بسم الله الرحمن الرحیم
میگن یکروز مرحوم دکتر حسابی اشاره-ای داشت به یکی از دانشجویان که به موضوع درس توجهی نداشت. طرف متوجه-ی حرف دکتر شد وُ گفت : « سه ترمه که شما منو ازین درس رفوزه کردین ، به چه دردم میخوره ، من که نمیخوام موشک هوا کنم ، آخرش میرم به ده ِ خودمونو معلم مدرسه میشم»! ... مرحوم دکتر حسابی لبخندی زد وُ با خونسردی گفت : « خب باشه ، ولی ممکنه که یکی از شاگردای تو بخواد یکروزی موشک هوا کنه ؛ می-تونی این احتمال رو کاملا رَد کنی؟ »!!! ...
عکس، وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی