اگر باران به دلها نبارد ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...
اگر باران به دلها نبارد ...

اگر باران به دلها نبارد ...

راجع به زندگی وَ مسائل مختلف آن ...

ماجرای «بی‌بی تمیزِ خالدار» وَ حجابِ اجباری


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  ماجرای «بی‌بی تمیزِ خالدار» وَ حجابِ اجباری 

 

 

 

   جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 

http://s9.picofile.com/file/8318440268/B3BY_TAM3ZE_X8LD8R_VA_HEJ8BE_EJB8RY_1.JPG

 

 خبرآنلاین ، وبلاگ رضا دانشمندی : شیخ بهایی(ره) در رسالۀ منظوم «نان‌وحلوا» از داستانکِ نمادینِ خاتونی گفته که به تعبیر امروز «آسیب‌دیدۀ اجتماعی» (تن‌فروش) است.
 بود در شهر هری، بیوه زنی / کهنه رندی، حیله‌سازی، پُرفنی
 نام او، «بی‌بی تمیز خالدار» / در نمازش بود رغبت بی‌شمار
 او صبح‌ها وضو می‌ساخت و با همان وضو تا شب به نماز می‌ایستاد، البته در این میان، به مراجعان هم رسیدگی می‌کرد! (با وضوی صبح، خفتن می‌گزارد / نامُرادان را بسی دادی مُراد ...)
 سرانجام، رندی شگفت‌زده از او می‌پرسد:
 گفت با او رندکی، کای نیک زن / حیرتی دارم، درین کار تو من
 زین جنابت‌های پی‌درپی که هست / هیچ ناید در وضوی تو شکست؟!
   روسری‌های هواشده! 
 ماجرای روسری‌های هوا شده [به تعبیر علی مطهری] این پرسش راپیش رو قرار می‌دهد که چرا کار به این‌جا کشید؟ چرا ترویج و دفاع از ارزش‌های دینی (مانند حجاب) اثرگذار نیست یا کم‌اثر است؟ چرا با وجود تبلیغات گسترده رسانه‌ای، منابر، خطبای جمعه و جماعات و مناسک عبادی ... وضعیت پوشش و حجاب چنین است؟ چرا دعوت به نیکی و صلاح، باور نمی‌شود؟ چرا آخرین سنگر دفاع از حجاب، متن «قانون» شده است؟ و چرا «رِند» در وضو و طهارتِ خاتون شک کرده است؟
 بر قیاس حکایت «نان‌وحلوا» می‌توان پاسخ داد که «جنابت‌های پی‌درپیِ» امروز، اخبار شوم بی‌عدالتی‌ها، نابرابری‌ها، اختلاس‌ها، ویژه‌خواری‌ها، سهم‌خواهی‌ها، طلبکاری‌ها (از سفر انقلاب)، معوقه‌های بانکی و ... است و پاکی و طهارت دعوت‌کنندگان به نیکی‌ها و ارزش‌ها را مخدوش کرده و مانع اثرگذاری سخن آنان شده است.
 احتمالاً شیخ بهایی هم می‌خواهد بگوید کسی تصوّر نکند که زندگیِ مؤمنانه (چه در سطح خُرد و چه کلان) با هر رفتاری جمع‌پذیر است. دین‌داری و سلوک دین‌مدارانه هم مُبطِلاتی دارد، و در این بین، وظیفۀ منادیان دین سنگین‌تر است. به بیان دیگر، نمی‌توان مانند خاتونِ داستان، فریب‌کارانه و یا شاید خودفریبانه، هم این و هم آن بود و اگر چنین باشد کسی نماز را باور نمی‌کند.
 جالب این‌که شیخ بهایی این داستان را «علی سبیل التمثیل» در بازگویی «ریا» (فی‌الریا والتلبیس بالّذین هم اَعظم جنود ابلیس) آورده است که احتمالاً به‌ما بگوید
سخن و ادعای ریایی، شنیده و پذیرفته نمی‌شود.
 شایسته است منادیان نیکی نخست، انگشت اتهام را به سوی خود برگردانند و از خود بیاغازند که چه کرده‌اند که چنین شده است و نمازشان نه باور می‌شود و نه بارور و در کسی اثر نمی‌کند.
 پوشش، جزئی از یک کل است
 از سوی دیگر، شوربختانه مجموعۀ شرایط و ساختار اجتماعیِ ایرانِ امروز به سودِ حجاب و تقویت آن نیست. با افزایش فاصلۀ بلوغِ جنسی و بلوغِ اقتصادی و بالارفتن سن ازدواج، بی‌میلی جوانان به ازدواج و تشکیل خانواده، افزایش میزان جدایی (چه عاطفی و چه رسمی/قانونی)، گسترش خانواده‌های تک نفره، جمعیت قابل ملاحظۀ افراد مجرد قطعی، رواج ازدواج سفید(هم‌باشی یا هم‌بالینی)، خیانت و سایر آسیب‌های اجتماعی، بی‌تردید پوشش و حجاب هم دچار دگرگونی می‌شود و نمی‌تواند بی‌تناسب با سایر بخش‌های این نابسامانیِ کلان باشد.
 به بیان دیگر، چرا انتظار داریم از چنین شرایطی، میوۀ دیگری بچینیم؟ آیا سایر پدیده‌های مرتبط با پوشش در شرایط به‌هنجاری است که حجاب در شرایط مناسبی باشد؟ بررسی مسالۀ پوشش و حجاب جدای از سایر پاره‌های حیات جمعی انسان‌ها نادرست است.
 مدت‌هاست حجاب کشف شده!
از تمام این‌ها که بگذریم، مگر این‌که اکنون وجود دارد، «حجاب» است که کسانی نگران کشف آن هستند!؟ به‌نظر می‌رسد مدت‌هاست که دیگر حجاب، اجباری نیست. ولی گویا این بار هوشمندانه‌تر رفتار می‌شود و قرار نیست مانند اجباری‌شدنِ حجاب در نخستین سال‌های پیروزی انقلاب، زمان و تاریخ مشخصی برای کشف آن اعلام شود.

 تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


برچسب ها: بدحجابی، حجاب، پوشش کارمندان، پوشش، مطالعات فرهنگی، تهاجم فرهنگی، شورای عالی انقلاب فرهنگی،
نظرات 1 + ارسال نظر
سعید شنبه 14 بهمن 1396 ساعت 23:02 http://anti-efsha.blogsky.com

جناب عبد عاصی، برای ذهن بهانه جو، بهانه بیشمار است، بله اختلاس و بی عدالتی هم شده سبب بی حجابی و بی اثری تبلیغ دین!! سخن شما هم مثل کمونیستهاست که هر ایرادی که می دیدند فوری می گفتند: «تا این نظام طبقاتی در هم نشکند، هیچ کاری نمی شود کرد.» اصلاً اول انقلاب از تلاش زنان برای آزادی حجاب دفاع نکردند، چون معتقد بودند که مشکل در جای دیگری است و باید سیستم کمونیستی شود تا عدالت برقرار گردد.

اما جناب عاصی، آنکس که اختلاس و بی عدالتی را بهانه می کند، اگر اختلاس و بی عدالتی نباشد، یک چیز دیگر را بهانه خواهد کرد، و به هر حال مسئولین هم معصوم نیستند و همیشه یک بهانه ای هست؛ بهتر است به جای بهانه تراشی و بهانه جویی، دست از خودفریبی برداریم، آن شخص دینداری که به خاطر رفتار دینداران، دست از دین بردارد، باید پاداش دینداری سابقش را نیز در قیامت از همان دیندارها بگیرد، نه از خدا، چرا که از خدا خطایی سر نزد و از دیندار سر زد، و این نگونبخت دست از دینش برداشت.

به قول بیگانگان: خدا انسان را آفرید و انسان بهانه را. حقیقت این است که دختران امروزی ما، آرمانشان سبک زندگی امریکایی است، اگر سالمترین اقتصاد و سالمترین عدالت هم در ایران بود، باز هم اینها دوست داشتند مثل زنهای آمریکایی بگردند، پس خودمان را فریب ندهیم.

سلام. ممنون از اظهار نظر شما ...
لطفا توجه فرمایید که این متن را اینجانب ننوشته-ام وَ نام نویسنده وَ لینکی که مطلب از آن برداشت شده، در پایین وَ بالای متن درج شده است.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.