بسم الله الرحمن الرحیم
به گزارش جماران،
«لوبلاگ»
نوشته است: «پوپولیست
ها توانایی های مافوق طبیعی برای درک خلق و خوی مردم کشورشان را دارند.
ترامپ و احمدی نژاد هر دو غیر سیاست مدار و تازه کارانی هستند که دقیقا همان چیزی
را می گویند که منظورشان است. یکی از آنها تاجری عجول و بی پروا از نیویورک است
و دیگری پسر یک آهنگر. اما هر دو صدای کسانی هستند که احساس می کنند هیچ حرفی
ندارند. ترامپ و احمدی نژاد نشان دادند که چرا شکستن تابوها عملی سودمند است
حتی زمانی که اینها سعی داشتند به ما یادآور شوند که این تابو ها چقدر در وهله
اول حائز اهمیتند.»
یک هفته پیش ترامپ وارد کاخ سفید شد و مقاله فوق الذکر را به نوعی تایید کرد.
رویه جنگ طلبانه و اولویت دادن او به آمریکا، به زودی این کشور را منزوی خواهد
کرد.
این انزوا با مکزیک شروع خواهد شد و
درست مثل احمدی نژاد که با اقدامات مختلف شروع کرد و در نهایت ایران را وارد
انزوای بین المللی کرد.
هر دو رییس جمهوی بر سیاست ها و ایده هایی مرموز و ملی ای تکیه داشتند.
درمورد احمدی نژاد فرد قابل اعتماد او رحیم مشایی بود و در مورد ترامپ استفان
بنون سردبیر وبسایت «بریت بارت».
اما هفته گذشته شباهت غیر طبیعی ای از لحاظ روان شناختی میان این دو نمایان
شد.
برای مثال ترامپ نسبت به میزان دنبال کنندگانش و اینکه چطور آنها و حتی کل
جهان به او پاسخ می دهند ایده هایی دارد. وی در ستاد مرکزی سازمان سیا یک روز
بعد از مراسم تحلیفش سخنرانی ای داشت. او گفت:
من به بیرون نگاه کردم و به نظر می رسید یک میلیون یا یک میلیون و نیم آدم آمده
بود. آنها به قدری زیاد بودند که عملا جایی برای ایستادن نبود. من گفتم شاید
چون هوا بارانی است مردم بترسند و بیرون نیایند
اما خدا به پایین نگاه کرد و با خودش گفت من اجازه نمی دهم باران مزاحم سخنرانی
تو شود.
ترامپ ادامه داد:
در واقع زمانی که من سخنرانی ام را شروع کردم، گفتم وای نه! ابتدای سخنانم بود
که با چند قطره باران خیس شدم. و با خودم گفتم اوه این خیلی بد است! اما باخودم
گفتم، من ادامه خواهم داد. اما واقعیت این است که باران به یکباره بند آمد. این
فوق العاده بود. بعد هم درست بعد از اینکه سخنرانی من تمام شد باران باریدن
گرفت. این شگفت انگیز است و وقتی من دوباره بیرون امدم دوباره آفتابی شد. می
دانید ما با حادثه شگفت انگیزی روبرو هستیم چرا که صادقانه باید بگویم یک
میلیون تا یک میلیون و نیم آدم برای مراسم تحلیف من آمده بود.
این اظهارات شاید کمکی نکند اما یادآور رییس جمهور سابق ایران است. احمدی
نژاد در دیداری که با یکی از مراجع تقلید داشت در مورد حضورش در سازمان ملل
صحبت کرده بود. او گفته بود:
یک نفر که در سخنرانی من در سازمان ملل حضور داشت به من گفت زمانی که سخترانی
ات را آغاز کردی من هاله ای از نور را بالای سر تو دیدم. من خودم هم این را
احساس کردم.
من خودم احساس کردم فضا به یکباره تغییر کرد و برای 27 تا 28 دقیقه همه حضار
پلک نمی زدند. من اغراق نمیکنم چرا که دیدم. آنها طوری نشسته بودند انگار دستی
آنها را نگه داشته بود.
همه اینها ما را به یاد مصاحبه ترامپ با ABC می اندازد که در آن دیوید مویر
از او در باره اظهاراتش درباره مراسم تحلیف در سازمان سیا پرسید. او پاسخ داد:
این سخنرانی یک سخنرانی داخلی بود. اگر شما به این سخنرانی گوش کنید خواهید دید
که آنها گفتند این یکی از بهترین سخنرانی هایی بود که تا به حال دیده اند. شما
تشویق و فریاد های مردم را دیدید و همه آنها نیز اعضای سیا بودند. این یعنی
اینها آدم های من نبودند بلکه اعضای سیا بودند. در واقع آنها گفتند این یکی از
بهترین تشویق های ایستاده از زمانی که پیتون منینگ جایزه سوپر بول را برنده شد
تا امروز بوده و آنها گفتند این تشویق ها برای من و برای پیتون به یک اندازه
بوده است. من خودم میدانم چه زمان هایی سخنرانی های خوبی دارم و چه زمانی
سخنرانی بد. این سخنرانی داخلی بود و آنها عاشق آن بودند.
در ویدئوی احمدی نژاد از دیدارش با آیت الله جوادی آملی، این مرجع تقلید به
احمدی نژاد توصیه می کند که وظیفه مقامات جمهوری اسلامی بالاتر از همه است و
آنها باید بدون اینکه مردم را فریب بدهند به وعده هایشان عمل کنند. او بر مساله
فریب دادن تاکید میکند .
عکس، تهیه وَ تدوین :
عـبـــد عـا صـی
با سلام : بسیارخوب / دربروز شده های بلاگفا هستید/موفق /پیروز وهرروز بهتر از دیروز باشید./ درضمن:
تبادل لینک را صلاح میدانید-؟
ما گدایان خیل سلطانیم شهربند هوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبود هر چه ما را لقب دهند آنیم
گر برانند و گر ببخشایند ره به جای دگر نمیدانیم
چون دلارام میزند شمشیر سر ببازیم و رخ نگردانیم
دیگران در هوای صحبت یار زر فشانند و ما سر افشانیم
مر خداوند عقل و دانش را عیب ما گو مکن که نادانیم
هر گلی نو که در جهان آید ما به عشقش هزاردستانیم
تنگ چشمان نظر به میوه کنند ما تماشاکنان بستانیم
تو به سیمای شخص مینگری ما در آثار صنع حیرانیم
هر چه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم
سعدیا بی وجود صحبت یار همه عالم به هیچ نستانیم
ترک جان عزیز بتوان گفت ترک یارعزیز نتوانیم-----------------.