بسم الله الرحمن الرحیم
به امید «زینبی شدن» مُحبین اهل بیت وَ هدایت دلهایی که ناخواسته مفهوم وَ عظمت ِ «نـــام زیـنـــب» را درک نکرده-اند ...
آواز های زینبی
دنیا شبیه تو ، زن آزاده ای ندید
/ عشق وُ وفا وُ عقل
ِخداداده-ای ندید
مَست است از خیال تو
چشم جهان ، کسی / در ساغر
زمانه چنین باده ای ندید
بر خاک ، دشت سوخته-ای
مثل کربلا / بعد از حسین ، زینب آماده ای ندید
جان ِ جهان تباه شد از غم ،
که قبل از این / در پیش پای تو، سَر
ِ افتاده-ای ندید
ای شاهکار حضرت خورشید
، بعد تو / دریا به خواب، رنگ پریزاده ای
ندید
آوازهای زینبی-ات را
خدا شنید / در شام اگر چه ،
هیچکس آزاده ای ندید
«عبدالجبار کاکایی»
دشت خـــزان دیـدن و بـلـبل شدن
وام گـذار لـــب تـــــو راســـتـــــی ، /
گفتی وُ چون شعله به پا خاستی
بـانـگ رسـای تـو ستــم سـوز شد / کـشتــه
مـظـلـوم تـو، پـیـروز شد
خواست که غم دست تو بندد ولی / غـم کــه بـُـوَد
در بَــر دُخـت علی؟
قــامــت تــو ، قـامت غم را شکست
/ دُخـت علــی را نتوان دَست بَست
ای دل دریـــــا، دل دریــــای تـــــــو / عـرش
خـــدا مـــنــزل وُ مـأوای تو
جـسم تــو از عـشق مـگر ساختند / کـایــن هـمـه
جـان ، در ره تـو باختند
آنـچـه تــو کــردی بـه صــف کـربـــلا / کـــردهی
مــخـلــوق بــود یــا خدا؟
آن هـمـه غـم، آن هـمـه استـادگی / آن هــمـــه
سُـتـْــواری و آزادگــی
آن همه خون دیدن و چون گُل شدن / دشت خـــزان
دیـدن و بـلـبل شدن
«علی موسوی گرمارودی»
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی