اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...

وَانچه دلت خواست نه آن می‌شود ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s7.picofile.com/file/8242587684/ALL8ME_TAB8TAB8EE_1.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8242583992/GUY8YE_TOU_Y8DE_TOU_1.jpg

 

http://s7.picofile.com/file/8242585692/MARAA_AAR8MESH_DEH_1.jpg

 

http://s7.picofile.com/file/8242588500/QORUB_NAJW8YE_1.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8242592742/HADAF_MAS3R_1.jpg

 

 

   وَانچه دلت خواست نه آن می‌شود ... 

 دوش که غم پرده ما می‌درید / خار غم اندر دل ما می‌خلید
در بَرِ استاد خرد پیشه‌ام / طرح نمودم غم و اندیشه‌ام
کاو به کف آیینه تدبیر داشت / بخت جوان و خرد پیر داشت
پیر خرد پیشه و نورانی‌ام / بُرد ز دل زنگ پریشانی‌ام
گفت که «در زندگی ‌آزاد باش! / هان! گذران است جهان شاد باش!
رو به خودت نسبت هستی مَده! / دل به چنین مستی و پَستی مده!
زانچه نداری ز چه افسرده‌ای / وَز غم وُ اندوه دل آزرده‌ای؟!
گر بـِبَرد وَر بدهد دست دوست / ور بـِــبَرد ور بنهد مُلک اوست
وَر بِکِشی یا بکُشی دیو غم / کج نشود دست قضا را قلم
آنچه خدا خواست همان می‌شود / وانچه دلت خواست نه آن می‌شود
  

 

«علامه طباطبایی»

 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.