بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی از شعارهای مبارزه با اشرافی-گری فراموش شده ...
متن گفت و گوی شفقنا با حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا زائری، مدیرعامل مجتمع فرهنگی سرچشمه و پژوهشگر و کارشناس دین را می خوانید:
*با توجه به تاکیدها و سفارش های بزرگان به ساده زیستی متولیان دینی و مبلغان و روحانیون، بی توجهی به این توصیه ها چه عواقبی ممکن است برای این قشر و جامعه ای داشته باشد که در امور خود از این قشر الگوبرداری می کند؟
زائری: اولا با توجه به جایگاهی که روحانیت به عنوان الگوی مردم در عمل به دستورات دینی، جدی گرفتن انذارها و توجه به ارزش های معنوی و دوری از دنیا دارند اگر روزی همین روحانیت در هر موضوعی از جمله پرهیز از توجه به دنیا و اقبال به آن کوتاهی کنند اولین خطری که به وجود می آید این است که تمامی این بحث ها و مبانی تضعیف می شود. چرا که مخاطبان این امر فکر می کنند که این مسایل خیلی هم حیاتی نیستند. مانند اینکه پزشکی به مردم در خصوص خطر دخانیات هشدار دهد درحالی که مردم ببینند خود او سیگار می کشد که در این صورت اولین چیزی که به ذهن مردم می رسد این است که خطر دخانیات خیلی هم جدی نیست چراکه اگر جدی بود پزشک خودش مراعات می کرد. این نکته اول است که با این کار پیام های دینی و ارزش های معنوی و اخلاقی دچار آسیب جدی می شود.
نکته دوم این است که جایگاه روحانیت در جامعه با دنیا طلبی از بین می رود؛ زیرا ویژگی برجسته ای که روحانیت در بین طبقات اجتماعی مختلف دارند این است که همواره در طول تاریخ رابطه بسیار نزدیک و صمیمی با عموم مردم داشته اند و ساده زیست بوده اند. در بین صنوف مختلف اجتماعی هیچ قشری را نمی بینیم و پیدا نمی کنیم که به اندازه روحانیت به مردم نزدیک و در متن مردم باشد. روحانیت صنفی است که از آغاز زندگی مردم و در سختی ها با آنها همنفس و همنشین بود و مردم همواره روحانیت را در کنار خود می دیدند؛ بنابراین اگر روحانیت با متوسط زندگی مردم و قشر ضعیف و مخاطب عام فاصله پیدا کند طبیعتا آن جایگاه را از دست می دهد و روحانیت که قرار است مروج دینی و دعوت کننده به سوی ارزش ها باشد دیگر آن قدرت و موقعیت را پیدا نمی کند.
*این حساسیت درباره روحانیت به عنوان مسوولان اجرایی بیشتر میشود؟
زائری: بله! بحث دیگر این است که در حال حاضر و در این مقطع زمانی روحانیت به نوعی جنبه حاکمیت هم پیدا کرده است. بعد از انقلاب اسلامی جلوه ای از روحانیت را شاهد هستیم که اداره عموم جامعه را در دست دارد که حساسیت و مسوولیت او را به مراتب بیشتر می کند؛ حتی یک روحانی که هیچ مسوولیتی در جامعه ندارد ناخودآگاه در ذهن مردم منتسب به این جریان و طبقه حاکم تلقی می شود. شاید نگرانی امام علی (ع) که فرمود «ان اللَّه تعالی فرض علی ائمّه الحق ان لا یقدّروا انفسهم الاّ بضعفه من النّاس» « آن کسانی که مسوولیت و ریاست را در جامعه اسلامی بر عهده می گیرند خداوند واجب کرده است که مثل محروم ترین طبقه مردم و عادی ترین طبقه زندگی کنند» برای همین مساله بوده است. اینکه وقتی انسان های فقیر، این اشخاص و زندگی آنها را می بینند می توانند تنگ دستی و محرومیت خود را تحمل کنند؛ برای مثال فردی که برای خرید جهیزیه دچار مشکل است با مشاهده استاندار، امام جمعه شهر و شهردار هم که در آنجا زندگی می کنند و برای تهیه جهیزیه دچار مشکل هستند این مشکلات را تحمل می کند اما اگر کسی را ببیند که مسوولیتی داشته و از بهترین امکانات برخوردار است اما او امکانات اولیه را هم ندارد و در کنار آن هم با مشکلات بسیاری در زندگی از جمله بیماری فرزندش رو به روست طبیعی است که این تبعیض و تفاوت را نمی تواند تحمل کند. از این جهت الآن مسؤولیت حوزه های علمیه طبیعتا نسبت به گذشته خیلی سنگین تر و حساس تر شده است.
*گاهی برخی از روحانیون که در سمت هایی عهده دار مسوولیت می شوند به دلیل برخی ملاحظات، تا حدی ساده زیستی را به فراموشی می سپارند و در مواردی مشاهده می شود که خوی اشرافی گری و تجمل گرایی به تدریج در برخی تقویت می شود؛ چرا این گرایش ایجاد می شود؟ چنین رویکردی چه تبعاتی دارد و چه آسیب هایی را متوجه جامعه می کند؟
زائری: واقعیت این است علی رغم اینکه شخصا به طور جدی منتقد برخی ایرادها و مشکلات هستم و شاید بیشتر از هر شخص دیگر هم در این زمینه و به طور خاص در مورد بی توجهی های روحانیت، خطر دنیا طلبی و اشرافی گری در میان حوزه های علمیه صحبت کردم ولی می خواهم به صراحت بگویم که هنوز هم علی رغم تمام انتقادهایی که به این حوزه وارد می شود یکی از سالم ترین، وارسته ترین و پاک ترین طبقات اجتماعی، طبقه روحانیت است. یعنی علی رغم همه این انتقادها باز هم اگر آمار بگیریم طلبه و روحانیون ما از جهت سلامت مالی و ساده زیستی شاید جزو بهترین طبقات اجتماعی باشند اما دو عامل باعث شده است که بعضی از ایرادها و مشکلات، بیشتر به چشم آید. عامل اول این است که به هر حال زندگی اجتماعی ما به طور کلی تغییر کرده است یعنی پنجاه سال پیش عموم مردم در طول هفته ممکن بود یکی دوبار بیشتر گوشت و برنج استفاده نکنند، طبیعتا روحانیت هم به عنوان بخشی از جامعه در همین فضا زندگی می کردند. اما امروز زندگی ها تغییر کرده است امکانات و بهره مندی ها به شکل عمومی برای همه مردم ایجاد شده است و روحانیت هم بخشی از همین جامعه هستند و در همین جامعه زندگی می کند به طور طبیعی از مجموع این تغییرات متاثر شده است؛ بنابراین امروزه بسیاری از امکانات برای عموم مردم فراهم شده است که این باعث شده بعضی از مسایل به چشم آید اما به طور ناخودآگاه این انتظاری که داریم که این روحانیون مانند ۵۰ سال پیش زندگی کنند، این انتظار را از بقیه مردم نداریم.
نکته دوم این است که حساسیت مردم به دلیل مسوولیت روحانیت که در معرض حاکمیت هستند و در دسترسی رسانه ای و شبکه های اجتماعی و ظرفیت های اطلاع رسانی قرار می گیرند باعث شده است که کوچکترین مسایل هم خیلی به چشم آید. یعنی اگر یک روحانی یک اشتباه کوچکی هم انجام دهد به سرعت دیده می شود، اگر یک مطلب ناروایی را در سخنرانی های خود مطرح کند به سرعت بازتاب پیدا می کند و دیده می شود در حالی که ممکن بود بیست سال پیش همین حرف را بزند اما کسی مطلع نشود و حتی شخصی حساسیتی نسبت به آن مساله نشان ندهد.
* آیا همین حد نایدده گرفتن اصول، خلاف آن چیزی نیست که روحانیت داعیه آن را دارند؟
زائری: قطعاً این کار ایراد بسیار جدی هم دارد چراکه قرار بود روحانیت مردم را به سوی آخرت دعوت کنند. مهمترین و اساسی ترین پیام روحانیت ترک دنیاست، مهمترین دعوت روحانیت به سمت توحید و توجه به آخرت و معنویت است، اساس کار روحانیت پرهیز دادن مردم از دنیا طلبی است؛ روحانیت این لباس را پوشیده تا سختی ها و مشکلات را برای ادای بهتر آن وظیفه و ابلاغ آن دعوت تحمل کند. بنابراین مردم انتظار ندارند حتی تعداد کمی از روحانیت دچار این آسیب شوند.
*گاهی تصوراتی هر چند غلط در اذهان عمومی شکل می گیرد مبنی بر اینکه برخی طلاب با هدف رسیدن به جاه و مقام این مسیر را انتخاب کرده اند و هدف آنها خدمت در مسیر دین نبوده است که البته ممکن است چنین افرادی در همه اقشار وجود داشته باشند، حوزه های علمیه باید چه تدابیری اتخاذ کنند که به دلیل حساسیت لباس روحانیت، چنین تصوراتی شکل نگیرد؟
زائری: این حساسیت در گذشته وجود داشت. وقتی به ادبیات فارسی نگاه کنید فراوان این تعابیر وجود دارد که “واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند”. اما به نظر من چون این حساسیت بیشتر شده است روحانیت باید بیشتر رعایت کنند. اتفاقا الگوهای بسیار موفق و درخشانی هم در این زمینه داریم. به عنوان مثال بسیاری از مراجع تقلید، بزرگان و علما در این زمینه الگو هستند امثال مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی یا خود رهبر انقلاب که در راس همه بود مراقبت جدی به این قضیه دارند تا جایی که شاید این سبک زندگی برای عده ای زیاده روی هم تلقی شود. مرحوم مجتبی تهرانی حتی در مصرف روزانه میوه هم وسواس عجیبی داشت که از یک مقدار بیشتر تهیه نشود یا از آیت الله بهجت نقل شده است که وقتی دکتر سفارش کرده بود آبمیوه بخورند حساس بود که شاید همه مردم به آن دسترسی نداشته باشند. این رفتاری است که در زندگی علما می بینیم. خانه بسیاری از علمای ما نمونه هایی از زندگی ساده است که شاید آن خانه ها را به من که یک طلبه ساده هستم بدهند حاضر نباشم در آنجا زندگی کنم اینها متاسفانه بخش هایی است که دیده نمی شود. تعداد زیادی روحانی داریم که همین الان در زندگی های بسیار ساده و فقیرانه به سر می برند اما هیچ وقت بازتاب رسانه ای پیدا نمی کند.
*این قشر، مرجعی برای ساده زیستی در جامعه هستند. چه کارهایی می توان انجام داد که آن زی طلبگی جنبه مثبت دینی خود را حفظ کند و ارزش های آن مورد توجه باشد؟
زائری: در مواردی لازم است شیوه نامه و آیین نامه ای تدوین شود. به عنوان مثال دقیقا قید شود که اگر یک روحانی بخواهد سمتی بالاتری داشته باشد حتما باید محل زندگی او در یک محدوده خاصی باشد. یا زیر بار این الزامات بروند یا ملبس به لباس روحانیت نباشند کما اینکه ممکن است افرادی باشند که به دلیل اینکه حاضر به تحمل این سختی ها نیستند لباس روحانیت را به تن نمی کنند. در همه حوزه های علمیه طلبه هایی را می بینیم که لباس روحانیت نمی پوشند درس حوزه را خواندند اما لباس روحانیت را به تن نکردند. یا افرادی بودند که بعد از مدتی لباس روحانیت را در آوردند و صراحتا اعلام کردند که تحمل این شرایط برایشان سخت است.
ممکن است شیوه نامه هایی داشته باشیم و پوشیدن لباس شیوه نامه یا آیین نامه هایی داشته باشد تا کسی آن را می پوشد تعهداتی به شکل رسمی غیر از آن تعهدات شخصی و احساسی را رعایت کند و ما هم روی این قضیه پافشاری جدی تر و قاطع تری داشته باشیم تا این تصویر آسیب نبیند چون تمام قداست و ارزشی که مردم برای روحانیت قایل هستند و در سختی ها و مشکلات ناکامی های روحی و معنوی خودشان به روحانیت مراجعه می کنند به خاطر این است که این جایگاه معنوی و روحانی حفظ شده باشد که اگر این جایگاه آسیب ببیند در واقع دین آسیب خواهد دید و به مرور تمام بنیان های دینی ما دچار تزلزل خواهد شد.
*به نظر شما با این کار که قانون و تدابیری نسبت به روحانیت اتخاذ شود آیا قداست و جایگاه روحانیت در ذهن مردم تخریب نمی شود؟
زائری: مساله این است که استقلال و شخصیت غیر وابسته نهاد روحانیت باید حفظ شود. یکی از امتیازات برجسته و ویژه روحانیت و حوزه های علمیه این است که وابسته به حاکمیت نیستند و در طول تاریخ هم این افتخار را حفظ کردند که بر خلاف روحانیت در برخی از کشورها که وابسته به حکومت هستند روحانیت ایران هیچ وقت این وابستگی را نداشته اند . همین امر باعث شده زیر بار بسیاری از مسایل نروند و مردم در بسیاری از موارد احساس کنند که روحانیت در کنار آنها هستند. آن چیزی که مهم است این است که این استقلال حفظ شود و شاید لازم باشد تدابیری در کنار احساس مسوولیت فردی و تعهد اندیشیده شود.
*آیا ضابطهای مثل سازمان نظام پزشکی یا نظام مهندسی برای روحانیت هست؟
زائری: متأسفانه باید من صادقانه اعتراف کنم که پوشیدن لباس روحانیت در جامعه ما ضابطه ای ندارد یعنی حتی اگر یک نفر بخواهد به شکل کاملا شخصی، بدون سواد، معلومات حوزوی و تعهد، لباس روحانیت را به تن کند هیچ ضابطه ای وجود ندارد در حالی که اگر بخواهیم مثلا لباس نظامی تهیه کنیم به راحتی این لباس را در اختیار ما قرار نمی دهند بلکه نظام نامه و شیوه نامه ای دارد. متاسفانه در طبقه روحانیت این نظام نامه وجود ندارد که این یک مشکل بسیار جدی است. یعنی علی رغم اینکه من معتقد هستم استقلال و هویت مستقل روحانیت و حوزهای های علمیه به هیچ وجه نباید مخدوش شود در عین حال به نظر من خود حوزه های علمیه باید نظامی برای روحانیت و لباس روحانیت داشته باشند و اینطور نباشد هر کسی به هر شکلی که خواست بتواند این لباس را به تن کند. ممکن است فرد هیچ سواد و آگاهی نداشته باشد اما بتواند لباس روحانیت را بپوشد که در اینصورت رفتار و کردارش به نام همه روحانیت نوشته می شود. مردم هم آگاهی ندارند که این فردی که بالای منبر رفته است از کجا آمده و ییشینه و سابقه او چقدر است، چقدر به موضوعات دینی تسلط دارد و می تواند به اسم حوزه های علمیه و روحانیت هر حرفی بزند و مردم هم هر رفتاری که از او ببینند به اسم تمام روحانیت نوشته می شود و ممکن است خطا و ایرادهای او فاجعه و مشکلات بسیار جدی به وجود آورد.
*نقش چهره های مشهور روحانی و مراجع و محققان علوم دینی در تشویق طلاب جدید به ساده زیستی و عدم تمرکز بر تجمل گرایی و تقویت رویکرد اشرافی گری چیست؟ جامعه و دولت در این زمینه چه نقشی می توانند ایفا کنند؟
زائری: دولت به معنای حاکمیت و نظام اجرایی کشور نباید در این زمینه دخالت مستقیمی داشته باشد. من به طور قاطع معتقد هستم این کاری است که خود نهادهای حوزوی، و روحانیت و مراجع تقلید باید نسبت به آن تدبیری اتخاذ کنند. تنها کاری که لازم است حاکمیت انجام دهد این است که از جنبه رسانه ای و عمومی آگاهی های مردم را بالا ببرد یعنی مردم را متوجه کند که مثلا حقایقی که در نظام زندگی طلبگی و روحانیت وجود دارد چیست. مردم را آگاه کند به اینکه در کنار تمام ایرادهایی که ممکن است وجود داشته باشد چقدر نقاط قوت و درخشان وجود دارد؛ رسانه های ما از داخل زندگی روحانیت و حوزهای های علمیه به مردم اطلاع رسانی کنند. لازم است فیلم مستند از زندگی طلبه ها و روحانیت داشته باشیم و به این بعد از زندگی روحانیت در فیلم های تلویزیون توجه کنیم. این موارد بخش هایی است که ممکن است رسانه ملی و برخی از نهادهای دیگر به آن توجه کنند ولی طرف دیگر ماجرا به معنای ایجاد انسجام و ضابطه برای رفتار و کردار و منش روحانیت چیزی است که خود حوزه های علمیه باید به آن بپردازند. بنابراین مساله پوشیدن لباس روحانیت و ورود به این زی روحانی بسیار جدی است و باید حتما قاعده و ضابطه ای داشته باشد.
*در پایان آیا کارنامه امروز روحانیت در مبارزه با اشرافی گری و دنیا طلبی را موفق ارزیابی میکنید؟
زائری: حقیقت این است که در مجموع روحانیت همان طور که عرض کردم سالم ترین و منزّه ترین قشر اجتماعی است از این جهت ولیکن نباید فراموش کنیم که مأموریت اصلی ما در انقلاب اسلامی همین مبارزه با استکبار و اشرافیت بوده و حمایت از مستضعفین و پابرهنگان. راستش باید اعتراف کنیم که بسیاری از ما متأسفانه آن شعارها و آرمانها و آن رویکرد حضرت امام رضوان الله علیه را فراموش کردهایم. اگر بخواهیم وضعیت امروز جامعه و عملکرد روحانیت را با صحیفه امام و حتی فقط با منشور روحانیت مقایسه کنیم کارنامه قابل دفاعی نخواهیم داشت. باید اعتراف کنیم که ما خیلی از آن شعارهای پر حرارت و اساسی در مبارزه با مرفّهین بی درد و خوی اشرافی گری و استکبار را فراموش کردیم. باید اعتراف کنیم که گاهی چندان در حمایت از پابرهنگان و کوخ نشینان و محرومین و مستضعفان موفق عمل نکردیم. باید اعتراف کنیم که گاهی امروز از آن آرمانها فاصله زیاد و جدی داریم و تا دیر نشده باید مجداداً به همان رویکردها و همان مسیر برگردیم.
گفتگو کننده:
فهیمه ابراهیمی از شفقنا
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی