اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...

بعضی مسئولین یا بین مردم زندگی نمیکنند یا این نیاز اساسی را ندارند!؟ ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s9.picofile.com/file/8280882926/MOSTARAAH_6.jpg 

 

http://s9.picofile.com/file/8280883042/MOSTARAAH_8.jpg
 

 بعضی مسئولین یا بین مردم زندگی نمیکنند یا این نیاز اساسی را ندارند!؟ ...

 

 بارها شاهد بودم که زن وُ مرد وُ کوچک وُ بزرگ بخاطر نیاز شدید به سرویس بهداشتی، با شرمندگی وُ اضطراب به دفتر نگهبانی ِ مجتمع مسکونی-ای میآمدند وَ میگفتند :

 «ببخشید، توالت پارک روبرو ساعت هشت شب تعطیله! اجازه میدین از توالت شما استفاده کنم» ... آقای نگهبان هم که مردی نوعدوست وَ سَرد وُ گرم چشیده-ی روزگار بود، مؤدبانه، «با مسئولیت خودش اجازه میداد». هنوز طرف بیرون نیامده بود که همکار نگهبان میگفت: «حسین آقآ! اینا برات درد سَر میشه آ آ ...»!؟ او هم جواب میداد: «نمی-تونم تحمل کنم. تمام مسئولیت-اش هم با خودم؛ دوربین هم که فیلمبرداری کرده، خودم جواب مدیر رو میدم» ...  تا اینکه مدیر مجتمع بالاخره خبردار شد یا «خبر-چینهای خَناس» بهش خبر دادن! در جواب اعتراض شدید مدیر که میگفت: "تو از کجا میدونی، شاید یکی از همینآ اومد وُ دو لول تریاک رو تو توالت جاسازی کرد وُ بعدش ما رو تو دردسَر انداخت"! ، حسین آقا هم میگفت : «اولا حواسم هست، ثانیاٌ در شیفت من اگه این اتفاق بیفته، منم که گیر می-اوفتم! شما یا به من اعتماد داری یا نداری، اگه داری دیگه حرفی نیست». مدیر مجتمع که آدم «یک-دنده» وُ لجوجی بود، زیر بار نمیرفت. آخرش حسین آقا بهش گفت: «یکی، دو هفته مهلت دارین یـــه نفر جای من بیارین، من شَرّم رو کم میکنم»! ... آخرش حسین آقا بخاطر همین نوعدوستی وُ انسانیتی که تو خونش بود، عملاً اخراج شد وُ رفت ؛ تا بحال هم بخاطر صداقت، صراحت، تنفر از تملق-گویی، دو، سه جا کار عوض کرده، اونم با «نصف حقوق مصوبه وزارت کار وَ بدون بیمه وُ تأمین اجتماعی ... شاید با خودتون فکر کنین که حتما تا حالا «بُـــریـــده»! ... نه عزیز برادر، با وجود تمام مشکلاتی که داره، وَ همه-ی کمبودهایی که می-فهمه وُ حس میکنه، بخاطر خدا وَ اسلام پرچمدار مقاوم راهپیمایی-هاست، مثل 22 بهمن، روز قدس، و ... بهترین اخلاقش اینه که اولا از خدا طلبکار نیست، ثانیا تا جاییکه بتونه از کار خیر دریغ نمیکنه وَ مسئولیت-پذیر وُ متعهده ؛ بیسواده! خوندن وُ نوشتن روهم از رو دست خواهراش، تو نوجوونی یاد گرفته.

 کمتر کسیه که ندونه که عدم دسترسی به سرویس بهداشتی وَ عدم رفع این نیاز اساسی، چه مُصیـبـتـیـــه وُ باعث بُروز یا تشدید چه امراضی میشه. در تمام کشورهای پیشرفته، در شهر وُ جاده-ها، با وفور رستورانها، پارکها، جایگاههای سوختگیری، فروشگاههای بزرگ، وَ غیره وُ غیره، وجود چنین سرویسهایی «یک بـــایـــد قـــانـــونـــی»-ست، بدون هیچگونه محدودیتی ... خواه مشتری یکی از آنها باشی، یا نباشی. درست برعکس کشور ما که حتی خیلی از رستورانهای جاده-ها اگر ببینند که برای «قضای حاجت» اومدی، معترض وَ مانع-ات میشوند، مگر آنهایی که نماز-خانه وَ سرویس بهداشتی-شان، بیرون وَ نزدیک رستوران ساخته شده است. _ چند روز قبل به اولین بانک ایرانی، یعنی بانک سپه گذارم افتاد وَ حدود یکساعت وُ نیم معطل شدم! متأسفانه این بانک دولتی هم سرویس بهداشتی برای مشتریانش نداشت! ..._ مساجد ما که صدای همه را درآورده که چرا فقط موقع نماز جماعت باز هستند؛ البته به جز بعضی که با هیأت امنای منصفی اداره میشوند وَ خانه-ی خدایی را که وقفی-ست وَ متعلق به خلق الله، حداقل از نماز صبح تا بعد از نماز مغرب وُ عشاء، باز نگه میدارند. حالا نمیدانم که مسئولین رونق مساجد وَ ساخت مساجد بیشتر، با فقط یک معضل این چینی_ گذشته از ضعفهای دیگر مساجد_ چطور میخواهند خلق الله بیشتری را جذب کرده وَ اعتماد-سازی کنند؟

 عملکرد مسئولین مختلف ذیربط شهری وُ برون شهری که جسارتا طوری-ست که انگار در بین مردم زندگی نمیکنند وَ فقط برای خالی نبودن عریضه، هرگاه مجتمع تجاری ِ برون شهری وَ امثالهم ساخته شود، بعنوان «نوکر وَ خدمتگزار ِ مردم» جلوی دوربینهای خبری، برای افتتاح، بر این ملت نجیب، منّت میگذارند که بعله ...

 به خدای احد وُ واحد، هر نوع کوتاهی وُ بی-تفاوتی، هر نوع خطای آگاهانه وُ نا-آگاهانه، در پیشگاه مقدس الهی، شهدای اسلام،جانبازان، آزادگان، وَ سایر آحاد ذیحق، پاسخگویی ِ بسیار سختی دارد ؛ آن هم در مملکتی که به اسم اسلام وَ امام زمان قیامها کرده وَ قرار بوده وَ هست که الگوی سایر ملل اسلامی وَ دیگر ملتها، قرار گیرد.

 نوشته : عـبـــد عـا صـی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.