«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر قدر کسی به خدا نزدیکتر باشد، بیشتر از خدا شرم کرده وَ آدمیت او از کمال بیشتری برخوردار میشود ...
************
مولانا مولوی :
گر در طلب لقمه نانی،
نانی /
گر در طلب گوهر کانی،
کانی /
این نکته رمز اگر بدانی،
دانی /
هر چیز که اندر پی آنی،
آنی ...
*************************
« امام خمینی» :
همه باید نظر خودشان را بدهند /
و هیچ کدام هم برایشان حتی جایز نیست که یک چیزی را بفهمند و نگویند. /
باید وقتی می فهمند، اظهار کنند. /
این موافق هر که باشد ، باشد ، مخالف هرکه هم باشد ، باشد. /
( صحیفه امام،ج13،ص102)
ادامه...
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
(((بارها شنیده-ایم که «هیچکس
را نمیشود به زور به بهشت یا جهنم فرستاد». ما همه مسافریم وَ ناچاریم برای رسیدن
به منزل ابدی باید از پُلی بگذریم که هزاران فراز وُ نشیب دارد وُ هزاران امتحان وُ
آزمایش ... نمونه-ای از کلام خدا در قران کریم:)))
قرآن مجید می فرماید:بهشت بعد از جهنم است و همه برای رفتن به
بهشت باید از مسیر جهنم بگذرند:
«وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا کَانَ عَلَی رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیاً».
ما همین جا هم مسیر بهشت رفتنمان از داخل جهنم می گذرد،
یعنی باید از حسد، ریا، کبر، دورویی، تقلب و گناه بگذریم تا به بهشت برسیم ... (
سوره مریم آیه 17 وَ تفسیر المیزان
).
مش غلوم هم عاقبت،شد
اهل دیش /
آنتنی بگذاشت ،در ایوان خویش
تا زند،گشتی،در این کانال ها /
فیلم ها و همچنین ،سریال ها
بالشی بر پشت وُ ریموتش، به دست /
صبح تا شب پای تی وی ،می-نشست
فیلم ها بر روی او تاثیر کرد /
کـَـم کـَـمَک،رفتار او تغییر کرد
هر زمان می دید از آن تیپ ها /
شِکوه سر می داد و می گفت،: ای خدا
از چه رو یارم «فَشن اندام» نیست؟!! /
یعنی آن چیزی که من می خوام، نیست
همسری تـیـپـیـــک-تر ، باید گرفت /
یک کمر باریک تر، باید گرفت
در پی این عزم وُ تصمیم، آن خپل /
بر سبیل و موی خود مالید، ژل
رفت وُ یار ِ خـــوش-ادایـــی ، تور کرد /
دلبر بالا بلایی جور کرد
چند وقتی روزگارش خوب بود /
چونکه یارش ظاهرا مطلوب بود
یار هم از او سواری می گرفت /
بسته بسته ،ده هزاری می گرفت
بی مهابا خرج می کرد آن بشر /
تا شود از دیگران، خوش تیپ تر
مش غلوم وضعش یه هو ناجور شد /
زرت او یکباره بَد قـَمـصـــور شد
یار، آهنگ جدایی ساز کرد /
نغمه های بی وفایی ساز کرد
طالب مهریه اش شد، ناگهان /
مش غلوم، بَر کلٌه وُ بر سر زنان
تا که از این غصه وُ اندوه وُ درد /
طبق اسناد پزشکی، سکتـــــــه کرد
چون که بیرون آمد از حال کـُـمـــا /
گفت پایین آورید این دیش را
چون که این سریال ها یک دام بود /
تشت رسوایی من بر بام بود
گند زد یار فشن بر هیکلم /
ای به قربان عیال اوَلم
ای فدای وزن وُ هم پهنای او /
جنگل پر پشت ابروهای او
ای فدای موی مِش نادیده اش /
چشم های سایه نامالیده اش
هر کجا باشد صدایش می کنم /
بعد از این جان را فدایش می کنم