اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...

ما بعد از چهل سال باید جوابگو باشیم




ما بعد از چهل سال باید جوابگو باشیم


 برای مرجع یا عنوان اصلی به پیوند فوق اشاره کنید 




روز یک‌شنبه (۲۲ بهمن) انقلاب و نهضت اسلامی چهل ساله می‌شود؛ چهل، سن بلوغ است؛ کلامی از بزرگان معروف است که: «البلوغ بلوغان؛ بلوغ الاطفال و بلوغ الرجال، امّا بلوغ الاطفال فخروج المنی و امّا بلوغ الرجال فالخروج عن المنی»؛ چهل سال سن کمال است، چهل سال گذشته است؛ ما دوران گذشته را دیدیم و با همه خصوصیاتش آن را درک کردیم؛ ما منبر می‌رفتیم؛ ممنوع المنبر هم بودیم؛ تمام تحولات انقلاب و پیش آمدن انقلاب را دیدیم؛ در جریان همه وقایع از قم تا تبریز بودیم؛ در همین قم بودیم و درس می‌خواندیم و درس می‌گفتیم تا شکل‌گیری انقلاب و اعتمادی که مردم به ما روحانیت کردند؛ هم‌اکنون چهل سال گذشته است.
ما در آستانه چهل‌سالگی چند تا مطلب را از یاد نبریم؛ درست است که در طی این چهل سال با تمام مشکلات و محدودیت‌هایی که بوده کارها و خدمات بزرگی انجام شده و موفقیت‌های خوبی صورت گرفته است اما مردم توقعاتشان از ما زیاد است؛ این که بگوییم رژیم گذشته چه بوده و چه‌جور بود و ما این‌طور عمل می‌کنیم درست نیست چون توقعی که مردم از ما دارند غیر از توقعی است که از غیر ما داشتند؛ مردم برای چه سراغ ما آمدند؟ مردم برای چه به ما لبیک گفتند؟ آمدن آنها هم فقط لفظی نبود؛ یعنی این‌طور نبود که فقط دنبال ما راه بیفتند بلکه جان ومال دادند، همه چیز دادند؛ یک مرجع تقلید از حوزه علمیه قم که رجل سیاسی یا یک رجل موجّه اجتماعی صرف نبوده است، بلکه مرجع تقلید هم بود قد عَلَم کرد و بقیه مراجع تقلید هم در آن زمان همراهی کردند تا این نهضت شکل گرفت؛
اعتماد مردم را از دست ندهیم؛ ما خیلی راحت با این اختلاس‌ها برخورد می‌کنیم؛ این صندوق، مال مردم را خورده است؛ اگر مجوز نداشته است چرا اجازه دادید فعالیت کند؟ اگر مجوز داشته است چرا به کسانی که صلاحیت این کار را نداشتند مجوز دادید؟
ولی ما باید به این نکته که حق هم همین است توجه داشته باشیم که امروز مردم مطالبه‌گرهستند و ما باید نسبت به مطالبات مردم جوابگو باشیم؛
یک مطلبی را مقام معظم رهبری (حفظه ا...) فرمودند: من خیلی خوشم آمد؛ جمله‌ی بسیار پخته و خیلی خوب و به‌جایی بود، به این که، این معنا ندارد یک مسئولی که قدرت داشته است یا قدرت دارد خودش هم مثل مردم مطالبه‌گر شود که چرا اینجور شد؟ چرا آن جور نشد؟ شما باید جواب بدهید چرا این‌جور شد؟ چرا آن‌جور نشد؟
خود مسئولان باید جوابگو باشند نه اینکه آنها مطالبه‌گر باشند؛ بلکه مردم مطالبه‌گر هستند چون مردم به ما اطمینان کردند؛ رأی خواستیم دادند؛ جان خواستیم دادند؛ دوران جنگ تحمیلی شاید بعضی از شما یادتان نباشد ما یادمان است، بهترین جوانان ما همه جلو آمدند؛ به همه مناطق و جبهه‌ها رفتند؛ تنها یک لشکر عراق که نبود؛ آمریکا و شوروی و بسیاری از کشورهای بلوک غرب و شرق آن زمان هم حمایتش می‌کردند، هر دو قدرت مطرح آن زمان به او اطلاعات، هواپیما و موشک می‌دادند؛ شهرهای ما را موشک‌باران می‌کردند در حالی که ما یک دانه موشک نداشتیم که در مقابل پرتاب بکنیم، ابتدای کار این‌طور بود؛ یادم است در دزفول تنها با یک موشک بالای یکصد نفر شهید شدند؛ یک محله مسکونی موشک خورد.این مردم این سختی‌ها را کشیدند امّا آخ نگفتند؛ باز هم آمدند و در جبهه جنگیدند و خون دادند؛ تحریم‌های آن زمان که عجیب و غریب بود؛ فشارهایی که آن زمان بود؛ همه چیز جیره‌بندی بود؛ ما یادمان هست که برای همه چیز کوپن بود؛ مردم تحمل کردند و حوصله به خرج دادند؛ مال و جان دادند؛ مردم چیزی را انصافا فروگذار نکردند؛ اما بحث در خود ما روحانیت و مسئولان است، ما روحانیت در مقابل این همه فداکاری مردم و این‌جور بذل مال و جان مردم چه وظیفه‌ای داریم؟ وقتی فرزند کسی می‌میرد یک عمر در خانه‌اش عزاست، اما آن شخص وقتی دو یا سه تا فرزندش در جبهه کشته شده باز هم می‌آید گردنش را افراشته می‌گیرد و می‌گوید من فرزند دیگری هم داشته باشم می‌دهم؛ برای چه این کار را می‌کند؟ به خاطر خدا و دین؛ چون حرکت، حرکت خدایی و دینی بود این کار را می‌کند.
چرا سرمایه‌دارهای ما باید بروند امارات و ترکیه را آباد بکنند؟ یک قدری شما تحقیق بکنید ببینید چقدر از این پروژه‌هایی که در امارات و دبی شکل گرفته و می‌گیرد ایرانی‌ها احداث کردند؟ چرا پولش را در مملکت خودش مصرف نکند و برود آنجا مصرف کند؟
است که امکاناتی دارد و مملکت ثروتمندی است، اگر امروز مردم هنوز مشکل معاش دارند ما و مسئولان باید جوابگو باشیم؛ صحبت تعارف نیست؛ ما باید جوابگو باشیم؛ چرا بی‌تدبیری کردیم؟ چرا مدیران خوب را سر کار نیاوردیم؟ آیا بهتر از این‌ها نداشتیم؟ اگر مدیر نداشتیم باید تربیت می‌کردیم؛ چهل سال زمان کمی نیست؛ چهل سال ما امکان داشتیم تا هرچه می‌خواستیم از مدیر و متخصص و متعهد تربیت کنیم؛ چرا ما امروز مشکل داریم؟
مشکلاتی داریم که گاه بین ما و مردم فاصله ایجاد کرده است؛ ببینید در همین قم اتفاق افتاد؛ آقایان نزد ما آمدند و توضیح هم دادند که چه شده است و وقایع را برای ما گفتند که یک آقایی از اراک به اینجا آمده است، حرفش این بوده است که اگر اراک می‌خواستم چهار تا عمامه به سر را بکشم اولین نفر را که می‌کشتم دستگیر می‌شدم و نمی‌گذاشتند بکشم، به قم آمدم تا این کار را انجام بدهم، هفت تیر یا سلاح گرم هم نداشته است؛ یک قمه یا چاقو داشته است، آن وقت دستش به کی رسیده است؟ به دو تا پیرمرد بنده خدا در خیابان؛ این هم تیغش افتاده و زده و مجروح کرده است؛ این اتفاق یعنی چه؟ به چه مناسبت باید این اتفاق بیفتد؟ این که ما بگوییم او مواد مخدر مصرف کرده است یا دیوانه بوده است و مدام توجیه کنیم، اصل مطلب درست نمی‌شود؛ ما راجع به اینها باید فکر کنیم و راه اساسی برای آنها پیدا کنیم که چرا بین ما و مردم فاصله افتاده است.
در زمان مرحوم آیت ا... بروجردی می‌خواستند جنازه‌ی رضا خان را در قم دفن بکنند؛ آیت ا... بروجردی گفت نمی‌شود؛ گفتند جنازه را به قم می‌آوریم و فقط دور حرم حضرت معصومه سلام‌ا... ‌علیها طواف بدهیم، منتها آقایان محبت کنند اینجا تشییع راه بیندازند تا تجلیلی از رضا شاه بشود؛ مرحوم آیت ا... بروجردی نپذیرفتند و حتی دستور دادند کسی از خانه‌اش بیرون نیاید؛ یک عده نظامی سوت و کور آمدند و جنازه را در حرم چرخاندند وبردند؛ اما در حال حاضر در دوره‌ی جمهوری اسلامی، در این شهر قم، شهر مرجعیت، عده ای برای رضا خان با آن سوابق و آن خصوصیات شعار می‌دهند؛ ما به کجا رفتیم؟ به کجا می‌خواهیم برویم؟ به کجا داریم می‌رسیم؟ این فاصله‌ها را می‌خواهیم چه بکنیم؟ چرا مردم را درک نکردیم؟ چرا مردم را درک نمی‌کنیم؟ چرا به مردم بها نمی‌دهیم؟
امیرالمومنین صلوات‌ا...
ما یک عمر بالای منبرها از علی علیه السلام و عدل علی گفته بودیم؛ مردم عاشق علی و عدل علی بودند ؛ مردم سراغ ما آمدند و به ما رأی دادند و ما را انتخاب کردند و می‌خواهند عدل علی را مجسم ببینند؛ این توقع به حقی است که مردم دارند
‌و‌سلامه‌علیه فرمودند: « یُستَدَلُّ عَلَی اِدبارِ الدُّوَل بِاَربَع؛ تَضییعُ الاصول و التَّمسُّک بالفروع و تقدیمُ الاراذل و تاخیرُ الافاضل» ؛ افول تمدن‌ها در اثر چهار چیز اتفاق می‌افتد؛ آن چهار چیز چیست؟ چه می‌فهمیم؟ خدا قوم و خویشی با کسی ندارد؛ تمدن‌ها می‌آیند اوج می‌گیرند اما سقوط تمدن‌ها به چه چیزی است؟ به این است که آدم‌هایی که کاردان نیستند و این کارها از آنها نمی‌آید را بر سرِ کار بگذارید ولی آنهایی که کاردان هستند و کار از آنها می‌آید را کنار بگذارید.
سقوط تمدن‌ها به این است که ما مسائل اساسی را فراموش کنیم و به مسائل حاشیه‌ای بپردازیم؛ حجاب واجب است اما اینقدر که به حجاب پرداختیم و اینجور که در خیابان‌ها برای حجاب کار کردیم و با بدحجابی و بی‌حجابی مقابله کردیم آیا با این اختلاس‌های عجیب و غریبی که اتفاق می‌افتد برخورد کردیم؟ ما باید برای مردم جوابگویی کنیم؛ اعتماد مردم سلب می‌شود؛ معنا ندارد در یک بیمه اجتماعی که این کارگر دارد کار می‌کند و روزانه حق بیمه پرداخت می‌کند، یک نفر این اموال بیمه را بردارد ببرد و اختلاس کند؛ نه این که آقایان برخورد نکردند ونمی کنند، آقایان برخورد می‌کنند اما به مردم بگویید چه‌جور برخورد می‌کنید؛ مردم در جریان باشند و بفهمند؛ مردم اصل هستند؛ مردم باید از صمیم قلب به شما و نظام اسلامی اطمینان داشته باشند تا همکاری کنند؛ اگر فردا خدای ناکرده باز دشمنی پیدا شد بروند جلو و سینه سپر کنند؛ اعتماد مردم را از دست ندهیم؛
ما خیلی راحت با این اختلاس‌ها برخورد می‌کنیم؛ این صندوق، مال مردم را خورده است؛ اگر صندوق مجوز نداشته است چرا اجازه دادید فعالیت کند؟ اگر مجوز داشته است چرا به کسانی که صلاحیت این کار را نداشتند مجوز دادید؟ مردم پولشان را به آنجا واریز کردند، اگر آن صندوق تدبیر نداشته است پس نظارت شما کجا بود؟ مگر بانک مرکزی نباید بر اینها نظارت داشته باشد؟ مدام می‌گوییم صبر کنید؛ یک‌مرتبه خیل عظیم مردم مال‌باخته توی خیابان می‌ریزند و شعار می‌دهند؛ گاهی حرکاتی انجام می‌دهند؛ یک عده هم می‌افتند در بین آنها و شعارهای انحرافی می‌دهند.
از روز اوّل نه آمریکا از ما خوشش می‌آمد نه شورویِ
اینقدر که به حجاب پرداختیم و اینجور که در خیابان‌ها برای حجاب کار کردیم و با بدحجابی و بی‌حجابی مقابله کردیم آیا با این اختلاس‌های عجیب و غریبی که اتفاق می‌افتد برخورد کردیم؟
آن زمان؛ یک جمعیت مردمی دینی به نام دین بیایند یک حکومت دست نشانده‌ی آمریکا را ساقط کنند، خوشش نمی‌آید؛ آن زمان شوروی هم هیچ وقت خوشش نمی‌آمد؛ روسیه الان هم همینجور است؛ حتی این کشورهای دور و بَر خودمان هیچ کدام از ما خوششان نمی‌آید؛ از این انقلاب و از این حرکت هیچ کس خوشش نمی‌آید؛ اما آنها زمانی دستشان برای کار کردن باز می‌شود که ما زخم و ضعف داشته باشیم؛ کار آنها مانند مگس است که روی زخم می نشید، زخم ها را التیام دهیم و درمان کنیم، فضای مجازی مسأله نیست مسأله خودمان هستیم، ما ضعف داریم لذا از این فضای مجازی استفاده می‌کنند و زخم می‌زنند؛ باید ضعف‌ها را برطرف و تقویت نماییم.
ما امروز بعد از چهل سال نسبت به نظام اسلامی باید جوابگو باشیم؛ درد ما این است؛ نزد ما می‌آیند و می‌گویند رفتیم ژاپن نیم‌درصد بهره‌ی بانکش است؛ با التماس می‌گویند بیایید در ژاپن سرمایه‌گذاری کنید؛ به شما وام با بهره‌ی نیم‌درصد می‌دهیم؛ ما می‌گوییم آن نیم‌درصد رباست اما سرمایه‌دار و کارخانه‌دار و تولید کننده از همین شهر به من می‌گوید از بانک برای کارخانه وام گرفتم و دستگاه‌هایم را تعویض کردم؛ برای مواد اولیه همینجا هزینه کردم؛ سند دارم؛ نتوانستم پس بدهم؛ تعویق به آن خورده است، الان دارم شصت‌درصد بابت سود و تاخیر آن می‌دهم؛ این شصت‌درصد هم ربا نیست چون عقود شرعیه است؛ صندوق‌های قرض‌الحسنه ما دارند چهار درصد کارمزد می‌گیرند ولی نیم‌درصد وام بانک ژاپن را ربا می‌دانیم و شصت‌درصدی که این جا می‌دهیم را ربا نمی‌دانیم!
آیا صنعت با این سودها رونق می‌گیرد؟ چرا سرمایه‌دارهای ما باید بروند امارات و ترکیه را آباد بکنند؟ یک قدری شما تحقیق بکنید ببینید چقدر از این پروژه‌هایی که در امارات و دبی شکل گرفته و می‌گیرد ایرانی‌ها احداث کردند؟ چرا پولش را در مملکت خودش مصرف نکند و برود آنجا مصرف کند؟ اگر اینجا مصرف کند اشتغال برای مردم درست می‌کند؛ چهار تا تولید کننده که هستند چرا اجازه می‌دهید اجناسی که در داخل با این جان کندن تولید می‌شود در انبارها بماند؟ و همین جنس‌ها
ما به کجا رفتیم؟ به کجا می‌خواهیم برویم؟ به کجا داریم می‌رسیم؟ این فاصله‌ها را می‌خواهیم چه بکنیم؟ چرا مردم را درک نمی‌کنیم؟ چرا به مردم بها نمی‌دهیم؟
را بروید از کشورهای دیگر وارد کنید؟ چرا این کار را می‌کنید؟
«کاد الفقر ان یکون کفرا»؛ نمی‌شود مردم هم گرسنه باشند و هم به ما اطمینان داشته باشند و بعد هم ما طلبکار از مردم باشیم؛ ما باید در مقابل مردم جوابگو باشیم و مردم طلبکار هستند؛ مردم از ما تدبیر بالا می‌خواهند. ما یک عمر بالای منبرها از علی علیه السلام و عدل علی گفته بودیم؛ مردم عاشق علی و عدل علی بودند ؛ مردم سراغ ما آمدند و به ما رأی دادند و ما را انتخاب کردند و می‌خواهند عدل علی را مجسم ببینند؛ می‌گویند تا به حالا درکتاب‌ها و بالای منبرها گفتید و ما هم شنیدیم الان که کار دست شما افتاده است بیاید عدل علی را مجسم به ما نشان بدهید؛ این توقع به حقی است که مردم دارند.
این انقلاب چهل سال پیش با رهبری یک مرجع تقلید شکل گرفت اما سرمایه‌های این انقلاب چه چیزهایی بود؟ زحمات هزاروچهارصدساله علما آبرو سرمایه این انقلاب شده است؛ از آبروی پیامبر خدا و آبروی علی‌بن‌ابی‌طالب و آبروی سید الشهداء و ائمه اطهار صلوات‌ا... علیهم اجمعین تا نوّاب ائمه و بعد از آن علما و فقها؛ علمایی که کشته شدند؛ علمایی که با سیاست‌ها جان کندند مانند خواجه نصیرها و دیگران؛ این سرمایه جمع شده است و امروز به دست ما رسیده است و این نظام سر پا شده است.
شما را به خدا بیاید در آستانه چهل سالگی بیش از این از سرمایه مصرف نکنیم، آدم عاقل سرمایه را خرج نمی‌کند؛ سرمایه را به کار می‌اندازد و از سودش بهره می‌برد؛ از سرمایه مصرف نکنیم؛ مردم از ما توقع علی‌بن‌ابی‌طالب را دارند و حق دارند لذا آن چیزی که ما ارائه می‌دهیم اگر عدل علی نیست لااقل شباهتی به عدل علی داشته باشد. و همینطور که عرض کردم بنا برفرمایش مقام معظم رهبری (حفظه ا...) معنا ندارد، مسئولی که قدرت داشته یا قدرت دارد خودش هم مطالبه گر باشد؛ باید خود شما جوابگو باشید، نه اینکه آنها مطالبه گر باشند. من امیدوارم ان ش
اء ا... خدای تعالی به همه مسئولان ما بیداری و درک مسئولیت و توان پاسخ‌گویی به مردم عنایت بکند وهمه ما را در همه شئون و مراتب به وظایفی که در این دوران خطیر بر عهده داریم آشناتر بفرماید.


برچسب ها: چهل سالگی انقلاب، پاسخگویی مسئولین، مطالبه گری مردم، اختلاس، سلب اعتماد، جنگ تحمیلی، ایثار مردم،
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.