بسم الله الرحمن الرحیم
فاصله-ی بین غنی وُ فقیر ...
_ سمت چپ : قبلا حدود هزار پوند.
_ سمت راست : فعلا حدود دویست پوند.
پسرم این مال توست، «چندین نسل در خانواده-ی ما بوده».
فاصله-ی بین غنی وُ فقیر : گذشته وَ حال ...
روزنامه
آرمان
(خلاصه مطلب):
در جوامعی که افراد با سازوکارهای درست و اصولی و بر اساس
شایستگی و طی سلسله مراتب به جایگاههای روشن دست مییابند داراتر
بودن برخی افراد از برخی دیگر نمیتواند الزاما مشکلآفرین باشد.
اینکه چطور ممکن است فقر و نداری باعث سرخوردگی و رقابت ناسالم نشود مساله
مهمی است که حسن عشایری، پژوهشگر مسائل اجتماعی به واکاوی آن پرداخته
است. او معتقد است در حال حاضر در وضعیت نامطلوب فاصله طبقاتی اقتصادی
در کشور هستیم.
تضاد طبقاتی به چه معناست و آیا این واژه فقط بیانگر شکاف اقتصادی است؟
فاصله طبقاتی تنها به معنای فاصله اقتصادی افراد نیست، بلکه فرهنگ و
سایر شئون زندگی نیز میتواند مورد تضاد و فاصله عمیق قرار بگیرد. طبقه
متوسط در کشور ما سالهاست که روبه اضمحلال رفته است در حالی که این
طبقه عامل اصلی پاسداشت و نگهداشت فرهنگ یک جامعه است. در بعد اقتصادی
شاهد این مسأله هستیم که اقلیت ناچیزی از مردم در رفاه کامل به سر میبرند
و در رفاه اقتصادی بسیار مطلوبی به سر میبرند، در مقابل افراد زیادی
که متاسفانه بخش وسیعی از مردم را تشکیل میدهند و تعدادشان قابل
مقایسه با آن جمعیت محدود نیست در وضعیت معیشتی مطلوبی به سر نمیبرند
و شاید به سختی بتوانند امرار معاش کنند.
نوسانات و تنشهای اقتصادی در این چند سال اخیر نیز برخیها را از آن
چیزی که بودند فقیرتر کرد، در حالی که در مقابل برخی دیگر از این تنشها
به نفع خود استفاده کردند و پولهای بادآورده بیشتری کسب کردند. فقیرتر
شدن برخیها در اثر فشارها تعبیر فقر را عوض کرده و مفهوم آن را از
زندگانی به زندمانی تغییر داده است.
آیا تضاد طبقاتی میتواند باعث افزایش خشونت در جامعه شود؟
مشکل کار این نیست که فقر و فاصله طبقاتی رقابت ایجاد میکند بلکه مشکل
اساسی خشونتی است که در پس این رقابت ایجاد میشود، در حالی که این
خشونت برای خود فرد، خشونتی توجیهپذیر است.
وضعیتی را تصور کنید که در آن یک جوان که تازه به سن بلوغ رسیده و در
جستوجوی یافتن هویت است فرد یا افرادی را در نزدیکی محل زندگی خود یا
کمی بالاتر ببیند که خودروهای میلیاردی سوار هستند در حالی که خود او
شاید توان خرید یک موتورسیکلت یا دوچرخه را هم نداشته باشد.
در ذهن این جوان این تفاوتها و تعارضها خشونتی را ایجاد میکند که
برای خود او و به ویژه برای جامعه بسیار خطرآفرین است. شاید روانشناسان
از این افراد تحت عنوان عقدهای نام ببرند یا آنها را افرادی بدانند که
احساس حقارت میکنند
...
نوکیسگی و دستیابی برخی افراد به منابع ثروت به صورت یکشبه چه مشکلاتی
را ایجاد میکند؟
کسانی که به مقاطع بالای اقتصادی میرسند الزاما فرهنگشان نیز به تناسب
افزایش دارایی رشد نمیکند و برای همین از این افراد تحت عنوان نوکیسه
یاد میشود.
فرهنگ افراد نوکیسه یک فرهنگ مخصوص به خودشان است که این فرهنگ مورد
تمسخر بخش بافرهنگ جامعه مانند معلمان، دانشگاهیان و اصحاب اندیشه است.
...
افرادی که در جوامعی زندگی میکنند که در آن تحت تاثیر فشارها و
تضادهای طبقاتی و اقتصادی هستند به طور حتم رفتارهای ضد اجتماعی خواهند
داشت. این افراد دیگر جامعهای که در آن زندگی میکنند و مردم آن را
دوست خود نمیدانند و حتی در بسیاری از موارد دنبال ضربه زدن و انتقام
گیری از اجتماعی هستند که آن را مسبب توزیع ناعادلانه ثروتها و داراییها
میدانند.
در بین افراد و به ویژه نسل جوانی که شاهد و درگیر تضادهای طبقاتی
هستند جرم و ارتکاب آن معنایی متفاوت دارد ...
آیا فقر میتواند مانع از تحقق تواناییها و استعدادهای فردی شود؟
تنها راه علاج تضادهای طبقاتی آن است که برای توزیع عادلانه ثروت در
کشور تمهیداتی اندیشیده شود. اگر دنبال توزیع عادلانه ثروت در جامعه
هستیم باید برای طبقه متوسط سرمایهگذاری کنیم تا بتواند دوباره احیا
شود و بالندگی داشته باشد. طبقه متوسط ارتباطدهنده طبقات بالا و پایین
اقتصادی است و اجازه نمیدهد شکافهای اقتصادی به خلأهای عمیق و
غیرقابلجبران تبدیل شود. از سوی دیگر طبقه متوسط تربیتکننده نخبگان و
افراد فرهیخته در همه جوامع است.
امکان تحصیل در خارج از کشور و بهترین دانشگاههای جهان برای هر کسی
مطلوب است،
اما یک فرد فقیر نمیتواند حتی تصور کند که به این دانشگاهها پاگذاشته
و بتواند در این کشورهای زندگی کند در حالی که برای فرد متمول این
امکانات فراهم است در حالی که شاید استعدادها و تواناییهای آن فرد
فقیر بسیار بیشتر از فرد متمول باشد.
تاخیر فرهنگی وضعیتی است که در آن شایستهسالاری به حداقل میرسد.