اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...

جنگ اقتصادی روانی علیه دولت ...


تیم اقتصادی دولت تدبیر و امید از

 

http://s9.picofile.com/file/8338758376/JANGE_RAW8NY_EQTES8DYE_DOSHMAN8N.jpg

http://s8.picofile.com/file/8338758734/JANGE_RAW8NY_EQTES8DYE_DOSHMAN8N_2.jpg

http://s8.picofile.com/file/8338759026/JANGE_RAW8NY_EQTES8DYE_DOSHMAN8N_3.jpg

 http://s8.picofile.com/file/8338765984/JANGE_RAW8NY_EQTES8DYE_DOSHMAN8N_4.jpg

http://s9.picofile.com/file/8338766800/JANGE_RAW8NY_EQTES8DYE_DOSHMAN8N_5.jpg


  جنگ اقتصادی روانی علیه دولت ...   

 

جهت منبع مطلب یا عنوان اصلی به پیوند بالا اشاره کنید

 

بهار نیوز، هوشنگ عطاپور : تیم اقتصادی دولت تدبیر و امید از هم پاشیده است. جنگ اقتصادی  از ماه‌ها قبل شروع شده است و تاثیرات بی ثبات کننده‌ی این تخاصم را می‌توان در ابعاد مختلف زندگی مردم مشاهده نمود. تورم از افزایش قیمت ارز، طلا و مسکن، اکنون به کلیه کالاهای مورد نیاز مردم حمله کرده است. گشتی مختصر در فروشگاه‌ها و بازارهای شهر و روستا نشان از واکنش هیستریک مردم به تورم لجام گسیخته دارد. در سایه اطلاع رسانی شبکه‌های مجازی، افت و خیز قیمت اجناس، در کمترین زمان ممکن به چشم و گوش مردم رسانده می‌شود.

هر روز حباب‌های ادعایی اقتصادی سیاستمداران و مدیران دولتی به واقعیت‌های ملموس تبدیل می‌شود. هر افت مختصر در قیمت دلار، سکه و اجناس، سکویی است برای پرش قیمتی به سطح بالاتر از قبل؛ به همین دلیل معدل تورم نقطه به نقطه، هر روز از کف قیمت‌های قبل، بیشتر و بیشتر می‌شود. در این چند روز اخیر اتفاق مهمی رخ داده است که رسانه‌ها، باید به درستی و دقت به آن‌ها بپردازند؛ چون هیچ امیدی به دولتمردان و تیم اقتصادی آنها نیست! اکنون تورم و تقاضا از خرید ارز و طلا و سکه به بازارهای کالاهای اساسی مردم تسری یافته و رفتار اقتصادی مردم به شدت تغییر پیدا کرده است. عطش تقاضا، فضای اقتصادی کشور را بیش از این بی‌ثبات‌ می‌کند. اگر این روند ادامه پیدا کند، کشور از مرحله« آسیب اقتصادی» وارد فاز «بحران اقتصادی» خواهد شد. بحران مستقر در حوزه اقتصادی، یعنی ازبین رفتن امنیت اقتصادی جامعه که خود همین آسیب، می‌تواند به آشوب‌های اجتماعی منجر شود.

اگر ما رسانه‌ای ها، حرف‌های دولتمردان را در زمینه نبود مشکل در تامین کالاهای اساسی قبول کنیم، قاعدتا برای کمک به مردم و میهن خود، راهبرد رسانه‌ای مدیریت بحران را تبیین و اجرا کنیم. اما مشکل اساسی در این عرصه، زوال اعتماد شهروندان به گفته‌های مسوولین است.  از همان روزی که‌ترامپ قصد خود را برای خروج از برجام اعلام کرد؛ گروه‌های افراطی مخالف دولت که پول، امکانات، نفوذ، رسانه و قدرت بالایی در ساختار اداری کشور دارند، از آن استقبال کردند و هر روز اخبار خروج شرکت‌های اروپایی را از ایران با آب و تاب منتشر ساختند. حتی حامیان دولت نیز به زعم خود، از رقابت اطلاع رسانی عقب نمانند و در انتشار این اخبار یاس آفرین مشارکت جدی داشتند. غافل از آن که این جنگ، بیش از وجه اقتصادی، جهت گیری "جنگ روانی» داشت.

دلیل اتخاذ سیاست جنگ روانی از سوی‌ترامپ و تیم تبلیغاتی وی، داشتن تجربه "کارایی محدود تحریم ها» علیه کشورها بود. به ویژه شرایط بعد از برجام و اجماع دولت‌های غربی و چین برای حمایت سیاسی از ایران، قطعا کارایی تحریم‌های یک جانبه‌ترامپ را محدوتر می‌ساخت. شکی نیست که ایران در حال حاضر از نظر شرایط سیاسی و بین المللی در وضعیتی به مراتب بهتر از دوران دولت دهم قرار دارد. در آن دوره با قطعنامه‌های سازمان ملل و اجماع جهانی علیه ایران، تحریم‌ها اعمال می‌شد ولی اکنون اجرای تحریم‌ها فقط از سوی آمریکا رهبری و پیگیری می‌شود. حال این سوال مطرح می‌شود که چرا تاثیر تحریم‌های آمریکا در این دوره، شدیدتر از دوره قبل است؟ پاسخ سوال در سه نکته مهم نهفته است:

 نخست، عدم اطمینان به حل و فصل مشکلات با آمریکا؛ دوم، موفقیت جنگ روانی در سایه همراهی کم نظیر مخالفین دولت تدبیررو امید با پروپاگاندای تیم تبلیغاتی‌ترامپ و سوم انفعال تیم اقتصادی و رسانه‌ای دولت برای پاسخگویی به جنگ روانی. صدا و سیمای ملی که باید بیشترین تلاش را برای مقابله با جنگ روانی  انجام دهد، به دلیل اینکه توسط جناح‌های افراطی مخالف دولت اداره می‌شود، در نقش اپوزسیون دولت، پاس‌های جنگ روانی  را به گل تبدیل می‌کند. مخالفین دولت از شرایط فعلی برای ناک اوت کردن دولت به زعم خود استفاده می‌کنند و نادانسته یا دانسته، ضد منافع ملی عمل می‌کنند. در نهایت در سایه این انفعال، ما شاهد تسری تنش‌های اقتصادی از بازار محدود ارز و طلا، به حوزه کالاهای اساسی و تغییر رفتار اقتصادی مردم هستیم. اکنون بازار کالاهای اساسی را نه قیمت ارز بازار ثانویه و نیما، بلکه قیمت ارز در کوچه پس کوچه‌های اطراف میدان فردوسی تعیین می‌کند!؟

 تغییر رفتار اقتصادی مردم و هجوم به فروشگاه‌ها برای پاسخگویی به ناامنی روانی خود، می‌تواند کشور را به ونزوئلای دوم تبدیل بکند. حال اگر دولتمردان واقعا در تامین کالاهای اساسی مردم مشکلی ندارند، حداقل اقدامات اطمینان بخش را در سطح جامعه انجام دهند و گام درستی را برای خنثی‌سازی جنگ روانی  بر دارند تا رسانه‌های طرفدار حقوق شهروندان نیز بتوانند این سیاست‌ها را تبیین و تیم رسانه‌ای دولت در این کارزار مرگ و زندگی کمک نمایند. قاعدتا همه شهروندان محدودیت‌های دولت فعلی را در حل مستقل مشکلات اقتصادی می‌دانند.

 تصمیم گیری‌های کلان وقتی که در جایی خارج از هیات دولت گرفته می‌شود و عوامل سیاسی بین المللی تعیین کننده سرنوشت اقتصادی کشور می‌شود، این یعنی طلاق سیاست داخلی! مردم، همه‌ این نکته‌ها را فهمیده اند اما فهم همین نکته‌ها، آنها را مستعد پذیرش الگوی جنگ روانی  می‌کند. دولت باید با گفتگوی ملی با مردم دلایل محدودیت خود را در این جنگ اقتصادی برای شهروندان توضیح دهد. صداقت با مردم و برگشت به نظر و رای اکثریت می‌تواند به خنثی‌سازی جنگ روانی  کمک کند. خطای اول دولت روحانی دور شدن از خواست ۲۴ میلیون رای و گرایش به ایده و طرح‌های جناح اقلیت شکست خورده در انتخابات بود. به همین دلیل هم، مردمی که با رای خود بار دیگر در جامعه امید ایجاد کرده بودند، به یاس کشیده شدند و از آرمان‌های متعالی سیاسی، به تامین نیازهای محدود روزمره تنزل پیدا کردند. مردم ناامید و یاس آلود مستعد پذیرش شایعه و جنگ روانی دشمن خواهد بود‌.

  

 

  تهیه و تدوین : عبد عا صی

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.