اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...

اگه اینطوریه، من نه انقلابی هستم نه حزب الهی! ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

    اگه اینطوریه، من نه انقلابی هستم نه حزب الهی! ...    

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 

تصویر مرتبط

 

تصویر مرتبط

 

تصویر مرتبط

 

https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRSQXbT5YNNgmUNzMCwhCoEym6azTXyCnk0jIUqIxk3lBEg6ksq

 

تصویر مرتبط

 

تصویر مرتبط

 

 وبلاگ محمدرضا زائری، نویسنده و تحلیلگر مسائل فرهنگی، خبرآنلاین : دوستان اصولگرا، رفقای انقلابی، عزیزان حزب اللهی، جامعه محترم مدرسین، جامعه محترم روحانیت مبارز، جمعیت های مختلف و جبهه های رنگارنگ کوچک و بزرگ سیاسی! همه باید بیاموزیم و بفهمیم که هر انتخاب ما اقتضائات و پیامدهایی دارد که خواسته یا ناخواسته باید بپذیریم و پایشان بایستیم.
در تصمیم های شخصی، زندگی خانوادگی و مسایل اجتماعی همیشه باید به خاطر داشته باشیم که نمی شود هم خدا را بخواهیم و هم خرما را!
اگر دموکراسی را به هر دلیل پذیرفتیم و شعارش را دادیم و مدالش را به گردن آویختیم باید این را هم قبول کنیم که همیشه آرای عمومی به نفع ما نیست و به قاعده "گهی زین به پشت و گهی پشت بر زین" باید بعضی وقت ها ما مغلوب باشیم.
اگر توقع داریم وقتی رأی آورده ایم دیگران به جای آشوب و فتنه در برابر غلبه و پیروزی ما تسلیم شوند، با همان منطق و قاعده باید بپذیریم که وقتی دیگران رأی می آورند و پیروز می شوند غلبه آنان را به رسمیت بشناسیم و در مقابل تصمیم و نظر آنان کوتاه بیاییم!
تلخ است؟ بله، هست اما آنان نیز روزی همین تلخی را چشیده اند! دشوار است؟ آری، اما آنان نیز روزی همین دشواری را کشیده اند!
دنده مان نرم و چشممان کور! باید بیاموزیم به جای ناسزاگفتن و تهمت زدن و شعار دادن بنشینیم و ایرادهایمان را بررسی کنیم و به آینده بیندیشیم و فکر کنیم چه طور می شود دل مردم را به دست آورد و آرایشان را جلب کرد و روی افکار عمومی تأثیر گذاشت؟
این که وقتی رأی نیاورده ایم پیروزی طرف مقابل را نفوذ دشمن قلمداد کنیم و با خشم و غضب به فحاشی و توهین بپردازیم با کدام منطق و معیار دینی و انسانی سازگار است؟ ناسلامتی ما قرار است الگوی مردمسالاری دینی را به دنیا ارائه دهیم و دیگران را دعوت کنیم که بیایند و مثل ما بشوند!
همه سرمایه جمهوری اسلامی و دستاورد انقلاب و افتخار امام راحل این است که توانسته مدلی عرضه نماید که میان مبانی مشروعیت دینی و اصول دموکراسی بشری جمع کند.
اکنون با تجربه ای سی و چند ساله مخصوصا بین کشورهای منطقه و در فضای بعد از حضور ترامپ و رسوایی داعش این بزرگترین وجه ممیزه و ارزش افزوده ماست.
این روزها رفتار و گفتار برخی دوستان مدعی اصولگرایی و ارزش مداری در تخریب دولت آقای روحانی و جناح اصلاح طلب شدیدا باعث تأسف و شرمندگی است.
گذشته از این که برخی از واکنشها و رویکردها اصلا توجیه شرعی و اخلاقی ندارد همیشه در این گونه موارد جای یک پرسش جدی خالی است؛ آیا این رییس جمهوری در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی رأی آورده و با اکثریت آرای عمومی به این جایگاه رسیده است ؟
اگر آری که این بازی ها چیست؟ خوشتان نمی آید زحمت بکشید و به تعبیر ظریف و دقیق رهبر معظم انقلاب بروید کاری کنید که مردم رای شما را بپذیرند و به شما تمایل و گرایش پیدا کنند!
آن وقت البته دیگر امامان جمعه های ما نمی توانند هر طور دلشان خواست حرف بزنند، آن وقت سخنگوی یک قوه ما نمی تواند هر طور دلش خواست مصاحبه کند، آن وقت دیگر فرمانده نظامی و امنیتی ما نمی تواند سخنرانی سیاسی داشته باشد! آن وقت دیگر همه ما مجبوریم به مخاطبان خود احترام بگذاریم و نمی توانیم هنرمندان و نخبگان را مشتی مطرب و رقاص بخوانیم!
اگر هم قرار است روال و مشی نظام نوعی دیکتاتوری دینی باشد و فقط شما و جریان مورد علاقه شما و کاندیدای مورد نظر شما به حاکمیت و قدرت برسد که خوب، راحت حرف دلتان را بزنید و به صراحت بگویید تا امثال من هم تکلیف خودمان را بدانیم!
چه قدر مگر من دیگر می توانم در مقابل جوانان و نخبگان و دانشجویان توجیه کنم و جواب سربالا بدهم؟
اگر رویکرد و ادبیات امثال آقای سعید قاسمی منش انقلاب و منطق حزب الله است، من نه انقلابی هستم و نه حزب اللهی! و اگر نیست - که من معتقدم نیست - لطفا قاطعانه و جدی، خط و جبهه خودتان را جدا کنید و موضع خود را آشکارا بر زبان آورید و در عمل نشان دهید!
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.