اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...

بازیچه-ها وَ ابزار تفریح مقام ملوکانه ...


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s7.picofile.com/file/8243510184/KAR3M_SH3RE_EE_1.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8243510500/KAR3M_SH3RE_EE_2.jpg

 

http://s7.picofile.com/file/8243510834/KAR3M_SH3RE_EE_3.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8243511268/KAR3M_SH3RE_EE_4.jpg

 

http://s7.picofile.com/file/8243511892/KAR3M_SH3RE_EE_5.jpg

 

  بازیچه-ها وَ ابزار تفریح مقام ملوکانه ...

 ((( حکام وُ سلاطین همیشه عادت داشتن که از بهترین وَ تازه-ترین امکانات خوشی وُ عیش وُ نوش در حد افراط ، بهره-مند باشند ، از تشکیل حرمسراهای آنچنانی تا بساط رقص وُ طرب وُ خوشگذرانی ... یکی دیگر از این وسائل تفریحی حضرات ، داشتن معروفترین وُ بهترین دلقک-ها وُ تَلخک-ها بود. گذشته از اینها هوس سفرهای ناگهانی به «ینگه دنیا» بود با دهها خَدم وُ حَشم وَ همراه بردن «سورپریز»-ها جهت نشون دادن مثلا شکوه وُ جلال دستگاه ملوکانه-ی حکومتی-شون ... ناصرالدین شاه قاجار هم اشتهایش کمتر از پدران تاجدار خود نبود. «کریم شیره-ای» هم دلقک خاص مقام ملوکانه بود وُ یکی از دلبستگیهای پادشاه برای دست-انداختن دیگران وَ مزاح وُ تفریح ... جان کلام اینکه تمام ابزار خوشگذرانی مهیا بود ، البته از جیب مالیاتهای «رُعایا وَ مردم بیچاره» )))...

  ناصرالدین شاه که یکروز کاملا سرحال بود و درمنتهای کیف بسرمیبرد و بدنبال مطلبی می گشت تا مدتی خود را با آن سرگرم سازد . آن روزیکی ازایام محرم بود و مطابق یک رسم نسبتا جدید در این ایام مراسم عزاداری وتعزیه ،باشکوه وجلال هرچه تمامتردرتکیه دولت برقرار می شد .
 ازبازیگران معروف تکیه دولت شیخ حسن بزرگ وشیخ حسن کوچک هردو شمرخوان ملاحسین وحاج ملارجبعلی هر دو امان خوان میرزاغلامحسین وسیدعبدالباقی بختیاری عباس خوان بودند که معرکه می کردند و ُرل آنهاموردتوجه خانمهای حرم و رجال واقع شده بود و گزارش آنهم بعرض شاه رسیده بود، سردمدارو تعزیه گردان نمایشنامه ها هم میرزاتقی ملقب به معین البکاءبود، الحق که درکارش مهارت زیادی بخرج میداد و بجزاو هیچکس قادر به داره آن نمایش های عظیم نبود .
 گفتگوی آن روزباغ دوشان تپه دراطراف عزاداری تکیه دولت و بازیگرانش بود،
یکی ازحضارکه معتصد الممالک نام داشت وازرجال بسیارمقرب ومتمول بحساب میامد وسالها رئیس بیوتات وایلخی سلطنتی بود بیش ازدیگران ازبازیگران تعزیه تکیه دولت تعریف می کرد .
 معتضدالممالک صدائی خشن ورساوهیکلی درشت داشت وهمیشه بطورشجاعانه فرمان میداد و اظهار دلاوری می کرد.
 ناصرالدین شاه پس ازشنیدن تعریف های معتضد الملک خطاب به او گفت: راستی معتضد، اگرتو داخل تعزیه خوانها شوی چه قسمتی را خوب از عهده برمیائی ،و اگر قرارشود که درتیکه دولت نمایش بدهی فکرمی کنی معین البکاء نقش چه کسی رابتو واگذارمی کند؟ معتضدالملک درجواب تعظیمی کرد وچیزی نگفت. یکی ازحضارگفت: ایشان برای ایفای نقش امام حسین ،خیلی مناسب میباشند زیرا ریش وقیافه وهیکل ایشان باین نقش خوب می برازد .
دیگری گفت: برای نقش شمربهتراست زیرا سبیل های کلفت وصدای خشن وجلال جبروت فرماندهی دارد .
سومی گفت: برای نقش حضرت عباس بهتراست .
چهارمی گفت: بهترین نقش برای ایشان همانا یزید شدن است .
 و ازاین قبیل هرکس چیزی برای سرگرمی وخوش آمدشاه عرض کرد.
 ناصرالدین شاه درخاتمه گفتگوی درباریان ازکریم شیره ای پرسید :
کریم توچه عقیده داری؟ کریم شیره ای گفت: قبله عالم ، آقای معتضدالممالک نه شجاعت دارند که حضرت عباس بشوند و نه دارای قیافه مظلومانه ومحبوبی هستند که نقش امام حسین رابازی کنند، سبیل کلفت وصدای خشن ایشان هم فقط صورت ظاهر است و درحقیقت ازیک طفل هم بزدل-ترند و اگرحضرت عباس تکیه دولت درسخنوری و تهدیدهای شمرفقط یک تکان بخورد ایشان درغرفه تماشاچیان از ترس غش خواهند کرد واحتمالا شلوارشان رازرد!! همه ازاین حرف کریم قاه قاه خندیدند وعده-ای طاقت نیاورده درحالیکه دست بروی شکم گرفته بودندازآنجادورشدند.
 کریم شیره ای درخاتمه گفت: بعقیده چاکر تمام این قار و قورها و هیاهوهای معتضدالممک صوری وبی پایه است و ایشان فقط میتوانند نعش بشوند وفقطازعهده این نقش خوب برمیایند، تازه آنهم اگرمعین البکاءرضایت بدهد! باردیگرصدای خنده ناصرالدین شاه وبدنبال آن قهقهه حاضراین فضای باغدوشان تپه رابلرزه درآورد.
 معتضدالممالک هم خنده اش گرفت وبرای اینکه ازدیگردرباریان عقب نمانده باشد همراه شاه و رجال وبرزگان  وقهقهه های مضحک کریم شیره ای بشدت مشغول خنده شد! ...


 

 عـبـــد عـا صـی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.