.picofile.com/file/8221318000/RAJABALYE_XAY_Y8T_1.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8221318268/RAJABALYE_XAY_Y8T_2.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8221318700/RAJABALYE_XAY_Y8T_3.gif

 

   گر مرد رهی میان خون باید رفت
 وَز پای فتاده سرنگون باید رفت
 تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس
 خود راه بگویدت که چون باید رفت
 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

 عصر ایران ؛صادق وفایی :
رجبعلی نکوگویان مشهور به « جناب شیخ » و « شیخ رجبعلی خیاط » در سال 1262 هجری شمسی، در تهران دیده به جهان گشود. پدر رجبعلی کارگر ساده ای بود. هنگامی که رجبعلی 12 سال داشت از دنیا رفت و وی را تنها گذاشت. شیخ برای گذران عمر خیاطی می کرد و در خانه خشتی و ساده ای که از پدرش به ارث برده بود در خیابان مولوی کوچه سیاه‌ها (شهید منتظری) زندگی می کرد. وی تا پایان عمر در همین خانه زیست.
یکی از فرزندان شیخ می‌گوید: ابتدا پدرم در یک کاروانسرا حجره‌ای داشت و در آن خیاطی می‌کرد. روزی مالک حجره آمد و گفت: راضی نیستم اینجا بمانی.
پدرم بدون چون و چرا و بدون این که حقی از او طلب کند، فردای آن روز چرخ و میز خیاطی را به خانه آورد و حجره را تخلیه کرد و تحویل داد، از آن پس در منزل، از اتاقی که نزدیک در خانه بود برای کارگاه خیاطی استفاده می‌کرد.
یکی از دوستان شیخ تعریف می کند: بعد از اولین ملاقات با جناب شیخ، قرار بر آن شد که به جلسه ایشان برویم. وقتی به خدمتشان رسیدیم، ایشان رو به قبله نشسته و مناجات می خواندند. جناب شیخ عادت داشت که در ضمن دعا خواندن و مناجات، جملاتی بگوید که تنها اهلش آنرا دریافت می کردند. من هم در همان جلسه، پشت سر ایشان نشستم و با وی هم نوا شدم.
در میان دعا، شخصی وارد مجلس شد که در ظاهر، هیچ شباهتی با دیگر شاگردان شیخ نداشت. ریش هایش را تراشیده بود و با کلاه و لباس مخصوصی وارد مجلس شد. من هم در همان حال و هوای جوانی با خود گفتم که این شخص، با این سر و وضع، اینجا چه می خواهد؟ درست به محض آنکه این مطلب در ذهنم خطور کرد، شیخ مناجات را رها کرده و با صدای بلندی فرمودند: تو به ریشش چه کار داری؟ اگر ریشش را تراشیده، در ازای آن دو صفت خوب دیگر دارد، که ریش داری مثل تو، از آن بی بهره است. پس مال او به تو می چربد ... و دوباره مناجاتش را ادامه داد.

شیخ تعریف می کند: نفس، اعجوبه است، شبی دیدم حجاب (حجاب نفس و تاریکی باطنی) دارم و طبق معمول نمی‌توانم حضور پیدا کنم، ریشه یابی کردم. با تقاضای عاجزانه متوجه شدم که عصر روز گذشته که یکی از اشراف تهران به دیدنم آمده بود، گفت: دوست دارم نماز مغرب و عشا را با شما به جماعت بخوانم، من برای خوشایند او هنگام نماز عبای خود را به دوش انداختم ...

آیت الله فهری، توصیه‌های شیخ درباره اخلاص را چنین توصیف می‌کند: تکیه کلام ایشان « کار برای خدا بود ». آن قدر ضمن فرمایشات خود تکرار می‌کرد که: « کار برای خدا بکنید، کار برای خدا بکنید » که برای شاگردانش « کار برای خدا » حالت ملکه پیدا می‌کرد. مانند یک فیل بانی که مرتب با چکش به سر فیل می‌کوبد، مرتب بر اندیشه شاگردانش میکوبید که « کار برای خدا ».
مثال‌هایی از خود و دیگران در این زمینه می‌آورد تا حالت ملکه در مخاطب ایجاد شود. به همه و در همه حال تأکید میکرد: کار برای خدا! می‌فرمود:
شب که به خانه می‌روی و همسرت را میخواهی ببوسی، برای خدا ببوس! می گفت: در تمام زوایای زندگی انسان باید خدا باشد. مقامات و مکاشفات کسانی که در مکتب شیخ پرورش می‌یافتند در اثر عمل به این دستورالعمل بود.
شیخ به شاگردان خود مکرر تأکید می‌کرد:
همه کارها باید برای خدا باشد، حتی خوردن و خوابیدن. هرگاه این استکان چای را به قصد خدا بخوری، دل تو به نور الهی منور می‌شود، ولی اگر برای حظ نفس خوردی، همان می‌شود که خواسته بودی.
یکی از شاگردان شیخ توصیه‌های ایشان به اخلاص را چنین توصیف می‌کند: شیخ می‌گفت:
این جا (خانه خودش) که می‌آیید برای خدا بیایید، اگر برای من بیایید ضرر می‌کنید! حال عجیبی داشت، مردم را به خدا دعوت می‌کرد، نه به خود.

یکی از ارادتمندان جناب شیخ می‌گوید: شیخ از من پرسید: شغل شما چیست؟ گفتم: نجار هستم. فرمود: این چکش را که به میخ می‌زنی به یاد خدا می‌زنی یا به یاد پول؟! اگر به یاد پول بزنی، همان پول را به تو می‌دهند و اگر به یاد خدا بزنی هم پول به تو می‌دهند و هم به خدا می‌رسی.
یکی از دوستان شیخ می‌گوید: فراموش نمی‌کنم که
روزی در ایام تابستان در بازار جناب شیخ را دیدم، در حالی که از ضعف رنگش مایل به زردی بود. قدری وسایل و ابزار خیاطی را خریداری و به سوی منزل می‌رفت، به او گفتم: آقا! قدری استراحت کنید، حال شما خوب نیست. فرمود: عیال و اولاد را چه کنم؟! در حدیث است که رسول خدا (ص) فرمودند: « إن الله تعالی یحب أن یری عبده تعباً فی طلب الحلال؛ خداوند دوست دارد که بنده خود را در راه به دست آوردن روزی حلال، خسته ببیند. » و « ملعون ملعون من ضیع من یعول؛ ملعون است، معلون است کسی که هزینه خانواده خود را تأمین نکند.»

جناب شیخ یکی از اتاقهای منزلش را به یک راننده تاکسی، به نام « مشهدی یدالله »،اجاره داد. مبلغ اجاره ماهی 20 تومان بود. تا این که همسر راننده وضع حمل کرد و دختری به دنیا آورد، که مرحوم شیخ نامش را « معصومه » گذاشت. هنگامی که در گوش نوزاد اذان و اقامه گفت، یک دو تومانی پر قنداقش گذاشت و فرمود: آقا یدالله! حالا خرجت زیاد شده. از این ماه به جای بیست تومان، هجده تومان بدهید.

یکی از شاگردان شیخ که نزدیک به سی سال با ایشان بوده نقل می‌کرد که شیخ به من می‌فرمود: روح شخصی از علمای اهل معنا - ‌که ساکن یکی از شهرهای بزرگ ایران بود - را در برزح دیدم که تأسف می‌خورد و مرتب بر زانوی خود می‌زد و می‌گفت: وای بر من، آمدم، و عملی خالص برای خدا ندارم!
از او پرسیدم که چرا چنین می کند؟
پاسخ داد:
در ایام حیات، روزی با یکی از اهل معنا که کاسب بود برخورد کردم، او مرا به برخی از خصوصیات باطنی خود متذکر ساخت، پس از جدا شدن از او تصمیم به ریاضت گرفتم، تا مانند آن شخص دیده برزخی پیدا کنم و به مکاشفات و مشاهدات غیبی دست یابم.
مدت سی سال ریاضت کشیدم تا موفق شدم، در این هنگام مرگم فرا رسید، اکنون به من می‌گویند: تا آن هنگام که آن شخص اهل معنا تو را متذکر ساخت گرفتار هوای نفس بودی، و پس از آن تقریباً سی سال از عمر خود را صرف رسیدن به مکاشفات و رؤیت حالات برزخی کردی، اینک بگو: عملی که خالص برای ما انجام داده‌ای کدام است؟!

فرزند جناب شیخ نقل کرده است:  پدرم دلش می‌خواست هر کسی در هر لباسی که هست، شغلی داشته باشد و از آن امرار معاش کند و شدیداً با بی شغلی و بیکاری مخالف بود و این را به همه می‌گفت. می‌دانید که ما در جنوب تهران، در مولوی زندگی می‌کردیم و آنجا قبل از انقلاب، یک محیط خاصی بود. آدم‌های ناباب هم زیاد داشت. اما پدرم، هیچ وقت از همان آدم‌های ناباب با القاب و عناوین زشتی که در آن وقت مرسوم بود، یاد نمی‌کرد. به آنها داش مشدی می‌گفت.

 یک روز جناب شیخ نماز اول وقت را عمداً به تأخیر انداخت. بعد از چند دقیقه آقایی وارد شد و جناب شیخ با ورود او گفت: حالا بلند شوید تا نماز بخوانیم.پرسیدند: جناب شیخ! چرا نماز را به تأخیر انداختید؟ گفت: از این تازه وارد بپرسید! آن شخص تازه وارد گفت: من هم سعی داشتم که برای نماز اول وقت اینجا باشم، اما در راه که می‌آمدم دیدم سگی پایش شکسته و ناراحت است. معطل شدم تا پای سگ را ببندم و به همین خاطر کمی دیر رسیدم. جناب شیخ به احترام این کار او، نماز را به تأخیر انداخته بود. 

پس از واقعه مهمی که در جوانی شیخ پیش آمد، کراماتی به وی عنایت شد، پرده ها از جلوی چشمانش افتاد و حالات کشف و شهود معنوی برای وی ممکن شد.
جناب شیخ در دیداری که با حضرت آیت الله سید محمدهادی میلانی داشت، تحول معنوی خود را چنین بازگو نمود: "در ایام جوانی (حدود 23 سالگی) دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانه‌ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: رجبعلی! خدا میتواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن. سپس به خداوند عرضه داشتم: خدایا! من این گناه را برای تو ترک می‌کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن."
رجبعلی نکوگویان برای رضای خدا معصیت را ترک می کند و این کف نفس و پرهیز از گناه، موجب بصیرت و بینایی او می‌گردد.
شیخ در این باره می گوید: من استاد نداشتم، ولی گفتم: خدایا! این را برای رضایت خودت ترک می کنم و از آن چشم می پوشم، تو هم مرا برای خودت درست کن.
عاشق عارف، مرحوم کربلایی احمد از شاگردان مرحوم شیخ می گفت:
بعد از فوت شیخ، ایشان را در خواب دیدم و از او سوال کردم در چه حالی ؟
گفت: فلانی من ضرر کردم !
با تعجب گفتم: تو ضرر کردی! چرا ؟
فرمود: زیرا خیلی از بلاهایی که بر من نازل میشد با توسل آنها را دفع میکردم، ای کاش حرفی نمی زدم چون الان می بینم برای آنهایی که در دنیا بلاها را تحمل میکنند در اینجا چه پاداشی می دهند!

 

 

  عکس، وَ تدوین :  عـبـــد عـا صـی 

 

قــَــسـَم خورده که هیچوقت از خواب بیدار نشه! ...


 
 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s6.picofile.com/file/8221203300/HALABY_AAB8D_K8RTUN_X8B_4.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8221203642/HALABY_AAB8D_K8RTUN_X8B_1.JPG

 

http://s6.picofile.com/file/8221205268/HALABY_AAB8D_K8RTUN_X8B_2.jpg

 

 

 قــَــسـَم خورده که هیچوقت از خواب بیدار نشه! ... 

 

 مَشد حسین آقا ، اخلاقآی عجیب غریبی داره ، ولی سعی میکنم با صبوری وُ نرمی جواب حرفآشو بدم تا هم جوش نیآره ، هم بتونه حرفمو بفهمه وُ قبول کنه ... نه جَوون وُ بچه-ساله که آدم حرفاشو بحساب بچگی وُ خامی-ش بذاره ، نه اونقدر پیر وُ خرفته که آدم بگه «بعضیآ وقتی خیلی پیر میشن ، درک وُ فهم-شون برمیگرده به دوران کودکی-شون ، به سه، چهار سالگی-شون» ؛ هفتاد وُ یک سال داره _ هر چند بقول مرحوم مادرم «بزرگی به عَقله نه به سال» ... میگه که حدود شصت سال پیش با خوونوادَش از شهرستان اومدن تهرون وُ تو ناف ِ شهر مشغول کار وُ زندگی شده. از حرفآش معلومه که «لای پَر ِ قو» وَ تو ناز وُ نعمت بزرگ نشده وَ خیلی چیزآ رو دیده ؛ خدا عالمه که از دیده-ها وُ شنیده-هاش چقدرشو فهمیده وُ حلاجی کرده. «مَشد حسین آقا» ، خووب که فکر میکنم ، می-بینم از همون جماعتیه که خودت همیشه میگی «بیخودی ناراحت نشو ، از عوام الناس چه انتظاری داری»!؟ ...

 آره ، همین دو سه هفته پیش رفته بودیم که با هم گشت ِ کوتاهی بزنیم ، یه دفه یاد خانومش افتادم ، بهش گفتم : «حاج خانوم انگار داشت میرفت جایی ، یه وقت رودَرواسی نکنی ، یه وقت از ما ناراحت نشه». زود آمپرش رفت بالا وُ تند وُ تیز گفت : «به اون چه مربوط! چه حقی داره»! ... گفتم : «هر کسی یک حق وُ حقوقی گردن آدم داره ، مثل پدر مادر ، زن وُ بچه ، فامیل ، همسایه» ... با دلخوری گفت : «کی گفته»؟ گفتم : «خدا وُ پیغمبر ، همون خدایی که روبروش نماز میخونی. "روز حساب" ، اول از اخلاق وُ رفتار آدم با پدر مادرش می-پُرسن ، بعد با زن وُ بچه وُ خوونوادش ، بعد ...». زود بقیه حرف-مو قیچی کرد وُ گفت : «اونآرَم به موقــَــش ، انقدر گردش وُ تفریح بُردَ ...م»! گفتم : «خدا رو شُکر ... منظورم این بود که یه وقت مزاحم شما وُ حاج خانوم نشده باشم ، همین ...».

پرسیدم : «مَشد حسین آقا ، اون بارون سَر شبی ِ یک هفته پیش رو که دیدی»؟ گفت : «خب ، چطور مگه»؟ گفتم : «بارون خوبی بود. هوام درست وُ حسابی تمیز شده بود وُ سَرد ... اومدم پایین ، زیر بالکن وایساده بودم که هوایی بخورم ، سَر شب بود ، وَ سَر وُ کله-ی همین آقای رضایت پیداش شد». مَشد حسین آقا گفت : «من که نمی-شناسمش ، خب چی میگفت»؟ گفتم : «حرف اول وُ آخرش رو اون شب فهمیدم. تو اون بارون تند ، یاد ِ آدمایی افتادم که سقفی بالا سَرشون نداشتن یا اگرَم داشتن تو "حلبی-آباد" وُ بیغوله-ها بود. بهش گفتم "بیچاره کارتون-خوآبآ ، چه مُصیبتی دارن امشب" ...». مجال نداد که بقیه حرفمو بزنم وُ زود قیچی-ش کرد وُ گفت : «چشم-شون کور کارتون-خواب نمیشدن! با پدر مادرشون قهر نمیکردن وُ تو خونه-شون می-خوابیدن!!!» ... گفتم : «ولی خیلیآ-شون اینطوریآم نیستن ، یا بیکارَن ، یا خوونواده-ای اینجا ندارن ، یا معتاد وُ دَر بدَرن» ... با تندی وُ اعتراض گفت : «پس چرا مآ نیستیم»!!!؟ برای اینکه بحث رو کوتاه کنم ، گفتم : «اونایی که سقف درست حسابی-ای بالا سَرشون ندارن چی»؟ این دفه دیگه جوابش خیلی چیزآ رو برام روشن کرد وَ فهمیدم که این آقای رضایت ، قــَــسَــم خورده که هیچوقت بیدار نشه! پرسید : «پس چطور من وُ شما داریم! از تنبلی وُ بی-عاری ِ خودشونه»!؟ ... 

 

 

 نویسنده :  عـبـــد عـا صـی 

 

اسیر بَندگی ِ عادتها ...


 
 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s3.picofile.com/file/8221016768/F3L_DAR_BAND_1.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8221016976/F3L_DAR_BAND_2.jpeg

 

http://s3.picofile.com/file/8221017168/BANDEYE_AADAT_E_ETY8D_1.jpeg

 

http://s3.picofile.com/file/8221017350/BANDEYE_AADAT_E_ETY8D_2.jpg

 

 اسیر بَندگی ِ عادتها ... 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

 کودکی از مسئول سیرکی پرسید : «چرا فیل به این بزرگی را با طنابی به این کوتاهی وُ نازکی بسته اید؟ فیل میتواند با یک حرکت به راحتی خودش را آزاد کند و خیلی خطرناک است»!
صاحب فیل گفت: «این فیل چنین کاری نمیتواند بکند. چون با این طناب ضعیف بسته نشده ، با یک تصور خیلی قوی در ذهنش بسته شده است».
کودک پرسید چطور چنین چیزی امکان دارد؟
صاحب فیل گفت: «وقتی که این فیل بچه بود مدتی آن را با یک طناب بسیار محکم بستم. تلاش زیاد فیل برای رهایی اش هیچ اثری نداشت، و از آن موقع دیگر تلاشی برای آزادی نکرده است. فیل به این باور رسیده است که نمیتواند این کار را بکند»! ...
 هر کدام از ما، با فکری بسته شده ایم که مانع حرکت ما به سوی پیروزی است. ( شاید حرکتی لازم است )

 

 

 عکس، ویرایش وَ تدوین :

 

 عـبـــد عـا صـی 

 

آقای دکتر، شعار نه شرقی، نه غربی، هنوز فراموش نشده ...


 
 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s3.picofile.com/file/8220823984/13_AAB8N_RUZE_HAMLEYE_NEZ8MYE_SH8H_BE_D8NESH8MUZ8N_1.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8220824242/13_AAB8N_RUZE_HAMLEYE_NEZ8MYE_SH8H_BE_D8NESH8MUZ8N_2.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8220824384/13_AAB8N_RUZE_D8NESH8MUZ_1.jpg

 

 آقای دکتر، شعار نه شرقی، نه غربی، هنوز فراموش نشده ...

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

 به گزارش (ایسنا)، سالن آمفی تئاتر مرکزی دانشگاه صنعتی شریف عصر امروز میزبان ابراهیم اصغرزاده فعال سیاسی اصلاح طلب و از دانشجویان پیرو خط امام (ره) و صادق زیبا کلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران بود.
این مناظره با عنوان بازخوانی اتفاقات 13 آبان و آینده روابط ایران و آمریکا برگزار شد.
 زیباکلام : آمریکا ستیزی جزئی از اهداف انقلاب اسلامی نبوده و پس از تسخیر سفارت آمریکا پیگیری شده است.

 اصغرزاده : اتفاقات 13 آبان محصول همان دوره زمانی و با در نظر گرفتن شرایط موجود روز است.
 سوالی درباره چشم انداز رابطه ایران و آمریکا با توجه به مذاکرات هسته‌ای و مذاکراتی که درباره سوریه بین ایران و آمریکا انجام شده است.

 اصغرزاده : جریان اصلاح طلب با وجود اینکه بعد از سال 88 به شدت دچار محرومیت شد اما همچنان اصلاح طلبانه ایستاده و در سال 92 نیز پای ورقه آقای روحانی را امضا کرده است. اصلاح طلبان از حرکت روحانی در سیاست خارجی دفاع می‌کنند و الان هم پشت سر برجام ایستاده‌اند اما معتقدند نباید درباره رابطه با آمریکا استفاده ابزاری صورت گیرد. از طرفی نباید فکر کنیم که به صرف رابطه با آمریکا همه چیز گلستان می‌شود. کشورهایی مثل پاکستان و عربستان هم با آمریکا روابط خوبی دارند اما شرایط آنچنان مطلوبی ندارند. از سوی دیگر نگاه مطلق به سمت روسیه نیز اشتباه است بلکه باید با هر دو طرف رابطه برقرار کرد.
 ما به این دلیل به همکاری و تعامل با دنیا و حمایت از دولت و برجام معتقدیم چون اگر برجام متوقف شود و تندروها به قدرت برسند کشور دچار جنگ می شوند. زیرساخت آشتی با دنیا، آشتی ملی در داخل است و البته قرار نیست وقتی می‌گوییم نباید در زمینه رابطه با آمریکا ایدئولوژیک برخورد شود این منظور را در نظر داشته باشیم که همه چیز را در رابطه با آمریکا رها کنیم.
دولت آقای روحانی را در تعامل با دنیا باید حمایت کرد اما این به معنی فروختن منافع ملی‌مان نیست.
 صادق زیباکلام :برجام آغاز پایان مرگ بر آمریکا است، معتقدیم یک تغییر عمده نسلی اتفاق افتاده است. نسل دوره ما زمانی که بهمن آمریکا ستیزی به راه افتاد همه آمریکا ستیز شدند و به جز مهندس بازرگان که کنار ایستاد، بقیه همه آمریکاستیز بودند. فضای مجازی و اینترنت خیلی به آگاهی نسل جدید کمک کرده است. نسل ما ساده انگارانه می‌اندیشید.
((( ما متأسفانه ابزار وَ امکانات رسانه-ای محدودی داشته وَ داریم وَ نمی-توانستیم به افکار عمومی کشور آمریکا وَ سایر ملل دنیا تفهیم کنیم که حاکمیت ایالات متحده ، بریتانیا ، شوروی وَ متحدین نزدیکشان ، در طی ِ چندین دهه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ، با حمایت همه جانبه از حکام ظلم وُ ستم در ایران چه بلاهایی بر سَر این ملت مظلوم آورده-اند ؛ در پاسخ آقای زیبا کلام وَ امثالهم باید گفت که آمریکا-ستیزی نسلهای آن دوره ، «ساده-اندیشی» نبوده وَ ریشه-های عمیقی داشته. آمریکا وَ متحدینش از حضور جمهوری اسلامی در منطقه وحشت داشته وَ دارند وَ برای سرنگونی آن هر چه که سیاست-شان اقتضا میکرده ، کوتاهی نکرده-اند. از همان روزهای اول انقلاب با حمایت از مزدورانشان جنگهای داخلی تجزیه-طلبانه-ی کردستان ، آذربایجان ، وَ خوزستان را بر پا کردند وَ «یکسال وُ هفت ماه وُ نُه روز» بعد از 22 بهمن 1357 ، وقتی از عملکرد مزدوران داخلی-شان وَ تجزیه ایران طـَرفی نبستند ، سگ هار وَ دیوانه-شان صدام حسین را واداشتند تا قرارداد 1975 الجزایر را لگد-مال کرده وَ هشت سال جنگ تحمیلی را برای سقوط انقلاب اسلامی ، به این ملت مظلوم تحمیل کنند ؛ راه نادرستی که بزرگترین سیاستمدران آن دوره ، همچون «کسینجر» ، «برژنسکی» ، وَ امثالهم به اشتباه بودنش اقرار کردند. الان هم اگر منافع-شان در ایران ، منطقه ، وَ جهان اسلام دچار خطرات جبران-ناپذیری نمی-شد ، حتما با سلاحهای اتمی-شان پاسخ مقاومت این ملت شریف را میدادند ... اگر ما آنقدر قدرت تبلیغاتی داشتیم که به افکار عمومی آمریکا وَ جهان بفهمانیم که «منظور ملت ایران از "شعار مرگ بر آمریکا" وَ سوزاندن پرچم آنها ، فقط ساده-ترین وسیله-ی ابراز تنفر مردم ایران به حاکمیت ظلم ِ ایالات متحده بوده وَ هست وَ هیچ خصومتی با ملت آمریکا منظور نیست» ، مُسلماّ شخص خودم جزو اولین نفرات ِ موافق سوزاندن پرچم آنها وَ ادامه-ی شعار مرگ بر آمریکا بودم ؛ چند دهه قبل ، من چندین سال بین آن مردم زندگی کرده-ام وَ از تعصبات وَ متأسفانه «اطلاعات بسیار ضعیف سیاسی»-شان خبر دارم وَ گسترش «آی.تی» هنوز نتوانسته ذهنیت آنها را نسبت به جهان واقعیتها ، چندان باز کرده وَ رشد دهد ، هنوز هم اربابان رسانه-ای وابسته به سرمایه-داران وَ حاکمیت آمریکا ، بجای مردم فکر میکند وَ تصمیم میگیرد! ... _ عـبـــد عـا صـی )))
این استاد دانشگاه تاکید کرد:
این تهمت است که به ما می‌گویند شما معتقدید اگر توافق در رابطه با آمریکا به وجود بیاید همه چیز گلستان می‌شود، ما کی چنین حرفی زدیم؟ خیلی از کشورها با آمریکا رابطه دارند و مشکل توطئه سیاسی و اقتصادی هم دارند، مثل خیلی از کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین.
زیبا کلام با بیان اینکه از نظر اقتصادی برجام هیچ چیز را حل نخواهد کرد و قرار هم نبود حل کند، اضافه کرد:‌ برجام فقط می‌تواند مقداری شرایط را بهتر کند و برخی سنگ‌هایی که به پای‌مان بسته شده بود باز خواهد شد. ما یک اقتصاد فاسد و ناکارامد دولتی داریم که تا زمانی که این اقتصاد هست چیزی زیادی عوض نخواهد شد. باید ببینیم کشورهای موفقی مثل ترکیه و برزیل چه کردند و گرنه قرار نیست برجام معجزه‌ای کند.
در ادامه اصغرزاده در تائید صحبت‌های زیباکلام گفت:‌
من حرف آقای زیباکلام را در این زمینه قبول دارم اما فساد را فقط اقتصاد دولتی نمی دانم. یک سوم اقتصاد ایران زیر زمین است و اگر برجام منابع مالی ما را بازگرداند بخش زیادی از منابع به همان جا خواهد رفت. بنابراین تا آقای روحانی برای شفاف سازی اقتصادی کاری نکند اتفاق خاصی هم نخواهد افتاد. 

 

 

 عکس وَ تدوین :  عـبـــد عـا صـی 

 

مرگ خاموش بیش از 4400 نفر تهرانی فقط در سال 1392 ...


 
 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s3.picofile.com/file/8220563726/AALUDEGYE_HAWAA_7.jpg

اینکه ماشین-مون تو خونه-مون هم ما رو گرم میکنه، بآحآل نیست؟

 

http://s3.picofile.com/file/8220564676/AALUDEGYE_HAWAA_1.jpg

 شمآ دوتآ ، برید تو خونه یک کمی هوای تازه بخورید.

 

http://s3.picofile.com/file/8220565484/AALUDEGYE_HAWAA_3.jpeg

 یـــک نـفـــس هـــوای تـــازه پنجاه سِنت.

 

http://s6.picofile.com/file/8220566326/AALUDEGYE_HAWAA_6.jpg

 کیفیت هوا : _ فقط وقتی نَـــفـَــس میکشم اذیـیَـتـَــم میکنه ...

 

http://s3.picofile.com/file/8220567726/AALUDEGYE_HAWAA_5.jpg

 فروشنده : «وَ این چراغ هشدار هم وقتیکه هوای بیرون

 واسه تنفس خیلی آلوده-ست ، روشن میشه».

 

http://s6.picofile.com/file/8220569276/AALUDEGYE_HAWAA_4.jpg

 ما می-توانیم مشکلات کیفیت هوای محیط داخلی را حل کنیم! 

 برای توسعه بهداشت خانه خود با ... تماس بگیرید وَ ببینید مآ چه-هآ میکنیم.

 

http://s3.picofile.com/file/8220571734/AALUDEGYE_HAWAA_2.jpg

 مرگ خاموش بیش از 4400 نفر تهرانی فقط در سال 1392 ...

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

سلامت نیوز:  معصومه آباد ، رییس کمیته ایمنی شورای شهر تهران : میزان مرگ و میر ناشی از آلودگی های هوا در سال ۹۲ بیش از ۴ هزار و ۴۰۰ نفر بوده که به ازای هر ۲۴ ساعت ۱۲ نفر و هر ۲ ساعت یک نفر بر اثر آلودگی هوا مرده است .

 در سه ماهه اول سال ۹۴ نسبت به مدت مشابه در سال گذشته هوا ناسالم بوده است اما در فصل تابستان و پاییز نسبت مدت مشابه در سال گذشته تنها چند روز اختلاف وجود دارد. یعنی با تمام اقدامات کم و بیش انجام شده به خصوص در حوزه توسعه خطوط ریلی اختلاف فاحشی در میزان هوای سالم دیده نمی شود.

 ۸۰ هزار مورد مرگ و میر در ایران به علت عوامل محیطی رخ می دهد این در حالی است که مرگ و میر عوامل محیطی در کشورهای مختلف بین ۱۵ تا ۳۰ درصد است که این آمار در ایران خوشبختانه ۲۱ درصد است. این میزان مرگ و میر قرار است تا سال ۱۴۰۴ به ۸۰ نفر در ۱۰۰ هزار نفر کاهش پیدا کند که با روند افزایش مرگ و میر در اثر آلودگی هوا دست یافتن به چنین آماری تامل برانگیز است.

 وزارت بهداشت میزان مرگ و میر ناشی از آلودگی های هوا در سال ۹۲ را بیش از ۴ هزار و ۴۰۰ نفر اعلام کرده است که به ازای هر ۲۴ ساعت ۱۲ نفر بر اثر آلودگی هوا به کام مرگ رفته اند و به عبارت دیگر هر ۲ ساعت یک نفر بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست داده است. همچنین این آمار نشان می دهد که در سال ۹۳ سه هزار شهروند تهرانی بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست داده اند.

 بر اساس تحقیقات کارشناسان، خودروها ۷۵ درصد آلودگی هوا را به خود اختصاص داده اند و این در حالی است که در تهران بیش از ۳ میلیون خودرو و بیش از ۳ میلیون موتور سیکلت تردد دارند.

 این دوده ها بسیار ریز هستند که در مساحت ۱۰۰ متر مربع بر گرم وسعت دارند و مواد سمی را انتقال می دهند و سیاهرنگ و سرطان زا هستند. این دوده ها به دلیل اینکه بسیار ریز هستند می توانند از ریه ها، مغز و بسیاری از عروق خونی عبور کنند و باعث انواع بیماری های تنفسی، قلبی و عروقی شوند که باعث بسیار مرگ و میرهای ناشی از آلودگی هوا است.

 با توجه به شرایط موجود باید دید که بخش سامانه حمل و نقل با چه مشکلاتی روبرو است. از نظر استانداردهای موجود بیشترین آلایندگی ها مربوط به یورو «۱» و یورو «۲» است که اتوبوس های دیزلی با توجه به نوع سوختی که استفاده می کنند بیشترین سهم آلودگی هوا را به خود اختصاص داده اند. همچنین تاکسی هایی که سوخت یورو ۱و یورو ۲استفاده می کنند سهم قابل توجهی را از آلایندگی هوا را به خود اختصاص داده اند.

  سیستم حمل و نقل ما دچار فرسودگی است و تولید آلایندگی بسیار زیادی را در شهر می کند. در برنامه ۵ ساله دوم شهرداری و همچنین در یک طرح جامع کاهش آلایندگی طرح پیشگیرانه ای را داشتیم که هم برآورد هزینه های حوزه سلامت ایمنی و محیط زیست را دارد و هم تمامی فعالیت هایی که در حوزه حمل و نقل انجام می گیرد با به کار گیری سیستم های کنترلی و فیلترهایی که استفاده می شود می توانیم سهم آلایندگی را به عنوان یک اقدام پیشگیرانه انجام دهیم.

 در مصوبه سال 88 ضمن اینکه کد پروژه تعریف شد و حوزه حمل و نقل با عنوان توسعه و نوسازی ناوگان حمل و نقل عمومی غیر ریلی کمک به تاکسی رانی برای تعویض کاتالیست های غیر ریلی اعتبار مصوب شد اما متاسفانه این مصوبه فقط یکبار انجام شد.

 در دور اول از ۱۷ هزار خودروی فرسوده ۴ هزار خودرو نوسازی شد و هزار خودرو نیز تعویض کاتالیست شد که این کار نباید در یک مقطع انجام شود و با عبور از کیلومترهای ۲۵۰ هزار دوباره احتیاج به تعویض مجدد دارد که این مورد انجام نشد.
 با ۶۰۰ هزار تومان هزینه کاتالیست، سه گاز آلاینده که در مسیر خروجی اگزوزها هستند گازهای سمی منوکسید کربن، هیدروکربن های حاصل از احتراق ناقص و اکسید نیتروژن به گازهای غیر سمی آب و بخار و نیتروژن و دی اکسید کربن تبدیل می کند.

 علت انتخاب این طرح برای تاکسی ها به این دلیل است که سهم تاکسی رانی در انتشار آلایندگی ها بالا است و روزانه ۲۵۰ کیلومتر میانگین پیمایش آنها است و هزینه کم، اثربخشی بالا و عدم تعمیر و نگهداری صحیح است که ناوگان تاکسی رانی هدف گذاری این طرح قرار گرفت.

 با تعویض کاتالیست یک تاکسی با کارکرد نه چندان بالا حتی بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار کیلومتر می توانیم غلظت آلاینده های منوکسیدکربن، هیدروکربن های نسوخته و اکسیدهای نیتروژن را به ترتیب حدود ۱۶، ۱۱ و ۱۶ برابر کاهش داد.

 نتایج تعویض کاتالیست و سنسورهای اکسیژن ۶ هزار تاکسی شهر تهران در فاز اول اجرای این پروژه سبب کاهش ۳ هزار و ۳۰۰ تن آلایندگی در سال شده است که نتایج منوکسیدکربن ۲ هزار و ۹۰۰ تن، هیدروکربن های نسوخته ۲ هزار و ۷۰۰ تن و اکسیدهای نیتروژن هزار و ۱۷۰ تن و ذرات معلق ۶/۱ تن است. حال اینکه در سناریوی کمی که برای اتوبوس رانی در نظر گرفته شده در صورتی که تعداد اتوبوس هایی که در این طرح شرکت می کنند هزار و ۲۰۰ باشد ۱۹۳ تن آلودگی هوا در سال را به ۳۵ تن در سال کاهش می دهد و در سناریوی زیاد ۲هزار و ۱۵ اتوبوس ۳۴۵ تن آلودگی را در سال به ۶۳ تن کاهش می دهد.

 حجم بالای تردد موتورسیکلت در شهر نیز سهم بالای آلودگی هوا را به خود اختصاص داده است و این در حالی است که طرح جایگزین موتورسیکلت های هیبریدی هم مورد توجه قرار نگرفته است.
رییس کمیته ایمنی و مدیریت بحران شورای شهر تهران در پایان گفت: وضعیت هوای تهران نیازمند این است که طرح های مصوب شورا مورد توجه قرار بگیرد.

لینک مرتبط : مرگ سالانه 5 هزار نفر بر اثر آلودگی هوا - فرارو

 

 متن کامل

 

 ترجمه،عکس وَ تدوین :

 

 عـبـــد عـا صـی 

 

 

کلاهبردارهایی که به نمک طعام مردم هم گند زده-اند! ...


 
 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s6.picofile.com/file/8220362018/NAMAKE_QOL_L8BY_2.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8220362776/NAMAKE_QOL_L8BY_1.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8220364092/NAMAK_H8YE_TAQALLOBY_1.jpg

برای تصویر بزرگتر از کلیک راست، VIEW , IMAGE استفاده کنید.

http://s3.picofile.com/file/8220365300/SANGE_NAMAK_1.jpg

 

 کلاهبردارهایی که به نمک طعام مردم هم گند زده-اند! ... 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

 زهرا عبدالهی ، مدیرکل دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت سمنان :

 استان تهران از نظر خطرهای ناشی از مصرف نمک ناسالم و غیراستاندارد  بدترین وضعیت را در کشور دارد.
 متاسفانه یک سوم نمک‌های موجود در بازار ید کافی را ندارند.
 وجود فلزهای سنگین و آلودگی‌های شیمیایی در 20 تا 30 درصد نمک‌های موجود در بازار ؛ نمک‌هایی نظیر نمک دریا، نمک شفا و طعام طبیعی که در سطح گسترده‌ای نیز تبلیغ می‌شوند، ناسالم و زیان‌آورند.
 متاسفانه برخی افراد سودجو برای منافع خود اینگونه تبلیغ می‌کنند که عامل افزایش سرطان‌ها در ایران و یا عقیم‌شدن افراد ناشی از مصرف نمک یددار است که کاملا غیرعلمی و غیرکارشناسی است.
 نمک‌های غیرتصفیه شده به دلیل برخورداری از فلزات سنگین و دیگر آلودگی‌ها، تهدیدی جدی برای سلامت عمومی محسوب می‌شوند.
 جای شگفتی است که این حجم از نمک ناسالم چگونه به سهولت در بازار عرضه می شود.
 تولید و عرضه سنگ نمک در ایران ممنوع است. متاسفانه چند سالی است که بازار پر شده از سنگ نمک و حتی برخی نانوایی‌ها اطلاعیه می‌زنند که سنگ نمک موجود است و یا در برخی بیمارستان‌ها در غذای بیماران از سنگ نمک استفاده می شود.
 استفاده از نمک ‌یُددار را برای تامین ید مورد نیاز بدن ضروری-ست. متاسفانه خاک ایران از نظر ید فقیر است و لذا
تنها راه تامین ید مورد نیاز بدن استفاده از نمک یددار تصفیه شده است.
 برخی مدعی‌اند و تبلیغ می‌کنند که آهن مورد نیاز بدن را با ملاقه‌های آهنی خود و یا انداختن میخ در غذا تامین می‌کنند، این ادعاها هیچ پایه علمی ندارد و عمدتا به منظور سودجویی صورت می‌گیرد.
 این افراد ملاقه‌های آهنی خود را به قیمت 8هزار تومان می‌فروشند، نمک دریا را به عنوان نمک سالم تبلیغ و آن را به قیمت دلخواه به فروش می رسانند؛ همکاران ما نحوه تهیه این نمک‌ها را بررسی کردند و من خود در ساحل دریاچه ارومیه دیده‌ایم که نمک‌های آنجا را با بیل جمع‌آوری و در بسته‌های آلوده می‌ریزند و روی آن می‌نویسند "نمک شفا" و به قیمت زیاد به مردم می‌دهند.
 مراقبت کنیم به گذشته برنگردیم ...
این پزشک متخصص با اشاره به پیشرفت‌های چشمگیر ایران در کنترل بیماری‌های ناشی از کمبود ید و مطرح شدن جمهوری اسلامی به عنوان یک الگو در سطح بین‌المللی، هشدار داد: تداوم این رویه‌های ناصواب ممکن است کشور ما را به دوران گذشته که با تولد نوزادانی با ناهنجاری‌های مادرزادی و ... روبرو بودیم برگرداند. 

 

 متن کامل

 

 لینک مرتبط : نمک دکتر روازاده تقلبی از آب درآمد! + عکس 

 

 عکس وَ تدوین :  عـبـــد عـا صـی 

 

مُعضلات طلاق وَ زنان مُطلّقه ...


 
 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s6.picofile.com/file/8220140442/TALL8Q_1.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8220141134/TALL8Q_2.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8220142476/TALL8Q_3.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8220160292/E_ETY8D_2.JPG

 

http://s3.picofile.com/file/8220160650/E_ETY8D_3.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8220161384/E_ETY8D_1.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8220162100/E_ETY8D_TAL8Q_1.gif

 

 مُعضلات طلاق وَ زنان مُطلّقه ...

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

 غلامرضا فتح‌آبادی ، مدیرکل دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری مرکزی :
 آمارها نشان می‌دهد 40 تا 50 درصد از طلاق‌ها، 30 تا 40 درصد از سرقت‌ها و 65 درصد از کودک‌آزاری‌ها ناشی از سوءمصرف مواد‌ مخدر است.
15درصد از افراد جامعه به طور مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر سوءمصرف مواد قرار دارند که خود ضمن اینکه آسیب‌زاست، ده‌ها آسیب دیگر را زنجیروار به همراه دارد.
 طبق تحقیقات میدانی صورت گرفته
طی دو سال گذشته در استان، 60 درصد از زن و شوهرهایی که از هم جدا می‌شوند، فرزنددار هستند.
 جدایی پدر و مادر گرفتاری‌های بسیاری از جمله تنهایی، ترک تحصیل، اضطراب و انواع بیماری‌ها را برای فرزندان به ارمغان می‌آورد.
 پدیده طلاق مشکلات بسیاری را برای زنان ایجاد می‌کند. در سایر کشورها راه حل هایی برای کاهش مشکلات زنان مطلقه همچون ازدواج مجدد وجود دارد ولی در جامعه کنونی ما این فرهنگ هنوز به درستی تعریف نشده است.
 مطالعات انجام شده در دنیا نشان می‌دهد 80 درصد از زنانی که طلاق می‌گیرند تا آخر عمر ازدواج نمی‌کنند و تنها 20 درصد از آنها مجدداً ازدواج می‌کنند.
 گرفتاری‌های روحی روانی بسیاری این خانم‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد، طبق مطالعات انجام شده در دنیا عمر این افراد 10 الی 20 سال کاهش پیدا می‌کند. این افراد دچار انزوا شده و شبکه‌های اجتماعی خود را از دست می‌دهند.
 جامعه از جمله روحانیون باید تدابیری در این رابطه بیاندیشد چراکه این افراد حق حیات دارند و تابوها در راستای فراهم کردن شرایط و تسهیلات لازم برای ازدواج مجدد آنها باید از بین برود.
 به طور میانگین سالانه 100 هزار طلاق در کشور اتفاق می‌افتد، یعنی در طول 20 سال دو میلیون خانواده از هم می‌پاشد، آیا باید این خانم‌ها به حال خود رها شوند؟
 آمار طلاق در آمریکا سال به سال کاهش پیدا می‌کند چرا که برای پیشگیری از طلاق اقدامات پیشگیرانه همچون آموزش‌های خانواده، تخصیص یارانه‌های تشویقی و بسته‌های فرهنگی در اختیار مردم قرار می‌گیرد و بر خلاف تصور عموم خانواده در این کشور از جایگاه مستحکم و با ارزشی برخوردار است.
 درست است که مدرنیته خانواده‌ها را در برخی شرایط بدون برنامه‌ریزی دچار بحران می‌کند، اما در جاهایی که برنامه‌ریزی‌ها منسجم بوده و دستگاه‌ها علمی کار می‌کنند، خانواده‌ها نیز مستحکم هستند. طبیعی است که بدون برنامه‌ریزی جدی و قوی هر آسیبی به معضل تبدیل می‌شود.
 سومین آسیب اجتماعی در استان : سرقت در جامعه معلول بسیاری از علت‌هاست که باید به آن به طور جدی‌تری پرداخت. یکی از عوامل سرقت همان اعتیاد و فقر است.
وی بخش دیگری از آسیب‌ها در استان را در حوزه خودکشی که باعث نگرانی شده است، در کودک آزاری و روابط نامشروع دانست
و گفت: با این حال، در کل میانگین آسیب‌های اجتماعی در استان مرکزی از میانگین کشوری پایین‌تر است و نسبت به کشور از جایگاه مطلوب‌تری برخوردار هستیم. 

 

 متن کامل 

 

 عکس وَ تدوین :  عـبـــد عـا صـی 

 

شما هم آخرین نفر نباشید



 
 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s3.picofile.com/file/8220033984/KOMAK_DASTG3RYE_NY8ZMAND_1.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8220034276/KOMAK_DASTG3RYE_NY8ZMAND_2.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8220034676/KOMAK_DASTG3RYE_NY8ZMAND_3.jpg

 

 شما هم آخرین نفر نباشید

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

ﭼﻬﻞ ﻭ ﭘﻨﺞ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺍﻱ ﻣﻲ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﻮﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﺯﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﮐﻤﮏ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻫﺎ ﻳﮑﻲ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﺩ ﻣﻲ ﺷﺪﻧﺪ. ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎ ﺁﻥ ﭘﺎﻟﺘﻮﻱ ﮐﺮﻣﻲ ﺍﺻﻼ ﺗﻮﻱ ﺑﺮﻑﻫﺎ ﺩﻳﺪﻩ ﻧﻤﻲ ﺷﺪ. ﺑﻪ ﻣﺎﺷﻴﻨﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺭﻭﻳﺶ ﺣﺴﺎﺑﻲ ﺑﺮﻑﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﺷﺎﻟﺶ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻢ ﺗﺮ ﺩﻭﺭ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﭘﻴﭽﻴﺪ ﻭ ﮐﻼﻩ ﭘﺸﻤﻲﺍﺵ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺭﻭﻱ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﻳﺶ ﮐﺸﻴﺪ. ﻳﮏ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻗﺪﻳﻤﻲ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻧﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺷﺪ. ﺯﻥ ، ﮐﻤﻲ ﺗﺮﺳﻴﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﺮ ﺧﻮﺩﺵﻣﺴﻠﻂ ﺷﺪ. ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺟﻠﻮ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﺸﮑﻠﺶ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﻴﺪ. ﺯﻥ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻣﺎﺷﻴﻨﺶ ، ﭘﻨﭽﺮ ﺷﺪﻩ ﻭ ﮐﺴﻲ ﻫﻢ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﺍﻭ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺮﻣﺎﻱ ﺁﺯﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﺍﻭ ﭘﻨﭽﺮﮔﻴﺮﻱ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ، ﺯﻥ ﺩﺭ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺑﻤﺎﻧﺪ. ﺍﻭ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﺸﮑﺮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺗﻖ ﺗﻖ ﺑﻪ ﺷﻴﺸﻪ ﺯﺩ. ﺯﻥ ﭘﻮﻟﻲ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﭘﻮﻝ ﭘﻨﭽﺮﮔﻴﺮﻱ ﺩﺭ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺭﺍ، ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﻴﻦﭘﻴﺎﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﻭﻱ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﺮﺩ، ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﺮﻓﺶﮔﺮﻓﺖ. ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ، ﺑﺎ ﺍﺩﺏ، ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺿﺎﻱ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ : «ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ، ﺳﻌﻲ ﮐﻨﻴﺪ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﮐﺴﻲ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ ﮐﻪ ﮐﻤﮏ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ». ﺍﺯ ﻫﻢ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﻲ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﻃﺮﻑﺍﻭﻟﻴﻦ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ.
ﺍﺯ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﻏﺬﺍﻱ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻳﮑﻲ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻧﻲ ﮐﻪ ﻣﺎﻩ ﻫﺎﻱ ﺁﺧﺮ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻲ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﮐﻬﻨﻪ ﻭ ﻣﻨﺪﺭﺳﻲ ﺑﻪ ﻃﺮﻓﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﭼﻪ ﻣﻴﻞ ﺩﺍﺭﺩ. ﺯﻥ، ﻏﺬﺍﻳﻲ 80 ﺩﻻﺭﻱ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﺍﺩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧ ﮑﻪ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺮﺩ، ﻳﮏ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﺻﺪ ﺩﻻﺭﻱ ﺑﻪ ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﺍﺩ. ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﻴﺴﺖ ﺩﻻﺭ ﺑﻘﻴﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ. ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺧﺒﺮﻱ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻥ ﻧﺒﻮﺩ . ﺩﺭ ﻋﻮﺽ،ﺭﻭﻱ ﻳﮏ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﮐﺎﻏﺬﻱ ﺭﻭﻱ ﻣﻴﺰ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺘﻲ ﺩﻳﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﺪ. ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ. ﺩﺭ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺑﻴﺴﺖ ﺩﻻﺭ ﺑﻪ ﻋﻼﻭﻩ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺩﻻﺭ ﺯﻳﺮ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﮐﺎﻏﺬﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﻭﻱ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺯﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﭼﺎﺭ ﻣﺸﮑﻞ ﻧﺸﻮﺩ. ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ :  «ﺳﻌﻲ ﮐﻦﺁﺧﺮﻳﻦ ﻧﻔﺮﻱ ﻧﺒﺎﺷﻲ ﮐﻪ ﮐﻤﮏ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ».
 ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﭘﻮﻝ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ، ﭼﻮﻥ ﻧﺰﺩﻳﮏ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺁﻫﻲ ﺩﺭ ﺑﺴﺎﻁ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ. ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻣﺎﺟﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﮐﺮﺩ : ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺯﻧﻲ ﺑﺎ ﭘﺎﻟﺘﻮﻱ ﮐﺮﻡ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻪ ﻣﺒﻠﻎ ﮐﺎﻓﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ. ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮑﻲ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﻓﺮﻭ ﺭﻳﺨﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺯﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺿﺎﻱ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
 ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﯼ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﺩﺳﺘﻢ می گیرﯼ ...
گاهی دلم می‌سوزد که چقدر می‌توانیم مهربان باشیم و نیستیم!
 چقدر می‌توانیم باگذشت باشیم و نیستیم!
گاهی دلم می‌سوزد که چقدر می‌توانیم کنار هم باشیم و از هم فاصله می‌گیریم!
 چقدر می‌توانیم کنار هم بخندیم، اما اشک یکدیگر را در می‌آوریم!
 گاهی دلم می‌سوزد که چقدر می‌توانیم حرف‌های قشنگ بزنیم و نمی‌زنیم!
 چقدر می‌توانیم دل به‌دست آوریم، اما دل می‌سوزانیم!
گاهی دلم می‌سوزد که چقدر می‌توانیم شاد باشیم اما غمگینیم!
 چقدر می‌توانیم امیدوار باشیم، اما ناامیدیم ...
 شما هم آخرین نفر نباشید!
 

عکس وَ تدوین :  عـبـــد عـا صـی 

 

سیاست چپاوُلگران عین ِ دیانت-شونه! ...


 
 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s6.picofile.com/file/8219643976/TABL3Q8TE_K8LAA_DORUQ3N_5.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8219644634/TABL3Q8TE_K8LAA_DORUQ3N_7.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8219645284/TABL3Q8TE_K8LAA_DORUQ3N_9.jpeg

 

http://s6.picofile.com/file/8219645726/TABL3Q8TE_K8LAA_DORUQ3N_4.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8219647000/TABL3Q8TE_K8LAA_DORUQ3N_8.jpeg

 

  سیاست چپاوُلگران عین ِ دیانت-شونه! ... 

 

 ممکنه کسی بگه بعد از این همه وقت؟! باید بگم که : «حلزون رو هر وقت از آب بگیری تازه-ست»! ... یعنی هیچ واقعیتی کهنه نمیشه ؛ اصل وُ اساس ، نکته یا نکته-های اون واقعیته ، خصوصا اینکه در عالم سیاست ، اقتصاد ، فرهنگ ، مذهب ، وَ غیره ، چطور بعضیا افکار مردم  رو به بازی میگیرند وَ خیلی از آدمآی «زود-باور» هم فریب این تبلیغات دروغ رو میخورند ...
 

 نوشته :  عـبـــد عـا صـی 

 

سخن علی این بود ...


 
 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s6.picofile.com/file/8219490750/EM8M_ALI_SOXANE_OUST_15.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8219491242/EM8M_ALI_SOXANE_OUST_4.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8219545242/EM8M_ALI_SOXANE_OUST_14.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8219538318/EM8M_ALI_SOXANE_OUST_12.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8219539268/EM8M_ALI_SOXANE_OUST_1.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8219540226/EM8M_ALI_SOXANE_OUST_9.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8219541034/EM8M_ALI_SOXANE_OUST_10.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8219541526/EM8M_ALI_SOXANE_OUST_6.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8219542968/EM8M_ALI_SOXANE_OUST_13.jpg

 

 سخن علی این بود ... 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

 استادعلامه محمد تقی جعفری که از شیفتگان مولای متقیان بودند می گفتند:
برخی ازجامعه شناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا پیرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند.موضوع نشست شان این بود: ارزش واقعی انسان به چیست؟
برای سنجش ارزش بسیاری ازموجودات،معیار خاصی داریم.مثلا معیار ارزش طلا به وزن و عیار آنست.معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیت آنست.معیار ارزش پول پشتوانه آنست؛اما معیار ارزش انسانها fi چیست؟
هر کدام ازجامعه شناسان،سخنانی گفته و معیارهای خاصی ارایه دادند. هنگامی که نوبت به بنده رسید،گفتم:
اگر می خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد،ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می ورزد.
کسی که عشقش یک آپارتمان 2طبقه است،در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقش ماشینش است،ارزشش بهه مان میزان است.اما کسی که عشقش خدای متعال است،ارزش وی به اندازه خداست.
علامه جعفری فرمودند:
من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه شناسان سخنان من را شنیدند،برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند.هنگامی که تشویق آنها تمام شد،من دوباره بلند شدم و گفتم:عزیزان،این کلام علی (ع) بود.
چقدر جهان معاصر وبویژه نخبگان آن تشنه معارف علوی عستند وچقدر ما شیعیان دراین زمینه کم کار هستیم.  

 

  عکس، وَ تدوین :  عـبـــد عـا صـی 

 

قیمه نذری سیاسی در اصفهان


 
 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s3.picofile.com/file/8219141818/QAZ8YE_NAZRYE_SY8SY_MOZ8KERE_BAA_AAMR3KAA_MAMNU_1.jpeg

 

 قیمه نذری سیاسی در اصفهان

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

  هیات رزمندگان اسلام شعبه اصفهان مبادرت به پخش قیمه نذری به صورت بسته بندی در روز عاشورا کرده است که بر روی این بسته بندی ها شعار "مذاکره با آمریکا ممنوع" درج شده است.

 

  عکس، وَ تدوین :  عـبـــد عـا صـی 

 

«پس هر دستی که دادی ، گرفتی»!!! ...


 
 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s3.picofile.com/file/8219030942/TAQALLOB_3.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8219031968/KAMFORUSHY_1.JPG

 

 «پس هر دستی که دادی ، گرفتی»!!! ...

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

 زن وُ شوهر پیر وُ فقیری بودند که خرج زندگی-شان از گاوی وُ چند تا بُز بدست میآمد. پیرزن کره-ای رو که از این حیوونآ عایدش میشد ، قالبگیری وُ وزن میکرد وُ شوهرش همه رو به لبنیاتی آشنای شهر می-برد وُ می-فروخت.

 یکروز که برای فروش کره پیش او رفته بود ، مشتری-ای مشغول چَک وُ چانه زدن وُ خرید کره بود ؛ به مَشد حسن ماست-بند گفت : «مَشتی این قالبآی کره هم انگار کمتر از یک کیلوئــه»! حسن آقا که به غیرتش بَرخورده بود ، فورا قالب کره-ای رو تو ترازو گذاشت وُ با تعجب به پیرمرد فروشنده گفت : «پس تآ حآلآ کلاه سَر من میذاشتی! این نهصد گرمه»! ... اون هم جواب داد : «راستش ما سنگ ترازوی یک کیلویی نداریم. اتفاقا یک کوزه کوچولوی سیر یکساله-ی یک کیلویی از خود شما خریدم تا وقتی کهنه شد ، مصرف کنیم. الان شیش ماهی هست که خریدم. از این کوزه-ی سیر بجای سنگ یک کیلو استفاده میکنیم»! مشتری ِ زرنگ وُ حاضر-جواب ِ مشد حسن گفت : «پس هر دستی که دادی ، گرفتی»!!! ...

 

  نوشته :  عـبـــد عـا صـی 

 

آوازهای زینبی


 
 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s3.picofile.com/file/8218817076/ZEYNAB_S_A_2.jpeg

 

http://s3.picofile.com/file/8218817242/ZEYNAB_S_A_3.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8218817434/ZEYNAB_S_A_1.jpg

 

  آوازهای  زینبی 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

  دنیا شبیه تو ، زن آزاده ای ندید / عشق و وفا و عقل ِخداداده ای ندید

 مست است از خیال تو چشم جهان ، کسی / در ساغر زمانه چنین باده ای ندید

 بر خاک ، دشت سوخته ای مثل کربلا / بعد از حسین ، زینب آماده ای ندید

 جان جهان تباه شد از غم که قبل از این / در پیش پای تو، سر افتاده ای ندید

 ای شاهکار حضرت خورشید، بعد تو / دریا به خواب، رنگ پریزاده ای ندید

 آوازهای زینبی ت را خدا شنید / در شام اگر چه هیچکس آزاده ای ندید

 

 

 عکس، وَ تدوین :  عـبـــد عـا صـی 

 

هنر خوب مردن در جان بی-تاب انسان‏هاى عاشق ...


 
 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s6.picofile.com/file/8218662242/SHAH8DAT_AHLE_DARD_3.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8218662584/SHAH8DAT_AHLE_DARD_4.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8218662834/SHAH8DAT_AHLE_DARD_2.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8218663192/SHAH8DAT_AHLE_DARD_1.JPG

 

هنر خوب مردن در جان بی-تاب انسان‏هاى عاشق ...

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

  دکتر علی شریعتی :

 

  در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می‌کنند اما برای حسینی که آزاده زندگی کرد٬ می‌گریند.

حسین بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود. افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.

آنان که رفتند، کاری حسینی کردند. آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند، وگرنه یزیدی‌اند.

از کودک حسین (ع) گرفته تا برادرش، و از خودش تا غلامش، و از آن قاری قرآن تا آن معلم اطفال کوفه، تا آن مؤذن، تا آن مرد خویشاوند یا بیگانه، و تا آن مرد اشرافی و بزرگ و باحیثیت در جامعه خود و تا آن مرد عاری از همه فخرهای اجتماعی، همه برادرانه در برابر شهادت ایستادند تا به همه مردان، زنان، کودکان و همه پیران و جوانان همیشه تاریخ بیاموزند که باید چگونه زندگی کنند.

از هنگامی که به جای شیعه علی (ع) بودن و از هنگامی که به‌جای شیعه حسین (ع) بودن و شیعه زینب (س) بودن، یعنی «پیرو شهیدان بودن»، «زنان و مردان ما» عزادار شهیدان شده‌اند و بس، در عزای همیشگی مانده‌ایم! ...

این که حسین (ع) فریاد می‌زند: آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟» (هل من ناصر ینصرنی؟) مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سؤال، ‌سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست ...

حسین‏ علیه السلام زنده جاویدی است که هر سال، دوباره شهید می‏شود و همگان را به یاری جبهه حق زمان خود، دعوت می‏کند.

حسین (ع) یک درس بزرگ‌تر ازشهادتش به ما داده است و آن نیمه‌تمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. مراسم حج را به پایان نمی‌برد تا به همه حج‌گزاران تاریخ، نمازگزاران تاریخ، مؤمنان به سنت ابراهیم، بیاموزد که اگر هدف نباشد، اگر حسین (ع) نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوی است ...

مسؤولیت شیعه بودن یعنی چه، مسؤولیت آزاده انسان بودن یعنی چه، باید بداند که در نبرد همیشه تاریخ و همیشه زمان و همه جای زمین ـ که همه صحنه‌ها کربلاست، و همه ماهها محرم و همه روزها عاشورا ـ باید انتخاب کنند: یا خون را، یا پیام را، یا حسین بودن یا زینب بودن را، یا آن‌چنان مردن را، یا این‌چنین ماندن را ...

 امام حسین‏ علیه السلام یک شهید است که حتى پیش از کشته شدن خویش به شهادت رسیده است؛ نه در گودى قتلگاه، بلکه در درون خانه خویش، از آن لحظه که به دعوت ولید - حاکم مدینه - که از او بیعت مطالبه مى ‏کرد، «نه» گفتُ .این، «نه» طرد و نفى چیزى بود که در قبال آن، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسین شهید است.

حسین ضعیفی که باید برای او گریست نبود... آموزگار بزرگ شهادت اکنون برخاسته است تا به همه آنها که جهاد را تنها در توانستن مى ‏فهمند و به همه آنها که پیروزى بر خصم را تنها در غلبه، بیاموزد که شهادت نه یک باختن، که یک انتخاب است؛ انتخابى که در آن، مجاهد با قربانى کردن خویش در آستانه معبد آزادى و محراب عشق، پیروز مى ‏شود و حسین «وارث آدم» - که به بنى ‏آدم زیستن داد - و «وارث پیامبران بزرگ» - که به انسان چگونه باید زیست را آموختند ...

 مقتدایان امام حسین‏ علیه السلام کسانى هستند که از مایه جان خویش در راه خدا نثار مى‏کنند و به راستى حسین آموزگار بزرگ شهادت است که هنر خوب مردن را در جان بی-تاب انسان‏هاى عاشق، تزریق می کند.

 آنها که تن به هر ذلتى مى ‏دهند تا زنده بمانند، مرده‏ هاى خاموش و پلید تاریخند و ببینید آیا کسانى که سخاوتمندانه با حسین به قتلگاه خویش آمده ‏اند و مرگ خویش را انتخاب کرده ‏اند - در حالى که صدها گریزگاه آبرومندانه براى ماندنشان بود و صدها توجیه شرعى و دینى براى زنده ماندن شان بود - توجیه و تأویل نکرده ‏اند و مرده‏ اند، اینها زنده هستند؟ آیا آنها که براى ماندن‏شان تن به ذلت و پستى، رها کردن حسین و تحمل کردن یزید دادند، کدام هنوز زنده ‏اند؟

 اکنون شهیدان کارشان را به پایان رسانده‌اند. و ما شب شام غریبان می‌گرییم، و پایانش را اعلام می‌کنیم و می‌بینیم چگونه در جامعه گریستن بر حسین (ع)، و عشق به حسین (ع)، با یزید همدست و همداستانیم؟ 

 

  عکس، وَ تدوین :  عـبـــد عـا صـی