بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
رییس
دیدهبان شفافیت و عدالت گفت: برای آخرین بار به
دریافتکنندگان تسهیلات از
موسسه ثامنالحجج که اکثرا
از فرزندان علما، قضات با سابقه و شخصیتهای سیاسی
هستند هشدار میدهیم که اقدامی کنند در غیر این صورت
اسامی آنها را منتشر میکنیم.
ایسنا نوشته: احمد توکلی ظهر امروز (سهشنبه) در نشستی
خبری ابتدا با اشاره به روند کار موسسات مالی، گفت:
بانک با پول مردم به صاحبان کسب و کار تسهیلات میدهد
و سود میگیرد. بخشی از سود را به سپردهگذاران داده و
بخشی را نیز خود بر میدارد. در واقع بانکها با
اعتبار دولت این کار را میکنند به همین خاطر وزارت
صنایع هیچ وقت ضمانتی دریافت نمیکند اما بانکها باید
ذخیره قانونی داشته باشند
یعنی اگر موسسه مالی بشکند،
بانک مرکزی میتواند بخشی از طلب مردم را بدهد.
وی افزود: بانک مرکزی به همین دلیل اختیارات گستردهای
مانند صدور جواز، کنترل مسیر، تشخیص تخلفات، اعمال
ضوابط و بازخواست از متخلفان را دارد. یعنی از صفر تا
صد یک بنگاه پولی به بانک مرکزی سپرده شده و وقتی بانک
مرکزی متصدی حفظ ارزی پول به مقدار متناسب است، بانکها
خلق پول میکنند و بانک مرکزی نیز باید دخالت داشته
باشد.
توکلی با بیان اینکه بانک مرکزی مسئولیتها و اختیارات
ویژهای دارد، تصریح کرد: بانک مرکزی نمیتواند از
مسئولیت خود شانه خالی کند اما آیا به این معناست که
اگر بانکی تبدیل به بنگاهی ورشکسته شد، خسارت تک تک
سپردهگذاران را باید بانک مرکزی پرداخت کند؟ خیر این
معنا را نمیدهد اما نمیتواند از زیر بار مسئولیت
شانه خالی کند.
وی تاکید کرد: ما نباید از بانک مرکزی انتظار داشته
باشیم که اسکناس چاپ کند و پول سپردهگذاران را بدهد
اما در برابر جامعه مسئول است بنابراین چون وزارت
تعاون و بانک مرکزی غیرعقلایی کار کردند، باید پاسخگو
باشند.
رییس دیدهبان شفافیت و عدالت یادآور شد: بانک مرکزی
طبق قانون معاون جرم است چون در اقدام به موقع اهمال
کرده است.
توکلی در ادامه گفت:
تخلفات اصلی ثامنالحجج از سال 86
به بعد است که اتفاقا توسط بانک مرکزی نیز حمایت شد به
ویژه در زمان مسئولیت آقای بهمنی. در حالیکه این موسسه
بازرسان را راه نمیداد اما از سوی بانک مرکزی تشویقنامه
دریافت میکرد.
وی گفت: زمانیکه دولت عوض شد و دولت یازدهم روی کار
آمد بانک مرکزی نسبت به موضوع جدیتر شد اما باز هم
تعلل کرد به طوریکه مدیرعامل ثامنالحجج در خانهاش و
تحتالحفظ، محصور شد در حالیکه
اگر به زندان و انفرادی
میرفت قول میدهم که اموال خود را تحویل میداد.
این فعال سیاسی اصولگرا عنوان کرد: نهایتا ما در
سازمان دیدهبان پیشنهاد دادیم که به موضوع ورود کنیم
و یک نفر از ما و نمایندهای از سپردهگذاران وارد
موضوع شوند چون اینگونه فشار مردم را کم خواهیم کرد.
مسئولین از این موضوع استقبال کردند اما عمل نکردند.
بعد هم هیات اجرایی متشکل از نمایندگانی از وزارت
اطلاعات، دادستانی و بانک مرکزی تعیین کردند که این
هیات اخیرا استعفا داده است.
توکلی تاکید کرد: در حال حاضر بانک مرکزی باید به چند
سوال پاسخ دهد، اول اینکه چرا در انحلال ثامنالحجج
تاخیر کرد؟ دوم اینکه چرا کمیته اجرایی استعفا داده
است؟ و در عین حال چرا در وصول تسهیلات پرداختی در
اختیار مردم کوتاهی میشود؟
(((
آیا قوه-ی
قضائیه وَ زیز-مجموعه-های آن همچون «بازرسی کل کشور»
نمی-تواند در این قانون-گریزی دخالتی کند؟! ...
_
عـبـــد عـا
صـی
)))
وی افزود:
اخیرا نیز شنیدهایم که میخواهند کار را به
بانک پارسیان بسپارند تا پاسخگو باشد اما بانک پارسیان
به چه کسی تعهد میدهد که این کار را انجام دهد و چه
کسی ضامن پارسیان میشود؟ چرا که سرمایه اجتماعی در
این رابطه به شدت ضربه دیده است.
رییس دیدهبان شفافیت و عدالت گفت: ما آمدیم و به مردم
با توجه به شرایطی که پیش آمده میگوییم که مسئولیت
پولی که به بنگاه مورد تایید بانک مرکزی ما سپردید به
ما مربوط نیست.
توکلی یادآور شد: ما از رسانهها انتظار داریم برای
شفافسازی این موضوع تلاش کنند تا بانک مرکزی نیز
مسئولیت خود را بپذیرد و با شفافیت به مردم توضیح دهد.
در عین حال برای آخرین بار به دریافتکنندگان تسهیلات
از موسسه ثامنالحجج هشدار میدهیم که اقدامی کنند در
غیر این صورت اسامی آنها را منتشر میکنیم. اکثر آنها
نیز از فرزندان علما، قضات با سابقه و شخصیتهای سیاسی
هستند.
وی همچنین اظهار کرد:
آقای آملی لاریجانی رییس قوه
قضاییه نیز در سخنانی گفته بودند دنبال مقصر نیستیم
اما به نظر من منظور ایشان این بوده که باید ضرر و
زیان مردم را کاهش دهیم و پرداخت کنیم و بعد به دنبال
مجازات مجرمین باشیم.
رییس دیدهبان شفافیت و عدالت همچنین در پاسخ به این
پرسش که آیا در زمان حضور خود در مجلس اقدامی در این
رابطه کرده یا خیر؟ گفت:
آدمهای فاسد در دستگاههای
حکومت یار دارند که به کمکشان میآیند به طوریکه
مدیرعامل ثامنالحجج یک زمان با حکم جلب آقای بهمنی به
بانک مرکزی رفته بود چرا که فاسدها یارگیری کرده و
مانند خودشان را تکثیر میکنند.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا بعضی ها تحمل درد را ندارند؟
جهت مراجعه به مرجع متن،
یا عنوان اصلی، به پیوند فوق
اشاره کنید
میگنا: به لحاظ پزشکی این امر چند علت دارد که در این
مطلب به بررسی آن میپردازیم.ژنها
تعیینکننده آستانه تحمل درد هستند
تحمل درد در
افراد مختلف متفاوت است. میزان تحمل درد یک فرد به بسیاری از عوامل بیولوژیک و
روانشناختی بستگی دارد.
پزشکا آستانه ن تاکید دارند که چهار ژن میتوانند در
توجیه علت تفاوت در تحمل درد در افراد مختلف نقش داشته باشند.
تشخیص اینکه آیا فردی دارای این چهار ژن است
میتواند به پزشکان کمک کند تا در مورد میزان تحمل درد در بیماران درک بهتری پیدا
کنند.
در یک بررسی، از بیش از 2700 شرکتکننده درخواست شد برای درمان دردهای
مزمن از داروهای مسکن که با عنوان «نارکوتیک» شناخته میشوند، استفاده کنند. همچنین
از آنان درخواست شد تا میزان درد را از صفر تا 10 اعلام کنند. سپس با خارج کردن
افرادی که میزان درد در آنان صفر بود، مابقی شرکتکنندگان را براساس شدت درد در
آنها به سه گروه تقسیمبندی کردند.
همچنین پزشکان در این مطالعه به بررسی ژنهای
COMT ،DRD2 ،DRD1 و OPRK1 در این افراد پرداختند. به گفته
پزشکان، ژن DRD1 در افرادی که میزان احساس درد در آنان پایینتر بود، بیشتر دیده
شد. علاوه بر این در افرادی که میزان احساس درد در آنان در حد متوسط بود، ژنهای
COMT و OPRK1 بیشتر مشاهده شد و ژن DRD2 در افراد با احساس درد زیاد به مراتب بیشتر
بود.
دردهای مزمن و طولانی مدت بر جنبههای
مختلف زندگی انسان تاثیر میگذارند و شناسایی ژنهایی که تعیینکننده میزان تحمل
درد هستند، میتواند راهی برای کشف روشهای درمانی جدید باشد و به پزشکان در درک
بهتر مکانیسم درد در بیماران کمک کند. احساس درد
دو مرحله در احساس کردن درد وجود
دارد:
مرحله ی اول، مرحله ی بیولوژیک است. برای مثال
وقتی شما دچار سردرد می شوید، این مرحله از احساس درد به مغز شما سیگنال هایی می
دهد که نشاندهنده ی بروز مشکلی در بدن انسان است.
دومین
مرحله، درک مغز از دردی است که در ناحیه ای از بدن وجود دارد. در این مرحله است که
انسان نسبت به درد خود بی اعتنا می شود و به کارهایش ادامه می دهد و یا در نتیجه ی
درد، دست از کار می کشد و بر روی درد خود تمرکز می شود. عوامل تاثیرگذار بر میزان تحمل درد
- احساسات،
قدرت جسمانی و شیوه ی زندگی فرد در میزان تحمل درد نقش دارد.
- افسردگی و اضطراب
می تواند افراد را نسبت به احساس درد حساس نماید.
- ورزشکاران به نسبت افراد
عادی بیشتر می توانند درد را تحمل کنند.
- افراد سیگاری و چاق کمتر می توانند
درد را تحمل کنند.
علل کاهش
توانایی تحمل درد
بیخوابی
مشکل
بیخوابی میتواند تحمل درد را کاهش دهد. محققان
دریافتند در افرادی که بیش از یک بار در هفته دچار بیخوابی میشوند، در مقایسه با
افرادی که مشکل خواب ندارند، به طور چشمگیری میزان تحمل درد پایین
است. افسردگی
اگرچه مشخص نیست که چرا افسردگی خود را به
شکل درد جسمی نشان میدهد، اما احتمال دارد به دلیل ایجاد اختلال در مسیر درک درد
در مغز باشد. نتیجه یک بررسی نشان میدهد افرادی که
افسردگی دارند، با درد مکرر و شدیدتری مواجه هستند.
دارو
مصرف برخی داروها به جای از بین بردن درد، آن را
بیشتر میکنند، زیرا بدن به دارو مقاوم میشود و نیاز به میزان بالاتری پیدا
میکند. یعنی در ابتدا تنها یک عدد قرص درد را کنترل
میکرد، اما به مرور زمان، قرص تأثیر خود را از دست میدهد و لازم است فرد دوز
بالاتری مصرف کند. افزایش دوز دارو به تغییرات مغزی منجر میشود و افراد نسبت به
درد حساستر میشوند. جنسیت
نتایج بررسیها نشان میدهد پس
از عمل جراحی مردان در مقایسه با زنان درد کمتری میکشند، زیرا آستانه تحمل درد در زنان پایینتر
است.
مغز
نتایج بررسیها نشان میدهد افرادی که استرس و اضطراب
دارند، میزان تحمل درد پایینتری دارند
نتایج
بررسی که در سال 2014 انجام شده است، نشان میدهد بین حساسیت به درد و ضخامت کورتکس
مغز ارتباط وجود دارد.
MRI نیز نشان میدهد کمتر بودن ماده خاکستری در مغز را
میتوان با حساسیت بیشتر به درد مرتبط دانست. ورزش
محققان در مطالعات خود دریافتهاند که پس از ورزش
کردن، افراد سالم تحمل بیشتری نسبت به درد دارند.
رنگ مو
شاید عجیب به نظر برسد اما
نتایج بررسیها نشان میدهد، افرادی که رنگ مویشان (به
صورت مادرزادی) قرمز است، به درد حساسترند و نسبت به دیگران به ماده بیهوشی بیشتری
نیاز دارند. علت این امر میتواند جهش ژنی به نام MCIR باشد
که باعث قرمزی مو میشود. استرس
استرس بالا باعث مشکلات جسمی و روحی متعددی
میشود؛ از جمله افزایش وزن، افسردگی و بیماری قلبی. از طرفی استرس طولانی مدت میتواند ایجاد درد کند و حساسیت
بدن را نسبت به درد افزایش دهد.
نتایج بررسیها نشان میدهد افرادی که استرس و اضطراب دارند، میزان تحمل درد
پایینتری دارند. هورمون
استرس باعث بالا رفتن حساسیت به درد در رودهها میشود که احتمالاً به سندرم روده
تحریک پذیر منجر میشود. ژنها
تعیینکننده آستانه تحمل درد هستند
آستانه تحمل درد در افراد مختلف متفاوت است. میزان
تحمل درد یک فرد به بسیاری از عوامل بیولوژیک و روانشناختی بستگی
دارد.
پزشکان تاکید دارند که چهار ژن میتوانند در توجیه
علت تفاوت در تحمل درد در افراد مختلف نقش داشته باشند.
تشخیص اینکه آیا فردی
دارای این چهار ژن است میتواند به پزشکان کمک کند تا در مورد میزان تحمل درد در
بیماران درک بهتری پیدا کنند.
در یک بررسی، از بیش از 2700 شرکتکننده درخواست
شد برای درمان دردهای مزمن از داروهای مسکن که با عنوان «نارکوتیک» شناخته میشوند،
استفاده کنند. همچنین از آنان درخواست شد تا میزان درد را از صفر تا 10 اعلام
کنند. سپس با خارج کردن افرادی که میزان درد در آنان صفر بود، مابقی شرکتکنندگان
را براساس شدت درد در آنها به سه گروه تقسیمبندی کردند.
همچنین پزشکان در این
مطالعه به بررسی ژنهای COMT ،DRD2 ،DRD1 و OPRK1 در این افراد پرداختند. به گفته
پزشکان، ژن DRD1 در افرادی که میزان احساس درد در آنان پایینتر بود، بیشتر دیده
شد. علاوه بر این در افرادی که میزان احساس درد در آنان در حد متوسط بود، ژنهای
COMT و OPRK1 بیشتر مشاهده شد و ژن DRD2 در افراد با احساس درد زیاد به مراتب بیشتر
بود.دردهای مزمن و طولانی مدت بر جنبههای
مختلف زندگی انسان تاثیر میگذارند و شناسایی ژنهایی که تعیینکننده میزان تحمل
درد هستند، میتواند راهی برای کشف روشهای درمانی جدید باشد و به پزشکان در درک
بهتر مکانیسم درد در بیماران کمک کند.
احساس درد
دو مرحله در احساس کردن درد وجود
دارد:
مرحله ی اول، مرحله ی بیولوژیک است. برای مثال وقتی شما دچار سردرد می
شوید، این مرحله از احساس درد به مغز شما سیگنال هایی می دهد که نشاندهنده ی بروز
مشکلی در بدن انسان است.
دومین مرحله، درک مغز از دردی است که در ناحیه ای از
بدن وجود دارد. در این مرحله است که انسان نسبت به درد خود بی اعتنا می شود و به
کارهایش ادامه می دهد و یا در نتیجه ی درد، دست از کار می کشد و بر روی درد خود
تمرکز می شود. عوامل تاثیرگذار
بر میزان تحمل درد
- احساسات،
قدرت جسمانی و شیوه ی زندگی فرد در میزان تحمل درد نقش دارد.
- افسردگی و اضطراب
می تواند افراد را نسبت به احساس درد حساس نماید.
- ورزشکاران به نسبت افراد
عادی بیشتر می توانند درد را تحمل کنند.
- افراد سیگاری و چاق کمتر می توانند
درد را تحمل کنند.
علل کاهش توانایی تحمل درد
بیخوابی مشکل بیخوابی میتواند تحمل درد را کاهش دهد.
محققان دریافتند در افرادی که بیش از یک بار در هفته دچار بیخوابی میشوند، در
مقایسه با افرادی که مشکل خواب ندارند، به طور چشمگیری میزان تحمل درد پایین
است.
افسردگی
اگرچه مشخص نیست که چرا
افسردگی خود را به شکل درد جسمی نشان میدهد، اما احتمال دارد به دلیل ایجاد اختلال
در مسیر درک درد در مغز باشد. نتیجه یک بررسی نشان میدهد افرادی که افسردگی دارند،
با درد مکرر و شدیدتری مواجه هستند.
دارو
مصرف برخی داروها به جای از بین
بردن درد، آن را بیشتر میکنند، زیرا بدن به دارو مقاوم میشود و نیاز به میزان
بالاتری پیدا میکند. یعنی در ابتدا تنها یک عدد قرص درد را کنترل میکرد، اما به
مرور زمان، قرص تأثیر خود را از دست میدهد و لازم است فرد دوز بالاتری مصرف کند.
افزایش دوز دارو به تغییرات مغزی منجر میشود و افراد نسبت به درد حساستر
میشوند.
جنسیت
نتایج بررسیها نشان میدهد پس از عمل جراحی مردان در
مقایسه با زنان درد کمتری میکشند، زیرا آستانه تحمل درد در زنان پایینتر
است.
مغز نتایج بررسیها
نشان میدهد افرادی که استرس و اضطراب دارند، میزان تحمل درد پایینتری دارند
نتایج بررسی که در سال 2014
انجام شده است، نشان میدهد بین حساسیت به درد و ضخامت کورتکس مغز ارتباط وجود
دارد.
MRI نیز نشان میدهد کمتر بودن ماده خاکستری در مغز را میتوان با حساسیت
بیشتر به درد مرتبط دانست.
ورزش
محققان در مطالعات خود دریافتهاند که پس
از ورزش کردن، افراد سالم تحمل بیشتری نسبت به درد دارند.
رنگ مو
شاید
عجیب به نظر برسد اما نتایج بررسیها نشان میدهد، افرادی که رنگ مویشان (به صورت
مادرزادی) قرمز است، به درد حساسترند و نسبت به دیگران به ماده بیهوشی بیشتری نیاز
دارند. علت این امر میتواند جهش ژنی به نام MCIR باشد که باعث قرمزی مو
میشود.
استرس
استرس بالا باعث مشکلات جسمی و روحی متعددی میشود؛ از جمله
افزایش وزن، افسردگی و بیماری قلبی. از طرفی استرس طولانی مدت میتواند ایجاد درد
کند و حساسیت بدن را نسبت به درد افزایش دهد. نتایج بررسیها نشان میدهد افرادی که استرس و اضطراب
دارند، میزان تحمل درد پایینتری دارند. هورمون استرس باعث بالا رفتن حساسیت به درد
در رودهها میشود که احتمالاً به سندرم روده تحریک پذیر منجر
میشود.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
روستاهای خراسان رضوی 8 ماه
پس از زلزله ...
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
جام جم - هفت ماه و 18 روزا ز وقوع زلزله 6 ریشتری سفید سنگ شهرستان فریمان در نزدیکی مشهد گذشته، اما چادرهای سفید رنگ هلال احمر هنوز کم و بیش در روستاها برپاست. کنار هر چادر، روی خانه های کاهگلی آوار شده روستاییان هم البته خانه ای نوساز جان گرفته است.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
سـپـَر ِ بــــلا ...
مردی
به پیامبر خدا ، حضرت سلیمان ، مراجعه کرد و گفت ای
پیامبر میخواهم ، به من زبان یکی از حیوانات را یاد
دهی.
سلیمان گفت : توان تحمل آن را نداری.
اما مرد اصرار کرد ،
سلیمان پرسید ، کدام زبان؟ جواب داد زبان گربه ها، چرا
که در محله ما فراوان یافت می شوند. سلیمان در گوش او
دمید و عملاً زبان گربه ها را آموخت.
روزی دید دو گربه باهم سخن میگفتند. یکی گفت غذایی
نداری که دارم از گرسنگی میمیرم . دومی گفت ،نه ، اما
در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد، آنگاه آن را
میخوریم.
مرد شنید و گفت ؛ به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید،
آنرا خواهم فروخت، و فردا صبح زود آنرا فروخت.
گربه امد و از دیگری پرسید آیا خروس مرد؟ گفت نه،
صاحبش فروختش، اما، گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را
خواهیم خورد.
صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت. گربه
گرسنه آمد و پرسید ایا گوسفند مرد؟
گفت : نه! صاحبش آن را فروخت. اما صاحب خانه خواهد مرد،
و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن
میخوریم!
مرد شنید و به شدت برآشفت.
نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد!
خواهش میکنم کاری بکن!
پیامبر پاسخ داد: خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا
فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی ،
پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن! ...
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
به
گزارش باشگاه خبرنگاران سیما فردوسی روانشناس،
جعفر بوالهری
روانپزشک
و رئیس دانشکده روانپزشکی دانشگاه علم پزشکی ایران و
همچنین
دکتر علی
ناظری آستانه متخصص اعصاب و روان
به سئوالات کاربران در زمینه «افسردگی،استرس و وسواس»
پاسخ دادند:
افسردگی
خفیف چیست و چه مخاطراتی در آینده برای فرد دارد ؟
جعفر بوالهری روانپزشک اظهار کرد:
افسردگی شایع
ترین اختلال روانی در جهان است، به طوری که سازمان
بهداشت جهانی اولویت های شعار امسال را رویارویی با
افسردگی مطرح کرده است اما به طور کلی افسردگی علامت
های بالینی مختلفی دارد که برای مثال
حس غمگینی،
زودرنجی،
کاهش
اشتها،
حس
تکراری شدن،
خلاء
داشتن،
کاهش
میل جنسی،
حالت سرحالی و شادابی صبحگاهی به همراه بروز یک باره
حالت
بی میلی کاری، خستگی و بی حوصلگی در نزدیکی ظهر
تا ایجاد
حس دلتنگی و
دل گرفتی نزدیک غروب و همچنین احساس پوچی و بی انگیزگی
برای ادامه زندگی از جمله شایع ترین علائم بروز
افسردگی در افراد به شمار می روند که در این میان بروز
چند علامت در یک فرد می تواند از حاد شدن افسردگی در
او خبر دهد، البته همه این علائم در مراحل خفیف تا
شدید می تواند تا مدت ها طول بکشد و یا در بازه زمانی
کوتاه برطرف شوند اما خبر خوش اینکه این اختلال روحی و
روانی درمان پذیر است.
وی با اشاره به تاثیرات افسردگی در افراد، گفت: موارد فوق در واقع به نوعی هم
علائم و هم تاثیرات افسردگی در افراد هستند، بنابراین
بهترین راهکار کنترل و درمان افسردگی این است که در
مرحله نخست ریشه این عارضه روحی روانی توسط روانشناسان
یا روانپزشکان بررسی و شناسایی شود و بعد از آن متناسب
با شرایط فعلی هر فرد درمان های موثر اعم از درمان های
دارویی، غیر دارویی و یا توامان تجویز شود.
نسخه
ای عمومی برای کنترل و درمان افسردگی
این روانپزشک با اشاره به نسخه ای همگانی برای کنترل و درمان غیر دارویی
افسردگی، گفت :
افراد افسرده
به طور کلی گوشه گیر و غمگین تر از دیگران هستند،
بنابر این باید تا حدی که امکان دارد این افراد باید
ورزش و حتی کارهای هنری همچون نقاشی و یا موسقی درمانی
انجام دهند، مسافرت برای این افراد تاثیر مثبت روحی
خیلی خوبی دارد اما اصلی ترین نسخه این است که خود فرد
بیش از دیگران و اطرافیان می تواند به درمانش کمک کند
یعنی اگر احساس افسردگی کرد به روانشناس و یا روانپزشک
مراجعه کند و از این ارجاع استرس و غصه نگیرد زیرا
افسردگی در سراسر دنیا موضوعی حیاتی و مهم است، کنترل
و درمان به موقع این بیماری زندگی تازه ای به فرد و
اطرافیانش می بخشد.
وی با اشاره به مصرف دارو در برخی از موارد افسردگی که گاهی حتی با حملات
عصبی نیز می تواند همراه شود، افزود: در برخی موارد
فرد باید تا سالیان سال دارو مصرف کند، اما به طور کلی
افراد افسرده باید بدانند دنیا به آخر نرسیده است،
باید به خودشان بگویند که من قوی تر از همه این مشکلات
هستم زیرا در این میان قدرت تلقین به قدری قوی و
قدرتمند عمل می کند که حتی بارها دیده شده افراد را در
شدید ترین مرحله افسردگی دوباره به زندگی نو و روحیه
ای قوی تر و شاد برگردانده است، بنابر این ادامه مصرف
داروهای تجویزی و یا رفتن به روانشناس و روانپزشک برای
درمان نگرانی و ناراحتی ندارد، زیرا این اقدام در واقع
ارزش گذاشتن و بها دادن به جسم و روح است و در واقع
فرد با پیگیری های درمانی و تلاش های خودش نشان می دهد
که زندگی برایش مهم است.
به گفته وی
به طور کلی
افسردگی دارای درمان های دارویی، غیر دارویی و یا
ترکیبی است که در میان درمان های دارویی فلوکستین ،
کلونازپام و آلپرازولام بهترین دارو های تجویزی هستند
که میزان و دوز مصرفی باید توسط پزشک معالج مشخص شود و
حتی در دوران بارداری نیز با تشخیص پزشک استفاده از
فلوکستین مانعی ندارد.
وسواس
فکری و عملی چیست و آیا به طور ارثی هم منتقل می شود؟
وی
در ادامه با اشاره به شیوع بالای وسواس فکر و عملی در
افراد ادامه داد: وسواس یکی دیگر از شایع ترین
اختلالات روانی در افراد است که در این میان فاکتور
های ژنتیکی و مسائل ارثی در انتقال آن از والدین به
فرزندان بسیار دخیل هستند اما به طور کلی هر وسواسی با
اضطراب و عصبی شدن نوعی همپوشی دارد و به سه فرم وسواس
فکر، عملی و یا ترکیبی از این 2 نوع در افراد بروز می
کند. بوالهری در خصوص تاثیر تلقین در درمان انواع
وسواس و راهکار های مهم درمان وسواس عملی، گفت:
از نگاه کلی
فرد وسواسی بی جهت دچار نوعی تلقین منجر به عادت و
تکرار شده است، بنابر این رفتار درمانی، تمرین کردن و
در مواردی تجویز دارو می تواند به خوبی وسواس عملی را
در افراد و حتی نوجوانان کنترل و درمان کند.
وی در مورد انواع وسواس فکری و راه های کنترل و درمان آنها نیز اظهار کرد: در
وسواس فکری که حتی بیشتر پشت کنکوری ها نیز در کنار
استرس و اضطراب درگیرش هستند، مدام تصویر موضوعی در
ذهن فرد تکرار می شود، بهترین راه تمرین کردن برای
داشتن مشغولیت فکری، ورزش کردن و افزایش فعالیت های
روزانه است زیرا این اقدامات فضای فکری فرد مبتلا به
وسواس را از موضوعی که ذهنش را احاطه کرده دور می کند
و تکرار و مداومت به این اقدام علیرغم سختی هایی که
دارد به طرز چشمگیری وسواس فکری توام با استرس و
اضطراب در او را از بین می برد، در ضمن استفاده زیاد
از کافئین همچون قهوه میزان اضطراب و استرس را به ویژه
در افراد وسواسی افزایش میدهد.
ترس
های ناشی از مرگ و یا وقوع یک اتفاق بد را چگونه از
خود درو کنیم؟
سیما فردوسی روانشناس با اشاره به وجود ابعاد مختلفی از استرس ها و اضطراب
ها،افزود:
به طور کلی
اضطراب و استرس حالت روحی است که در نتیجه کاهش ترشح
هورمون هایی در مغز و عموما متاثر از عوامل محیطی در
افراد به وجود می آید، حالتی که در بسیاری از موارد بی
قراری، نگرانی ، ترس و هراس از چیزی و یا همه این
علائم را باهم در افراد به همراه می آورد، بنابراین
پیدا کردن ریشه این ترس ها و استرس ها در تک تک افراد
بسیار حیاتی است.
وی با تاکید بر اینکه شناسایی ریشه های استرس در کودکان بسیار حیاتی است، گفت:
از خانواده ها می خواهم که این موضوع را جدی بگیرند
زیرا
در بیشتر
موارد همه ترس ها، نگرانی ها، گوشه گیری ها و حتی کاهش
اعتماد به نفس در همان اتفاقات دوران کودکی ریشه دارد.
آیا حواسپرتیهای اضطرابی درمانپذیر هستند؟
علی ناظری آستانه متخصص
اعصاب و روان
با اشاره به اینکه حواس پرتیهای اضطرابی از جمله
موارد شایع به ویژه در بین افراد شاغل و دانشجویان است
گفت:
مدلی از حواسپرتیها
هستند که در نتیجه استرسها و اضطرابهای زیاد موقتی
همچون نگرانی از دیر رسیدن به محل کار و یا نظایر آن
ایجاد میشود و در نتیجه این حالت روحی روانی گاهی
افراد دچار حواس پرتی و یا فراموشیهای موقتی همچون
جا گذاشتن وسایلشان در اماکن مختلف میشوند؛ برخلاف
تصور عموم افراد این گروه از حواس پرتیها ارتباطی با
آلزایمر ندارند
اما در صورت تکرار آن باید این دست از حواس پرتی از
نظر زمینههای استرسی و اضطرابی مورد بررسی قرار
بگیرد.
وی ادامه داد:
افراد زیادی
به طور مداوم دچار حواسپرتی میشوند در حالی که با
بررسیهای روانشناسی مشخص میشود که این حواسپرتیها
در ایجاد نوعی اختلال روی حافظه کوتاه مدت افراد و
عموما به علت فشارهای روحی همچون افسردگی و استرس روی
میدهد؛ به همین علت یکی از بهترین راهکارهای رفع حواس
پرتیهای استرسی تمرین مداوم و بهرهمندی از مشاورههای
روانشناسان یا روانپزشکان است.
اضطراب
کنکوریها
این
متخصص اعصاب و روان همچنین در پاسخ به سوال کاربرانی
که به علت مشکلات استرسی و اضطرابی تمرکز خوبی بر درسهایشان
ندارند و از نظر میزان موفقیتشان در کنکور به شدت
نگرانند یادآور شد:
یکی از استرسها و اضطرابهای بسیار شایع بین افراد
پشت کنکوری که ناخودآگاه در کنار آن دچار نوعی وسواس
فکری هم میشوند به گونهای که احساس میکنند مطلبی را
باید چندین بار بخوانند یا اینکه فکر میکنند هر چقدر
درس میخوانند اما باز چیزی خاطرشان نیست.
وی افزود: یکی از بهترین راهکارها برای کنترل استرس در پشت کنکوریها استفاده
از مشاوران تحصیلی در طول دوران مرور درسهایشان است
زیرا به طور طبیعی نگرانیهایی مبنی بر حفظ دروس و
یادگیری آنها در این افراد بروز میکند بنابراین
بهرهمندی از
تجربیات مشاوران تحصیلی و حتی استفاده از مشاورههای
روانشناسی در چندین نوبت مختلف برای این افراد بسیار
ضروری و راهگشاست.
کمبود
اعتماد به نفس در زمان صحبت در میان جمع
ناظری
آستانه در ادامه در پاسخ به سوال دیگر کاربرانی که از
مشکل کمبود اعتماد به نفس، استرس در زمان صحبت کردن
بین جمع و همچنین خجالتی بودن رنج میبند اظهار کرد:
قطعا چنین
مسائلی دارای ریشههای روانشناسی در طول زندگی این
افراد هستند به گونهای که شاید فردی از دوران کودکی
خجالتی و یا بسیار کمرو تربیت شده است و همین مسئله
وی را در جامعه منزوی و گوشهگیر میکند به نحوی که
هنگام قرارگیری در یک جمع ساده خانوادگی اعتماد به نفس
کافی را برای صحبت کردن ندارند بنابراین همه این موارد
با رفتار درمانی، تمرین و استفاده از مشاورههای
روانپزشکان و یا روانشناسان حل شدنی است اما نباید به
هیچ عنوان به آنها کم توجهی کرد.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
زمانی
بر سر مسند نشستی / و گردو با دُم خود می شکستی
در آن نوبت که بودی تو سر کار / خلایق را نهادی بر سرِ کار!
گهی در قهر بودی چند روزه / گهی گفتی از اونجا که می سوزه!
در آن دوران که می کردی تو تهدید / به اسناد درون جیب تاکید
سخنرانی نمودی بی شماره / وَ تحریمی که کردی پاره پاره
شدی بر سر اسیر هاله نور / تکان دادی دو دست خویش از دور
رفیقان را به پشت میز بُردی / رقیبان را تو خار وُ خَس شمردی
در آن دوران چرا افشا نکردی؟ / چرا مشت کسی را وا نکردی؟
نگفتی یک کلام از رانت خواری / نگفتی از مدیر انحصاری
نگفتی از خیانتهای بسیار / چرا حالا شدی اینگونه غمخوار؟!
کنون که رفته از کف، قدرت تو / فزون گشته به هر دم حسرت تو
زنی هر دم صَلای وا مصیبت / از این وُ آن کنی هر لحظه غیبت!
اگر تو واقعا خدمت گذاری / چرا هرگز نکردی پا فشاری؟
برو حالا که کُل این خلایق / همه دانند تشخیص حقایق
نزن بیهوده دست و پا که دیگر / ندارد هیچ تاثیری برادر
«مجید
مرسلی»
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
ما کاشتیم وُ دیـگـــران خـــوردنـــد،
ما بکاریم وُ دیگران بخورند! ...
همسَنگـــری ِ اسرائیل وَ داعـش! ...
رقابت دوستانه! ...
فریادگران آزادی وُ استقلال ...
بازرسی امنیتی!!! ...
نَفَس آتش-افـــروزی ِ صَهیونیسم! ...
سقوط یک مُـسـتـبـــد وَ ظهـــور ِ مُـسـتـبـــدی دیگـــر ...
عَـدَم تـحـمـــل ِ شهدای ِ آزادی وُ استقلال! ...
ما کاشتیم وُ دیـگـــران خـــوردنـــد،
ما بکاریم وُ دیگران بخورند! ...
زیرنویسی وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به متن
کامل ،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
به گزارش خبرآنلاین به نقل از پایگاه اطلاع رسانی
ریاست جمهوری، حجت الاسلام حسن روحانی رییس جمهور، آیتالله
صادق آملی لاریجانی رییس قوه قضاییه و علی لاریجانی
رییس مجلس شورای اسلامی نشستی درباره مهمترین
مسائل کشور و منطقه داشتند.
رییس جمهور روحانی :
بسیاری از مسایل در دستگاه اجرایی، یا قضایی و یا
مقننه مورد بررسی قرار میگیرند که بهم مرتبط هستند و
چنانچه به طور طبیعی و عادی مورد رسیدگی قرار بگیرند،
چه بسا نیازمند زمان بسیار طولانی است و این به نفع
کشور نیست. لذا در جلسه روسای قوا چنین مسایل مهمی
مورد بحث و بررسی قرار گرفته و تصمیماتی اتخاذ میشود
که سرعت عمل را بیشتر کند.
رییس جمهور با بیان اینکه در جلسه امروز "امیدواری
مردم کشورمان نسبت به آینده کشور، شرایط اقتصادی،
سیاسی و فرهنگی" مورد تأکید قرار گرفت، گفت: همه رسانهها
از جمله رسانه ملی، گردانندگان فضای مجازی و تریبونهای
مختلف، باید متوجه این نکته مهم باشند که تصمیم و هدف
قدرتهای بزرگ بویژه آمریکا و آنچه در منطقه شاهدیم
نسبت به ایران، نهایتاً برای این است که مردم را به
آینده ناامید و کمامید کرده و در فعالیتها و سرمایهگذاریها
دچار تردید کنند؛ لذا همه باید هوشیار باشند که در
زمین دشمن بازی نکرده و در این دام نیافتند.
(((
جناب آقای
روحانی،
فکر نمیکنید که وعده-های کلان شما به مردم همچون "ریشه-کن
کردن فقر وَ بیکاری در دولت دواردهم" با وجود این همه
مشکلات داخلی وَ خارجی، بیشتر از تبلیغات وَ تهاجمات
آمریکا وَ مزدورانش، این مردم شریف را نا-امید میکند؟!
...
«
لـیـنـــک
».
_
عـبـــد عـا
صـی
)))
.
روحانی، بررسی موضوع مالباختگان موسسات اعتباری را یکی
دیگر از جلسات سران سه قوه برشمرد و گفت: در این خصوص
اولاً اینکه پیش از این مجوز چنین مؤسساتی را دستگاههای
مختلف میدادند، لذا اگر از این به بعد، این مؤسسات
صرفاً از بانک مرکزی مجوز بگیرند و کاملاً مراقبت و
نظارت شود، بخش بزرگی از مشکلات حل و فصل خواهد شد.
روحانی گفت: اگر مؤسسات دچار مشکلاتی شدند، ضمن اینکه
وظیفه داریم مشکلات مردم را برطرف کنیم؛ از طرف دیگر
بانک مرکزی هم محذوراتی ((( مَعـذوراتی_
عـبـــد عـا صـی
))) دارد و نمیتوان گفت که از پول
بانک مرکزی برای حل این مشکلات استفاده کند. البته
برای این مسایل میتوان اعتباراتی در نظر گرفت، ضمن
اینکه در این زمینه سه قوه باید با یکدیگر همکاری
داشته باشند.
روحانی : مردم منطقه موفقیتهای بسیار بزرگی به دست آوردند این
در حالی است که در خرداد سال 93، شاهد بودیم که
تروریستها در عراق جولان داده و داعش شهر بزرگ موصل
را تصرف کرد. این خطر برای کل عراق از جمله بغداد نیز
متصور بود و در سوریه نیز همین شرایط جریان داشت،
...
رییس جمهور گفت: از سوی دیگر به دنبال تجزیهطلبی و بر
هم زدن مرزهای جغرافیایی در منطقه برآمدند که در این
مسیر هم ناموفق بودند. لذا امروز شاهد موفقیتهای
بزرگی در سطح منطقه هستیم و با این موفقیتها طبیعی
است که آمریکا و رژیم صهیونیستی و اذناب آن ناراحت و
عصبانی باشند.
روحانی اضافه کرد: در مسأله یمن سالهاست که مردم فقیر
این کشور را بمباران میکنند و بیماری وبا شیوع پیدا
کرده و مردم در قحطی و گرسنگی بسر میبرند و فضای دریا
و هوا را برای کمک به مردم این کشور بستهاند و این
غیرقابل تحمل است.
رییس شورای عالی امنیت ملی تصریح کرد: شرایط امروز
منطقه نشان میدهد که توطئههایی که وجود داشت، نقش بر
آب شده، لذا دنبال نقشهها و توطئههای دیگری در منطقه
هستند و مردم لازم است که در این زمینه هوشیار باشند و
مسئولین هم توجه و برنامهریزیهای لازم را انجام دهند.
روحانی در پایان از مردم
بزرگوار ایران بخاطر عشق به اهل بیت(ع) و فداکاری در
مسیر امام حسین(ع) قدردانی و از مردم و دولت عراق نیز
بخاطر میزبانی از زائران ابا عبدالله(ع) سپاسگزاری می
کنیم.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
امام رأفت دوران بی-مرامی ها ...
خدا به
طالع تان مُهر پادشاهی زد / به سینه ی احدی دست رد
نخواهی زد
در آسمان سخاوت یگانه خورشیدی / تمام زندگی ات را سه بار بخشیدی
گدا ز کوی تو هرگز نرفته ناراضی / عزیز فاطمه! ازبسکه دست و دل بازی
مدینه شاهد حرفم : فقیر سرگشته / همیشه دست پر از محضر تو برگشته
به لطف خنده تان شام غم سحر گردد / نشد که سائل تان نا امید برگردد
خدا به شهد لبت مزه ی رطب داده / کریم آل محمد تو را لقب داده
تبسم نمکینت چقدر شیرین است / دوای درد یتیم و فقیر و مسکین است
خوشا به حال گدایی که چون شما دارد / در این حرم چقدر او برو بیا دارد
به هر مسافر بی سر پناه جا دادی / به دست عاطفه حتی به سگ غذا دادی
گره گشایی ات از کار خَلق،ارث علی است / مقام اولی جود و بخششت ازلی است
به حج خانه ی دلبر چه ساده می رفتی / همه سواره ولی تو، پیاده می رفتی
شما ز بسکه کریم و گره گشا بودی / دل کویر به فکر پیاده ها بودی
امام رأفت دوران بی مرامی ها / نشسته ای سر یک سفره با جذامی ها
خیال کن که منم یک جذامی-ام آقا / نیازمند نگاه و سلامی ام آقا
چقدر مثل علی از زمانه رنجیدی / سلام داده، جواب سلام نشنیدی
امام برهه-ی تزویرهای بسیاری / به وقت رفتن مسجد، زره به تن داری
کریم شهر مدینه غریب افتادم / به جان مادرت آقا، برس به فریادم
خودت غریبی و با دردم آشنا هستی / رفیق واقعی روزهای بی دستی
قسم به حُرمت این ماه حق، نگاهی کن / به دست خالی این مستحق نگاهی کن
بگیر دست مرا ، دست بسته-ام آقا / ضرر زدم به خودم، ورشکسته-ام آقا
دل از حساب قنوت تو سود می گیرد / دعای دست رحیمت چه زود می گیرد!
برای مدح تو گویند شعر احساسی / به واژه های «دَر» وُ«میخ» وُ«کوچه» حساسی
چه شد غرور تو آقا شکست در کوچه / بگیر دست مرا با خودت ببر کوچه
چه شد که بغض گلوگیر گوشه گیرت کرد / کدام حادثه این گونه زود پیرت کرد
چگونه این همه غم در دل شما جا شد / بگو که عاقبت آن گوشواره پیدا شد؟
« وحید قاسمی »
***
ای محمد (ص) ای رسول بهترین کردارها / حسن خلقت
شهره در اخلاقها ، رفتارها
در بیانت بند می آید زبان ناطقان / قامت مدحت کجا و خلعت گفتارها
بال رفتن تا حریمت را ندارد این قلم / قاب قوسینت کجا وُ مرغک پندارها
طفل ابجد خوان تو سلمان سیصد ساله است / استوار مکتب ایثار تو عمارها
تا نفس داریم و تا خورشید می تابد به خاک / دل به عشق بی زوالت می کند
اقرارها
پای بوسی تو عزت داده ما را اینچنین / گل نباشد کس نمی آید سراغ خارها
کی رود از خاطرتم یادت که در روز ازل / کنده-اند اسم تو را بر سنگ دل حجارها
داغ تو در سینه-ی ما هست چون خاک تواییم / لاله کی روییده در آغوش شوره زارها
گل که منسوب تو گردد رنگ و بویش می دهند / شاهد حرفم گلاب و شیشه ی عطارها
وقت رزمت آنچنانی که میان کارزار / رو به تو آرند وقت خستگی کرارها
ای که با خون دلت پرورده- ای اسلام را / چشم واکن که نهالت داده اکنون بارها
سنگ می خوردی و می گفتی که ایمان آورید / کس ندیده از رسولی اینچنین ایثارها
با عیادت از کسی که بارها آزرده-ات / روح ایمان را دمیدی بر دل بیمارها
خم به ابرویت نیاوردی در این بیست و سه سال / بر سرت گرچه بلا بارید چون
رگبارها
رفتی و داغ تو پشت دین رحمت را شکست / جان به لب شد از غمت ، شهرت مدینه ،
بارها
تا که چشمت بسته شده ای قافله سالار عشق / رم نمودند عده-ای وُ پاره شد
افسارها
آنقدر گویم پس از تو میخ در هم خون گریست / ناله ها برخواست بعدت از در و
دیوارها
«محسن عرب خالقی»
***
خادمت
پشت در قصر خبر می خواهد / از شب مبهم این فتنه سحر می
خواهد
کاش آن خوشه مسموم زبانش می گفت: / لب شیرین تو انگور مگر می خواهد؟
تو عبا روی سرت می کشی و پا به زمین / رفتنت تا به در خانه هنر می خواهد
ای جگر گوشه که در حجره غم تنهایی / زهر از جان تو انگار جگر می خواهد
دل تو سوخته از درد به خود می پیچی / لب خشکیده تو دیده تر می خواهد
خوب شد اینکه جوادت به کنارت آمد / پدر از نفس افتاده پسر می خواهد
لحظه رفتن خود در نظرت می آمد / روضه مرد غریبی که نفر می خواهد
یاد آن حرف تو با ابن شبیب افتادم / یاد آن دشنه که از جد تو سر می خواهد
«محمد امین سبکبار»
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
وقوع
بحرانهای ناگهانی و حوادث غیرمترقبه بسترهای مناسبی
برای بروز آسیبهای روانی در میان خیل آسیب دیدگان
هستند به همین دلیل هم هست که روانشناسان معتقدند
برای جلوگیری از ادامه یافتن آسیبهای روانی در سالهای
بعد، خصوصا در دوران بزرگسالی باید از خدمات سلامت
روان حرفه ای و تکنیکهای مداخله در بحران، به شکل
تخصصی بهره برد. همزمان با وقوع زلزله در غرب کشور و
استان کرمانشاه یکی از متخصصان روانشناسی کودک به
ارائه توصیههایی در خصوص نوع مواجهه با شرایط بحرانی
و کمکرسانی به آسیب دیدگان پرداخته است.
چگونه
با کودکان و بازماندگان زلزله رفتار کنیم؟
به
گزارش میگنا «گوهر یسنا انزانی» در گفتوگو با ایسنا،
با اشاره به اینکه شرایط بعد حوادثی مانند بلایای
طبیعی یک PTSD یا اختلال استرس پس از یک ضایعه است گفت:
حوادثی مانند سیل یا زلزله در این دسته بندی قرار می
گیرند.
این سندرم در واقع زمانی پیش می آید که رویداد رخ داده
از سطح توان روانی فرد بالاتر است. برای مثال فرد خانه
و نزدیکانش را از دست میدهد و این مساله آسیبهای
زیادی برای او باقی میگذارد.
این روان
شناس کودک با بیان اینکه بر خلاف تفکر عموم درباره
اینکه وجود تعداد زیادی از افرادی که در مصیبت حادثه
قرار دارند باعث آرامش و تسکین روانی فرد نمی شود،
اظهار کرد: چنین حوادثی اگرچه برای افراد زیادی اتفاق
میافتد اما همین مساله باعث می شود تمرکز دیگران از
روی یک فرد که امکان دارد یک کودک باشد، برداشته شود و
همین مساله میزان آسیب را افزایش می دهد. وقتی فرد در
شرایط سوگ قرار می گیرد و برای مثال پدر یا مادرش را
از دست می دهد زمانی که به آنها فکر می کند و
خاطراتشان را یادآوری می کند، نزدیکانش در کنار او
هستند و دلداری میدهند، اما
در شرایطی مانند زلزله فرد، نه تنها چندین نفر را از
دست می دهد بلکه خانهاش نیز که محل امن اوست، ویران
میشود و هر کسی به فکر داغ خود است.
رئیس کلنیک تنفس دوباره در ادامه تصریح کرد:
وقتی یک فرد
با یک مشکل مواجه می شود او را درمان می کنیم اما وقتی
افراد زیادی با مشکل مواجه می شوند به احساسات تک تک
آنها توجه نمیشود. چراکه همه به دنبال رفع نیازهای
جسمی آسیب دیدگان هستند و فرصتی برای رفع نیازهای روحی
و روانی وجود ندارند، بنابراین امنیت روحی برای افراد
تامین نشده و ترسها و اضطرابهای آنها باعث می شود
آسیب پذیر شوند.
انزانی با اشاره به اینکه در این شرایط حتی برای افرادی امکانات و غذا نیز به
اندازه کافی فراهم نیست، توضیح داد:
وقتی فرد در مرحله اول که انکار واقعیت است قرار دارد
تلاش میکند تا خودش را صرفا زنده نگه دارد، آرامشش را
حفظ کند و به اطرافیان رسیدگی کند، بنابراین فرد مجبور
است حجم مشکلات را انکار کند و در نهایت خشم زیادی در
درونش انباشته می شود.
این خشم باعث ایجاد کابوس، رفتارهای تهاجمی و برهم
خوردن تمرکز او خواهد شد.
گاهی فرد به این دلیل که کسی نیست با او درباره این
خشم صحبت کند نوعی احساس انتقام گیری نسبت به افرادی
که در مکان های دیگر زندگی می کنند و خانه هایشان خراب
نشده است، پیدا میکند.
وی با اشاره به اینکه
گاهی حجم
ناراحتی کودکان در بزرگسالی تبعاتی مانند ترس، ناخن
جویدن یا شب ادراری به همراه خواهد داشت گفت: حتی ممکن
است کودک دوستی را ببیند که مادرش در کنارش است در
حالیکه او مادرش را از دست داده؛ این غم باعث میشود
کودک نسبت به او احساس حسادت پیدا کند. فرد آسیب دیده
گاهی مدت کوتاهی به متخصصان مراجعه میکند اما اغلب
نیاز است تا تحت درمان طولانی مدت و مداوم قرار گیرد،
شاید چندین
سال و ماه نیاز باشد تا فرد با حادثه رخ داده کنار
بیاید.
این روان شناس کودک با بیان اینکه معمولا بعد از این
حادثه در ذهن فرد یک «ای کاش» برای بازگشت به گذشته
باقی می ماند، اضافه کرد: این مساله منجر به افسردگی
فرد می شود و امکان دارد تا سالها با او باقی بماند.
وی
مختل شدن حس
امنیت را مشکل دیگری عنوان کرد که در این شرایط به فرد
دست می دهد
و تصریح کرد:
در این شرایط
فرد دچار شوک، تحریک پذیری، ناباوری و خودسرزنشی می
شود. او فکر می کند « حتما کار بدی کرده ام که خدا
جوابم را اینطور داده است» و در اثر همین افکار به او
بیخوابی، ضربان قلب بالا، شوک ، میگرن، معده درد و
... دست می دهد. آسیب دیدگان در این مرحله حتی امیدی
ندارند. تا زمانی که خانههایشان دوباره ساخته شود مدت
ها زمان نیاز است، این درحالیست که حتی با وجود برگشت
شرایط زندگی به حالت قبل، عزیزانشان دیگر در کنارشان
حضور ندارند.
وی با اشاره به اینکه در کودکان «ترس از جدایی» در
حوادثی مانند زلزله باعث می شود آنها مدام به پدر و
مادرشان چسبیده باشند افزود:
کودکان آسیب دیده بعد حوادثی مانند زلزله از تمام
بیگانه ها میترسند و نسبت به دیگران بیاعتمادند چرا
که فکر میکنند اگر پدر و مادرشان قویتر بودند آنها
را حفظ میکردند اما حالا با این اتفاق دیگر به کسی
اعتماد نمیکنند. ترسهای آنها از تاریکی، اشیاء و ...
افزایش مییابد و دائم دچار رویاهای ترسناک می شوند.
همچنین آنها برگشت پذیری به دوران نوزادی دارند. برای
مثال رفتارهایی ماند ناخن جویدن، شب اداری، جیغ زدن و
... را از خود بروز می دهند. حتی گاهی برخی از آنها
دچار لکنت زبان می شوند. ابتلا به غمگینی و افسردگی
شدید در کودکان سنین دبستان بیشتر است.
رئیس کلنیک روانشناسی تنفس دوباره با بیان اینکه در
همه افراد ترس از دست دادن والدین وجود دارد گفت:
برای این کودکان ترس از دست دادن عزیزان خیلی شدیدتر
است و مشکلات تحصیلی و برهم خوردن تمرکز در آنها شیوع
بیشتری دارد. همچنین امکان دارد کودک دچار علائم بیش
فعالی شود و به او داروهایی داده شود که نباید استفاده
کنند. شکم درد، سرگیجه، اسهال ،استفراغ یا یبوست،
رفتارهای خشن مثل کوبیدن سر به دیوار و پرخاشگری در
کودکان افزایش می یابد.
این روانشناس
کودک با نادرست دانستن این عقیده که فرد این آسیب ها
را فراموش خواهد کرد اظهار کرد: اغلب این آسیب تا
بزرگسالی ادامه می یابد و در صورت درمان نشدن زندگی او
را تباه می کند.
در نوجوانان با بیشترین آسیب روبهرو هستیم و این آسیب
حتی از کودکان بیشتر است. زیرا از نوجوان انتظار
بیشتری وجود دارد که «تو بزرگ شده ای» و به او گفته می
شود «گریه نکن، درست میشود».
این درحالیست
که نوجوان درک انتزاعی را ندارد و نمی تواند آینده را
تصور کند. بنابراین چون اطرافیان به اشتباه یک نوجوان
12 ساله را در حد یک بزرگسال میدانند،اجاره نمی دهند
تا او با صحبت درباره احساساتش، تخلیه هیجانی شود و یا
گریه کند. این نوجوانان در آینده احساس انتقام گیری،
دردهای بدنی شدید، تیک های بدنی و پرخاشگری پیدا می
کنند.
وی با
انتقاد از اینکه معمولا در این حالت کسی فکر نمی کند
زلزله چنین آسیب های عمیق روحی به همراه دارد و کسی به
آسیب دیدگان کمک های تخصصی ارائه نمیکند افزود: گاهی
افراد متخصص هم به محل حادثه می رود اما درباره اصول
مداخله در بحران چیزی نمی داند.
افرادی که برای کمک به این مناطق می روند باید از قبل
مداخله در بحران را آموخته باشند. برای مثال نباید با
افراد آسیب دیده «هم دردی» کنند بلکه باید با او «همدلی»
داشته باشند. یعنی اگر مشاور هم شروع به گریه با فرد
آسیب دید ه کند فرد فکر می کند چه بدبخت است که مشاور
هم به خاطر او گریه می کند.
انزانی در ادامه گفت: فرد متخصص نباید کسی را قضاوت
کند. بلکه باید بپذیرای حس آسیب دیدگان باشد. وقتی
اعلام می کنیم به کمک روانشناسان احتیاج داریم
روانشناسان باید بدانند که اگر مداخله در بحران را نمی
دانند به این مناطق نروند چرا که آسیب های بیشتری برای
افراد ایجاد خواهند کرد.
متخصصان
توصیه می کنند کودک را نباید از والدین یا فرد امنی که
برای او باقی مانده جدا کرد. باید اجازه داد بچه ها
حرف بزنند و بازی کنند. کودکان قبل 12 سال با بازی
کردن می تونند هیجاناتشان و خشم هایشان را تخلیه کنند.
رئیس
کلنیک روانشناسی تنفس با تاکید بر اهمیت ابراز محبت به
کودکان در شرایط بحرانی اظهار کرد: کودکان را باید در
آغوش بگیریم. فکر نکنیم یک پسر نوجوان 12 ساله دیگر
بزرگ شده است و به آغوش گرفتن نیازی ندارد. حتی توصیه
می کنیم تا والدین و نزدیکان کودک و نوجوان را سریع از
خود جدا نکنند و اجازه دهند در آغوش آنان آرام بگیرد.
وی در ادامه تصریح کرد:
در این شرایط اگر مدرسه ای در چادر دایر شد، نباید
انتظار زیادی برای انجام تکالیف و ... از بچه ها داشت.
شاید کودک بخواهد درباره اتفاقی بارها و بارها صحبت
کند و باید اجازه داد او تا زمانیکه می خواهد درباره
کابوس و مشکلات صحبت کند. باید ترس و اضطراب کودک را
درک کرد. همچنین کودکان قبل 5 سال درک درستی از مرگ
ندارند، بنابراین نباید با آنها با استفاده از کلمات و
مفاهیم دشوار صحبت کرد. نباید از آنها مدام سوال کرد
الان چه حسی داری؟ بلکه باید اجازه داد خودشان صحبت
کنند. حتی یک جمله ساده ولی اشتباه برای یک کودک قبل
12 سال و نوجوان قبل 18 سال ممکن است یک فاجعه در
بزرگسالی خلق کند.
انزانی در ادامه با اشاره به اینکه
باید بپذیریم ممکن است کودک به دلیل ترس ها نتواند در
جمع حاضر شود و با سایر کودکان بازی کند توضیح داد:
باید اجازه دهیم کودک حتی حسادتهایش را بیان کند.
همچنین نباید او را مجبور کنیم به مکانی که قبلا بوده
دوباره برگردد. می توان کودکان را با چیزهای کوچک
مانند یک هدیه کوچک دل خوش کرد. همچنین باید احساس
گناه او را بپذیریم. مثلا اگر کودک فکر می کند که فرد
خوبی نبوده است که پدر و مادرش را از دست داده، نباید
به او بگوییم: « تو خیلی پسر خوبی بودی و این خواست
خدا بوده است»
بلکه باید احساس او را بپذیریم چراکه کودکان کوچک
معمولا درکی از خداوند ندارند.
این روان شناس کودک در ادامه توصیه کرد: ناآرامی
کودکان و بزرگسالان را باید پذیرفت. آنها حتی گاهی
دچار دردهای عضلانی می شوند به همین دلیل باید از آنها
بخواهیم نفس های عمیق بکشند. در این شرایط معمولا
بیشتر از روان پزشکی کمک گرفته می شود و برای آسیبدیدگان
دارو تجویز می شود. این حیطه اگرچه به شکل مقطعی می
تواند کمک کند اما روان شناسی با گفتگو، هنردرمانی،
بازی درمانی و... به بهبود رفتارها و شناخت افراد کمک
می کند تا فرد دیگر تنها با دارو به دنبال حل مشکلاتش
نباشد. با دارودرمانی فرد مجبور می شود در سالهای بعد
تنها دوز داروهایش را بدون حل مشکل افزایش دهد. دارو
گرچه روی وضعیت خواب افراد تاثیر می گذارد اما آنها را
به وضعیت انکار می برد و باعث می شود برای مثال کودک
دیگر درباره هیجانش صحبت نکند. بنابراین حضور یک روان
پزشک در کنار روانشناسان کمک کنندهتر خواهد بود.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
«من تو را دوست داشتم. کاش میفهمیدی محمود.» این دو خط،
آخرین نوشتهای است که از دختر جوان به جا مانده. همان
که سالها پیش، قبل از تکمیل برج میلاد تهران، خودش را
از آن بالا پرت کرد و کشته شد. نوزدهم شهریور روز جهانی
پیشگیری از خودکشی-ست.
روزنامه
ایران
نوشته : خودکشی در میان دختران دانش آموز و زنان متاهل
بیشتر است. همچنین افراد بیکار و کم سوادها. بعضیها هم
البته نمیخواهند بمیرند؛ عصبی میشوند و به خودشان آسیب
میزنند. روی دستشان اثرات چاقو دیده میشود. در واقع
خودزنی میکنند. در زنان اقدام به خودکشی با اختلاف دو سه
برابر بیشتر از مردان است و در مردان تعداد فوتیها با
اختلاف دو سه برابر بیشتر. البته در غرب کشور میزان مرگ
در اثر خودکشی در میان مردان و زنان تقریباً یکسان است.
مرد داخل کوپه میشود، روبهروی زن مینشیند. زن جوان، بیرون را تماشا میکند.
مرد، میانسال است. بارانی بلند به تن کرده و کلاه شاپو
را تا روی ابروها پایین کشیده. چهرهاش روی هم رفته سرد
است. بیآنکه تغییری در چهرهاش، اثری از هیجان یا
خرسندی، مشهود شود، شروع به صحبت میکند. یکی دو جمله
کوتاه و شاید بیاهمیت. زن، توجهی نشان نمیدهد. علاقهای
به صحبت ندارد. مرد ساکت میشود. زن اصلاً نمیفهمد مرد
چه زمانی از کوپه خارج میشود. به نظرش اصلاً اهمیتی
ندارد. صدای آژیر بلند میشود. کسی خودش را از قطار
بیرون پرت کرده، همان مرد. زن باقی عمرش را با این فکر
سپری میکند: «شاید اگر با او حرف میزدم ... شاید...»
قضیه گاهی به همین راحتی است. مثل داستان همین فیلم که
دهه 80 میلادی، جایی در اسپانیا اتفاق میافتد. آدمها
هرجای دنیا که باشند، کم و بیش مثل هماند. حداقل در این
موضوع؛ خودکشی.
«یک دقیقه وقت بگذارید، یک زندگی را تغییر دهید.» این شعار امسال روز جهانی
پیشگیری از خودکشی است. طبق آمارهای سازمان بهداشت جهانی،
در هر 40 ثانیه یک نفر خودکشی میکند. به عبارتی 3 هزار
خودکشی در هر روز. بر همین اساس در کنار هر یک خودکشی
موفق، ۲۰ خودکشی ناموفق هم صورت میگیرد؛ این یعنی در هر
۳ ثانیه یک خودکشی ناموفق در جهان انجام میشود.
آدمها گاهی به نقطهای میرسند که تصمیم میگیرند به همه چیز پایان دهند؛
نقطه جوش. بعضیها مدتها به آن فکر میکنند و برخی دیگر
به یک باره عمل میکنند.
«من تو را دوست داشتم. کاش میفهمیدی محمود.» این دو خط، آخرین نوشتهای است
که از دختر جوان به جا مانده. همان که سالها پیش، قبل
از تکمیل برج میلاد تهران، خودش را از آن بالا پرت کرد و
کشته شد. گویا دختر با دانشجویان معماری که برای بازدید
برج نیمه کاره رفته بودند، همراه شده بود. از قبل تصمیم
داشته یا نه؟ شاید همان لحظه تصمیماش را گرفته. شاید
تردید داشته. کسی چه میداند. برای خیلیها همینطور است.
تا زمانی که اتفاق نیفتد، معلوم نمیشود. برای آنها که
میروند، فهمیدن اصل قضیه پیچیدهتر است. نجات یافتگان
اما خوش شانستر بودهاند. هنوز فرصت زندگی دارند. فرصت
گفتوگو کردن. بستگی دارد به اینکه چه راهی را برای
خودکشی انتخاب کرده باشند. بعضی راهها، برگشتی ندارد.
خودسوزی، گلوله، دار... حتی شنیدن نامشان هم تن آدم را
میلرزاند. حتی تصور اینکه برای عزیزی، عزیزترینی پیش
بیاید... نه... اصلاً قابل تصور نیست. حتی اگر هفت پشت
غریبه باشد، باز هم نمیتوانی از کنار خبر خودکشیاش
براحتی عبور کنی. با تمام این احوال، خودکشی قابل
پیشگیری است. نخستین شعار روز جهانی پیشگیری از خودکشی
هم همین بود؛ 10 سپتامبر 2003.
دکتر سیدکاظم ملکوتی، رئیس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی
ایران
هم بر این جمله تأکید دارد. انجمنی که از سال 91 راهاندازی
شده و نماینده علمی وزارت بهداشت است و به این وزارتخانه
در راه پیشگیری از خودکشی کمک میکند.
ملکوتی در گفتوگو با «ایران» میگوید: «اینکه میگوییم خودکشی قابل پیشگیری
است، تنها یک شعار نیست و میتوان از خودکشی پیشگیری کرد.
در حال حاضر مداخلاتی که به پیشنهاد جامعه جهانی بهداشت
به کشورها معرفی شده، توانسته میزان اقدام به خودکشی را
در کشورها کم کند. این برنامه در کشورهای مختلف اجرا شده
و نشان داده که مداخلات سازمان بهداشت جهانی در رابطه با
پیشگیری از خودکشی مؤثر است. البته خودکشی یک موضوع
اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است و بهداشت روانی در آن
تأثیر زیادی دارد.
طبعاً اقداماتی که برای پیشگیری از این پدیده انجام میشود در کشورهای مختلف
با چالشهایی مواجه است و ممکن است ویژگیهای خاص خودش
را داشته باشد. اما کلاً توصیههای سازمان جهانی بهداشت
برای همه کشورها از جمله کشورهای در حال توسعه مثل ما،
تقریباً مشابه و از این قرار است:
اول، داشتن برنامه ملی پیشگیری از خودکشی که کشور ما در
حال اجرای آن است.
دوم، ارائه خدمات بعد ازاقدام به خودکشی؛ یعنی خانواده و
مریض را با پیگیری و ارائه خدمات به حال خودشان رها
نکنیم.
سوم، کنترل روشهای اقدام به خودکشی است. مثلاً یکی سم
میخورد، یکی قرص برنج و یکی هم با گلوله خودش را میکشد.
ممکن است کمی کمیک به نظر برسد و بگویند کسی که میخواهد
خودش را بکشد، خب اسلحه نباشد، از بلندی میپرد یا خودش
را دار میزند. اما اینطور نیست. اگر جلوی روشهای
خودکشی را بگیریم میتوانیم خیلی از موارد را نجات دهیم.
خیلی مریضها آن موقع که به فکر خودکشیاند، بعد از چند ساعت و چند روز تمایلشان
به مردن کم میشود بخصوص کسانی که ایمپالسیو یا تکانشی
هستند و یک باره میخواهند این کار را بکنند. اصولاً
ایمپالسیویتی در کشورهای شرقی خیلی بیشتر است. بعضیها
به خاطر یک اتفاق ناگهانی، یک دعوا، یک درگیری، یک نمره
بد در مدرسه، به صورت ناگهانی تصمیم به خودکشی میگیرند.
مثلاً در مورد دانشآموزان مهارتهای روانی کم است. در
بحث با پدر و مادر و معلمها، ارتباط با جنس مخالف یا
مشکلات درسی ممکن است دست به این کار بزنند یا در مورد
خانمهای متأهل در 5، 6 سال اول زندگی احتمال خودکشی به
خاطر درگیریها و مشاجرات خانوادگی بیشتر است.
چهارم، کنترل رسانه و ارتباط با رسانه است. باید در این
رابطه ارتباط خوب با رسانهها ایجاد شود و آموزش درست
داده شود. پنجم، ثبت کردن آمار است، آمارهای اقدام به
خودکشی. ما در حال حاضر همه آمارها را داریم. در بعضی
کشورهای در حال توسعه آمار دقیق ثبت نمیشود. بعضیها را
پلیس ثبت میکند و بعضیها را وزارت بهداشت. در کشور ما
ثبت آمار منظم است. اقدام به خودکشی را وزارت بهداشت ثبت
میکند و فوتیها را پزشکی قانونی و وزارت بهداشت باهم.
با وجود این موارد و به خاطر داشتن این استراتژی بر اساس
اعلام سازمان بهداشت جهانی، خودکشی در هر فرهنگی قابل
پیشگیری است.»
هات لاین را به خاطر بسپار
میشود
جلوی اقدام به خودکشی را گرفت. خیلیها حتی نمیدانند
وقتی به لحاظ روحی مستأصل شدهاند، وقتی هیچ کس را سراغ
ندارند که بار فشار را از روی ذهنشان بردارد، میتوانند
با گرفتن یک شماره، فاصله زیادی از مرگ بگیرند. از جمله
خدماتی که از سوی بهزیستی ارائه میشود، هات لاین است.
هدی فرحپور، مددکار سازمان بهزیستی از تلفن 123 اورژانس
اجتماعی میگوید: «بعضی کسانی که فکر میکنند تفکرات
خودکشی دارند با این شماره تماس میگیرند. همچین خانوادههای
این افراد میتوانند با تلفن اورژانس اجتماعی تماس
بگیرند تا مشاور با فرد صحبت کند و اگر لازم بود
آمبولانس به محل فرستاده شود. بعد از آن هم مشاور به فرد
و خانواده معرفی میشود و مددکار فرد را رها نمیکند و
تلفنی، پیگیر وضعیت او خواهد بود.
تماسها معمولاً در شب و در فصل بهار بیشتر است. یعنی بیشترین اقدام را در
این محدوده زمانی داریم. متأسفانه خیلیها از وجود این
شماره اطلاعی ندارند مگر اینکه قبلاً به خودکشی اقدام
کرده باشند. در بیمارستانهایی که موارد مسمومیت به آنجا
مراجعه میکنند مثل لقمان و بهارلو، اطلاعات مربوط به
این شماره داده میشود و بیماران از وجود خط 123 آگاه میشوند.»
شماره 1480 هم هات لاین دیگری مربوط به بهزیستی است که میتوان مثل خط 123 در
مورد هر آسیبی با آن تماس گرفت که از جمله موارد، خودکشی
است. یکی از چیزهایی هم که سازمان بهداشت جهانی میگوید
همین است که کشورها حتماً هات لاین داشته باشند. خیلیها
دم آخر که میخواهند خودشان را بکشند، با 10 دقیقه صحبت
آرام میشوند.
به گفته دکتر ملکوتی، در حال حاضر خدمات خوبی در این
رابطه ارائه میشود و خدمات، بیشتر از مراجعه مردم است.
خصوصاً در استانهای غربی اقدامات خوبی در حال انجام است.
ایلام، لرستان، آذربایجان غربی و کردستان استانهایی
هستند که بیشترین آمار خودکشی در کشور را به خود اختصاص
دادهاند. آمار خودکشی در غرب کشور، بالاتر از نرم جهانی
است. آمار جهانی 15 درصد است و حتی اگر میزان اقدام به
خودکشی در این مناطق کم شده باشد هنوز از نرم جهانی
بالاتر است.
کسی که یک بار اقدام به خودکشی میکند، 23 برابر مستعد است که دوباره اقدام
کند. این را ملکوتی میگوید و ادامه میدهد: «ریزفکتوهای
اقدام به خودکشی متفاوت است. ریز فکتو بهداشت روانی
داریم، خانوادگی داریم، اجتماعی و اقتصادی هم داریم. ریز
فکتو بهداشت روانی بیشترین احتمال را برای خودکشی دارد.
افسردگی 6 برابر، بیکاری 2 برابر، مصرف سیگار 5/2 برابر
و مصرف الکل 2 برابر احتمال اقدام به خودکشی را افزایش
میدهد. یکی از مهمترین موارد برای افزایش احتمال
خودکشی، سابقه خانوادگی است. یعنی فرد در خانواده کسی را
داشته باشد که سابقه اقدام به خودکشی یا فوت در اثر آن
را داشته باشد. حالا یا تأثیر ژن است یا یادگیری.»
وقتی
ساقیها قرص برنج میفروشند
بیشترین
آمار خودکشی در رده سنی 15 تا 30 سال است. خودکشی در
سالمندان کمتر، اما خطر مرگش بیشتر است. الان بیشتر به
روش دار زدن خودکشی میکنند. این، گفته رئیس جمعیت
پیشگیری از خودکشی است. خودکشی با داروهای طبی، سموم از
جمله قرص برنج و خودسوزی، در ردههای بعدی قرار دارند و
اقدام با باقی روشها با فاصله از اینها کمتر است.
ملکوتی میگوید: «البته در شهرهای مختلف این مسأله متفاوت است. کسانی که
خودکشی میکنند به نقطه انفجار میرسند و بستگی دارد به
اینکه به چه روشی خودکشی کنند تا امکان زنده بودنشان
باشد. کسی که خودسوزی میکند یا خودش را دار میزند یا
بوسیله گلوله خودکشی میکند، دیگر امکان برگشت ندارد ولی
کسی که با قرص خودکشی کند، امکان زنده ماندنش بیشتر میشود.
بیشتر کسانی که در اثر خودکشی مردهاند، با دار زدن و سم
بوده. منظور از سم هم سم فسفره است نه قرص طبی. سم فسفره،
همان سم درخت و در واقع سم گیاهی است. این نوع سم بیشتر
در دسترس روستاییان است. قرار است با کشاورزان همکاری
کنیم که سمومشان را کنترل کنند. در روستاها اقدام به
خودکشی منجر به مرگ، بیشتر است. چون سمهای فسفره در
اختیارشان هست و همینطور به مراکز درمانی هم دسترسی
کمتری دارند. باید وارد کار کشاورزی شویم و مداخلاتی را
در رابطه با استفاده از سموم انجام دهیم. مثلاً به سموم،
استفراغآور اضافه کنیم، مثل کاری که هندیها میکنند.
سم ارزان است و در خانه کشاورزان براحتی پیدا میشود.
در مورد شهرنشینان هم قرص برنج باعث مرگ و میر میشود که آن هم برگشت پذیر
نیست. در ایران حدود 180 نفر در سال در اثر مصرف قرص
برنج میمیرند. کنترل کردن این قضیه کمی سخت است. ما
جایی مثل الشتر در استان لرستان را داشتیم که میزان
اقدام با قرص برنج در آنجا زیاد بود. مسئول بهداشت حرفهای،
دادستان را مجاب کرد که فروش قرص برنج خلاف است و نامه
وزارتخانه را برد. بعد دو مغازهداری را که قرص برنج میفروختند
24 ساعت با هماهنگی دادستان زندانی کرد. همین کار قرص
برنج را در آن شهر ریشه کن کرده. این مسأله به پیگیری
آدمها خیلی بستگی دارد. در ارومیه 2 دختر جوان 2 هفته
پیش با قرص برنج خودکشی کردند. یکی مرد و یکی زنده ماند.
از آنکه زنده ماند، پرسیدند قرص را از کجا تهیه کردهای
که گفت مواد فروش. این فاجعه است که مواد فروشها قرص
برنج بفروشند. در بعضی شهرها که مراجعه کردهایم، قرص
برنج را عطاریها براحتی میفروختند. قرص برنج را یک سری
رسمی وارد میکنند و یک سری غیر رسمی و قاچاق. نمیدانم
قرص برنج چقدر سود دارد که آن را قاچاقی وارد میکنند.»
به گفته ملکوتی، کسانی که با قرصهای طبی خودکشی میکنند بیشتر با قرص اعصاب
به این کار اقدام میکنند و کلاً هر قرصی که در خانه دم
دستشان باشد، میتواند وسیلهای برای خودکشی آنها شود.
در خانه همه ما هم انواع قرصها به وفور پیدا میشود. در
خارج از کشور اینطور نیست و داروخانهها به این راحتی
دارو نمیفروشند. باید روی عرضه داروها نظارت کنیم.»
میخواهید بدانید شیوع خودکشی بین چه گروههایی بیشتر
است، ادامه گفتههای دکتر ملکوتی را بخوانید: «خودکشی در
میان دختران دانشآموز و زنان متأهل بیشتر است. همچنین
افراد بیکار و کم سوادها. بعضیها هم البته نمیخواهند
بمیرند؛ عصبی میشوند و به خودشان آسیب میزنند. روی دستشان
اثرات چاقو دیده میشود. در واقع خودزنی میکنند. در
زنان اقدام به خودکشی با اختلاف دو سه برابر بیشتر از
مردان است و در مردان تعداد فوتیها با اختلاف دو سه
برابر بیشتر. البته در غرب کشور میزان مرگ در اثر خودکشی
در میان مردان و زنان تقریباً یکسان است.»
میشود آن تصویر مخدوش زجرآور را از ذهن پاک کرد. آخرین دقیقههای زندگی یک
انسان که خودخواسته به زندگیاش پایان میدهد. میشود
چند دقیقه با او صحبت کرد؛ شاید آخرین و تنها کاری باشد
که میتوان برای نجاتاش انجام داد. یک دقیقه وقت
بگذارید، یک زندگی را تغییر دهید.
کلمات کلیدی: خودکشی،پیشگیری،روز جهانی خودکشی،دکتر سیدکاظم ملکوتی،پیشگیری
از خودکشی ایران
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
«خوب مُردن» فقط
«هـنـــر ِ مَـــردان خـــداسـت» ...
حـقـــوق بـشـــر وَ دموکراسی ِ گـــازانـبـــری! ...
فـــرصـت-طـلـبـــی ...
استکبار جهانی از این بازیها زیاد داشته ...
بازی کودکان هم همیشه به نظام طبقاتی بستگی داشته ...
«خوب مُردن» فقط «هـنـــر ِ مَـــردان خـــداسـت» ...
ناخواسته به یاد جنگ ویتنام وُ کره وُ افغانستان وَ ... می-افتم ...
پذیرایی وَ استقبال ِ «سازمان ملل متحده-ی
زَر وُ زور وُ تزویر» ...
غَـریـــق به هر خَس وُ خاشاکی پناه می-بَرد ...
«هر کس باد بکارد، توفان درو میکند» ...
«پشت صحنه-ی ایجاد داعش» ...
پَرش بسوی پاداشی جاودان! ...
احترام به حقوق حیوانات! ...
زیرنویس وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
نهنگ آبی نقشی در خودکشی این دو دحتر داشته؟ ...
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
خبرآنلاین، وبلاگ خراسانی، علیرضا
: دو دختر اصفهانی دست به خودکشی زدند.
بخش خبری بیست و سی با نقل ناصحیح از پلیس، این خودکشی
را به چالش نهنگ آبی وصل کرد.
صدا و سیما به عنوان رسانه سنتی که خیال ندارد کمی
حرفهای کار کند؛ سعی کرد به فضای مجازی بتازد. پلیس
خودکشی را تلویحا به فضای مجازی نسبت داد و بیست و سی
به چالش نهنگ آبی؛ فارغ از اینکه هر دو اشتباه میکنند.
{لینک}
بخش خبری بیست و سی با ارتباط دادن خودکشی دو دختر
اصفهانی به چالش نهنگ آبی، موج منفی علیه فضای مجازی
به عنوان رقیب رسانهای خود به راه انداخت که متاسفانه
باعث شد تا فردی مانند وزیر ارتباطات هم در این باره
موضعگیری کند.
وزیر تازهکار که ظاهرا اطلاع نداشته
است که چالش نهنگ آبی وجود خارجی ندارد و توسعه دهنده
روسی آن ماهها پیش بازداشت شده؛ بعدا متوجه شد که اصلا
خودکشی دو دختر اصفهانی ربطی به این چالش نداشته و
اصلا ربطی به فضای مجازی هم نداشته است.{لینک}
{لینک}
نکته قابل تامل اینکه وزیر در پست اینستاگرامی خود{لینک}
نوشته بود:"باور به هر خبری در فضای مجازی و بازپخش
بدون اطمینان از صحت آن باعث از بین رفتن امنیت روانی
جامعه است."
حالا معلوم شده است که خودکشی آن دو دختر ربطی به نهنگ
و فضای مجازی و ... نداشته است. سخنگوی وزارت بهداشت
نیز گفته است:
طبق گزارشهای جهانی، انتشار اخبار
خودکشی در رسانههای بزرگ تا یک هفته ۱۰ درصد آمار
خودکشی را افزایش میدهد.{لینک}
در یک ماهی که صدا و سیما خبر نهنگ آبی را در بوق و
کرنا کرده است، باید دید چقدر توانسته جان مردم را
نجات دهد یا بالعکس!
نتایجی که از این داستان می شود گرفت به شرح زیر است:
وزیر جوان و مسوول فضای مجازی کشور، خود نباید در دام
دروغهای رسانهای بیفتد. حال این رسانه سنتی باشد یا
مجازی! و همچنین انتشار پستهای اینستاگرامی خود را
نیز با دقت بیشتری انجام دهد.
کوبیدن فضای مجازی توسط صدا و سیما امری طبیعی است.
چرا که همچنان به آن به چشم هوو نگاه میکند و
متاسفانه دروغ پردازی در رسانه سنتی باعث گرایش بیشتر
مردم به دروغهای مجازی میشود.
در بوق و کرنا کردن مسائل قابل حلِ فضای مجازی به صورت
موضوعی غیر قابل حل، به معنای اعتراف به عاجز بودن در
حل مشکل دارد و نشان از چینش افراد ناوارد در سمتهایی
دارد که لایق آن نیستند.
بهتر است مسائل جامعه را بدون پرپاگاندا و در حاشیه
بردن حل کنیم. وقتی مسئله ای حل میشود همه مردم جامعه
از آن انتفاع خواهند برد و دوام و بقای سیستم شهروندی
- با کمترین هزینه- تضمین میشود.
بیایید دروغ نگوییم، چه در فضای سنتی چه در فضای مجازی؛
تا 99 درصد از مشکلات زندگی اجتماعی-سیاسیمان خودبهخود
حل شود.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
* اخیراً کلیپی از صحبتهای شما (محمد
رضا زائری) درباره حجاب در شبکههای
اجتماعی پخش شد که انتقاداتی به همراه داشت، قضیه چه
بود؟
کلیپ منتشرشده تقطیع و برشی جهتدار از یک برنامه
تلویزیونی50 دقیقهای با نام 36 بود که به مناسبت 36
سالگی انقلاب در ایام دهه فجر پخش میشد و در هر قسمت
یک کارشناس به موضوع آن برنامه میپرداخت و از
آقایانی مانند دکتر حداد عادل و دکتر محسن رضایی گرفته
تا دکتر مرندی و حاج آقای حسینیان حضور داشتند، این
برنامه اولین قسمتش به موضوع حجاب اختصاص یافت و من در
آن قسمت حضور داشتم و اصلا برنامه حجاب را به عنوان
یکی از مهمترین مظاهر انقلاب و یک موضوع شاخص در
انقلاب اسلامی مورد توجه قرار داده بود و فضای بحث ما
اتفاقا اهمیت و حساسیت موضوع حجاب بود و در چنین محیطی
مباحث مطرح شد. البته آن 50 دقیقه هم گزیده مباحثات دو
ساعته ما بود و طبیعتاً وقتی شما یک فایل تصویری چند
دقیقهای را از یک مباحثه دو ساعته میبینید، برداشت و
احساستان خیلی متفاوت خواهد بود.
*میدانید که این فایل تصویری بازتاب بسیار گستردهای
داشت و تحلیلهای مختلفی هم درباره آن ارائه شد و
بسیاری هم از برخورد تند شما با آن خانم محجبه ناراحت
بودند.
بله، من خودم واقعاً از این بابت متأسفم و اجازه بدهید
صراحتاً به این موضوع اعتراف کنم که این نوع انتشار
کلیپ باعث ناراحتی من شد، البته دوستانی که من را میشناسند
میدانند که از سالها قبل من لحن گفتگوهایم حتی در
تلویزیون صریح و بیملاحظه و شفاف است اما از این بابت
الآن ناراحتم که احساس میکنم شکل گزینشی کلیپ باعث
شده یک مباحثه درونگفتمانی به شکل ناخواسته خارج از
فضای گفتگو به دست این و آن برسد، مثل اینکه مثلاً من
در خانه با پسرم دعوا میکنم اما هیچ وقت دلم نمیخواهد
صدای ما را همسایه بشنود، خوب وقتی کسی برنامه را به
طور کامل مشاهده کند، سوء تفاهمی برایش پیش نمیآید
اما دیدن این فایل کوتاه طبعاً موجب برداشتهای مختلف
میشود، چنان که شنیدم برخی شبکههای ماهوارهای یا
سایتهای ضدانقلاب تحلیلهای عجیب و غریبی هم داشتهاند
که مثلاً اتاق فکر رژیم برنامهریزی کرده این شخص را
جلو بفرستد، بحث آزادی حجاب را مطرح کند و یک نفر از
مردم مخالف باشد تا این طوری جا بیاندازند که حکومت میخواهد
حجاب را آزاد کند ولی مردم نمیخواهند! یا تحلیلهای
دیگر...
* حالا اصلا به نظر شما آیا حکومت اسلامی حق دخالت در
موضوعی مثل پوشش بانوان را دارد؟
در رابطه با این سوال که آیا نظام اسلامی حق ورود به
مساله حجاب را دارد، نظر شخصی و اعتقادی من این است که
بله حاکمیت و نظام اسلامی میتواند در همه شئون و
زمینههای زندگی اجتماعی و جامعه ورود پیدا کند، این
در بعد نظری و علمی و تئوریک و اعتقادی است لیکن مسأله
دخالت حاکمیت در شؤون اجتماعی زندگی روزمره مردم بُعد
اساسیاش تدبیر و تعقل حاکمیتی است و امکان وقوعی آن
نه مسأله فقهی و نظری. لذا در مورد اینکه برخورد
حکومتی با بدحجابی صورت گیرد، من معتقدم نمیتوان
برخورد حکومتی کرد همانگونه که عملاً نمیتوان با مثلا
تیغزدن صورت توسط آقایان برخورد کرد و در این زمینه
باید با هوشمندی و تدبیر خاصی وارد شد و کنترل اجتماعی
توسط خود مردم را افزایش داد و زمینههای باور و درک
عمومی را تقویت کرد. یعنی مساله بیشتر حکمت و تدبیر
عملی اداره جامعه است تا بحثهای اعتقادی و نظری.
* منظورتان از این حکمت اداره جامعه دقیقاً چیست آیا
مگر این نظام حاکمیت دینی در همان چارچوب مبانی فقهی
و اسلامی نیست؟
ما در جمهوری اسلامی برای نخستین بار بعد از قرنها
تجربه عملی حاکمیت دینی را پیدا کردهایم، امام راحل
درباره روز دوازدهم فروردین جمله عجیبی دارند، میفرمایند:
«صبحگاه 12 فروردین روز نخستین حکومت الله است» یعنی
برای نخستین بار در تاریخ معاصر و بین نمونههای مختلف
نظامهای سیاسی یک فرصت برای دین به وجود آمده تا
حکومت کند و تجربه داشته باشد. حالا که بحث حاکمیت پیش
میآید قصه کاملا با حرفهای توی حجره و کتاب فرق میکند،
شما میبینید که امام با بسیاری از علما و بزرگان حوزه
در این موضوع دچار اختلاف نظر جدی شد و با برخی از
روحانیان سنتی حتی درگیر شدند و گاهی با تعابیری تند
مثل آخوندهای بیسواد و متحجر از برخی نام میبرند و
حتی بالاتر از این خود حضرت امام ادبیات و نظر فقهی و
موضعشان در خیلی امور به تدریج دستخوش تحول شد و از
دهه سی و چهل تا سال 68 که فوت کردند در موارد مختلفی
از حق رأی خانمها تا موضوع شطرنج و موسیقی و سینما و
تلویزیون و امثال اینها نظرات متفاوتی پیدا کردند.
البته جای این بحث به شکل مفصل اینجا نیست ولی اجمالش
این است که به هرحال ...
در جایگاه حاکم شرایط متفاوت میشود؟
بله، دقیقاً. کما اینکه شما وقتی پدر مثلا چهل ـ پنجاه
ساله یک خانواده باشی در برخورد عینی با نوجوان و
جوانت خیلی موضعت فرق میکند با چیزهایی که در سن بیست
سالگی مثلاً بالای منبر میگفتی. یکی از دوستان میگفتند
در لبنان با یک خانواده شهید روبرو شدیم که خواهر آن
شهید بیحجاب بود ما به پدر شهید اعتراض کردیم که چرا
برخورد نمیکنی؟ گفت شرایط اینجا با ایران فرق میکند، من اگر بخواهم توی گوشش بزنم شب به خانه بر نمیگردد،
من میخواهم شب بیاید توی خانه خودم بخوابد! وضع حاکم
جامعه هم همین است و موضعش موضع پدر این مردم است و
کافل ایتام آل محمد و همین آدمهایی که ما با این سر و
وضع توی خیابان میبینیم، همینها عیال ولی فقیه و
حاکم شرعند.
* یعنی حاکمیت باید پدرانه برخورد کند؟
بله، این تجربه جدیدی است، ببینید بعد از قرنها فرصت
حکومت دینی به وجود آمده و الگویی است برای منطقه و
جهان و همه کشورهایی که با بیداری اسلامی دچار یک خلأ
جدی هستند و دنبال یک نسخه عملی برای اداره جامعه میگردند.
همه ما میدانیم که طی قرنها علما و فقهای شیعه تجربه
حاکمیت نداشتهاند و برای همین فقه ما و نظام آموزشی
حوزههای ما بیشتر گرایش فردی دارد و حالا در جمهوری
اسلامی داریم آزمون و خطا میکنیم، برای ساختارسازی
حاکمیتی بر اساس آن مبانی فقهی. خوب وقتی بحث حاکمیت
پیش میآید مسأله اولویتها مطرح میشود و مبنای اداره
جامعه دیگر آرمانها و ایدهآلهای مطلق انگارانه ذهنی
نیست بلکه مسأله انتخاب بین بد و بدتر یا خوب و خوبتر
است. ما اگر در آن فضای نظری داخل حجره از یک فقیه
بپرسیم آیا به یک معتاد سرنگ بدهیم یا نه؟ خواهد گفت
هرگز! این اعانت بر ظلم و فساد است و جایز نیست، اما
همان فقیه اگر متصدی اداره جامعه بشود، میبیند که
چارهای ندارد جز اینکه سرنگ بهداشتی را بین معتادها
یا داخل زندان توزیع کند بلکه بالاتر از آن یک قلم
محصول بهداشتی دیگر را نیز -که نام نمیبرم- مجبور است
توزیع کند، چون اگر او سرنگ بهداشتی ندهد آنها کار
خودشان را خواهند کرد! و شیوع ایدز دامن همین جامعهای
را خواهد گرفت که این فقیه باید ادارهاش کند و زن و
بچه همین فقیه توی ان جامعه زندگی میکنند و به
درمانگاه و دندانپزشکی میروند، پس اینجا مجبور میشود
بین بد و بدتر تصمیم بگیرد و لذا همین فقیه که تا
دیروز میگفت مثلا ًتخریب مسجد به هیچ وجه جایز نیست
برای احداث اتوبان و حل مشکل ترافیک حکم به تخریب مسجد
هم میدهد.
شما نامه حضرت امام به مرحوم آیتالله
قدیری را ببینید حرف حضرت امام از موضع فقیه متصدی حکم
است نه فقیه داخل مدرسه علمیه، به هر حال این فقه
اولویت چیزی است که فقهای ما در معرض این نبودهاند که
به آن بپردازند.
*میخواهید بگویید شاید حجاب مثلاً گاهی اولویت ما
نباشد؟
من با شاید نمیگویم، بلکه با قاطعیت عرض میکنم. من
این طور میفهمم که اولویت ما باید توجه به ربا و رشوهای
باشد که دامن جامعه و زندگی مردم را گرفته، توجه به
شرایط اقتصادی که باعث شده خیلی افراد خمس ندهند،
نزولخواری بازار ما را گرفته است که در روایت داریم یک
ریال ربا از هفتاد بار فلانکردن شخص با مادرش در کنار
کعبه بدتر است! شما هیچ وقت مشابه چنین چیزی را
درباره حجاب شنیدهاید؟ این مفاسد است که باعث میشود
مال مردم ناپاک شود و دیگر هیچ پیام و تبلیغ دینی اثر
نداشته باشد، اولویت به نظر من ترویج روضههای خانگی و
محبت اهل بیت علیهم السلام است، اولویت به اعتقاد من
تفهیم مخاطب و اقناع او نسبت به خطر بیبند و باری
شبکههای ماهوارهای است که دارد بنیان خانوادهها و
اخلاق و عفت عمومی را نابود میکند، اگر اولویت
بخواهیم تعیین کنیم اولویت قطعاً توجه به بحران
خانواده است و تهدیدی که کیان خانواده را در معرض
نابودی قرار داده است.
امروز که جمهوری اسلامی برای اولین بار در تاریخ، پوزه
غرب را به خاک مالیده و جبههای در مقابل استکبار
جهانی تشکیل داده، اولویت این است که مخاطب را برای
مقابله با آمریکا و توطئههایش هشیار و بیدار کنیم،
باید مخاطبان را فارغ از وضع حجاب و پوششان در مقابل
دشمن به صف کنیم مثل لبنان یا سوریه و عراق که بسیاری
فارغ از ظواهر در مقابل دشمن ایستادهاند و از مقاومت
و حزبالله دفاع میکنند یا اول انقلاب خودمان که خیلی
خانمها بیحجاب بودند و به مرور حجاب را انتخاب کردند
و از بهترین مؤمنین شدهاند. اولویت به نظر من تشکیل
دادن این جبهه جهانی در مقابل دشمن است که میتواند
الگویی برای همه مستضعفان جهان باشد و برای همین
معتقدم اولویت اغراقآمیز دادن به حجاب و همه مشکلات
را فقط در ظاهر حجاب خلاصهکردن آدرس غلط دادن است.
دشمن هم اتفاقا دلش میخواهد ما سرمان به حجاب گرم
باشد و نفهمیم چه توطئهای دارد، آن مفسد اقتصادی هم
ترجیح میدهد همه بزرگان و علما و ائمه جمعه ما دغدغهشان
فقط بشود ظاهر خانمها و کاری به چپاول بیتالمال
نداشته باشند و به جای فریاد کشیدن بر سر دزدان و
غارتگران فقط بر سر خانمهای بدحجاب نهیب بزنند. به
صراحت عرض میکنم خیلیها هستند که تلاش میکنند ما به
جای مشغول شدن به حل مشکلات کلان سرمان به قضیه حجاب
گرم باشد.
* یعنی میگویید قضیه حجاب را باید رها کرد؟
خیر، بر عکس میگویم باید حکیمانه علاج کرد، من حرفم
برعکس این است که قضیه حجاب مهم است و باید به ریشههایش
پرداخت نه به ظاهر امر. باید به سراغ علت رفت نه اینکه
با معلول سرگرم بشویم.
من هم وقتی برخی صحنهها را توی
کوچه و خیابان میبینم نه فقط به عنوان یک مسلمان مؤمن
بلکه به عنوان یک شهروند، به عنوان یک پدر به شدت
آزرده میشوم و متأثر و متاسف میشوم و بسیار بسیار
آزردهام اما فکر میکنم چیزهای دیگری هم هست که باید
به خاطر آنها آزرده شویم. عبارت «کیلا یتبیغ بالفقیر
فقره» و امثال آن در نهج البلاغه و سیره حضرت امیر(ع)
به عنوان حاکم اسلامی به ما آدرس درست میدهد که به
جای برخورد با معلول باید با علت برخورد کرد. شما
مطمئن باشید یک جایی در خلوتی کسی رشوهای گرفته و بیتالمال
را به توبره کشیده که اینجا در علن و توی خیابان گردن
و بازویی برهنه میشود.
*البته معمولاً ما اینقدر به عمق قضیه توجه نمیکنیم!
دلیلش این است که ساختار درک و دریافت ما معمولاً بر
اساس حس است و ما خیلی حسی هستیم و ساختار شخصیتمان بر
اساس درک گوش و چشم و حس لامسه است نه درک و دریافتهای
عقلی و به قول یکی از دوستان مثلاً در موزه یک تابلو
یا مجسمه را تا با دستمان لمس نکنیم راضی نمیشویم، به
خاطر همین هر چه نخبگان و کارشناسان به ما بگویند
نتیجه فلان روش و شیوه بهمان اتفاق است تا سرمان
نیاید و گرفتار نشویم باور نمیکنیم و جدیاش نمیگیریم.
الآن هم ممکن است وقتی کسی میگوید نتیجه فساد اقتصادی
بحران اخلاقی است ما منتظریم روزی برسد تا همین پرده
از ظاهر نسبتاً قابل تحمل جامعه هم کنار برود و عمق
فاجعه را ببینیم تا باور کنیم
و برای همین من کاملاً
معتقدم همین مقدار وضع قابلتحمل فعلی توی خیابانها
نتیجه خون شهدا و آه مادران شهدا و دعای جانبازان
شیمیایی و نماز شب جوانان مؤمن است وگرنه با برخی
مسائل و فسادهای اقتصادی پشت پرده باید منطقاً الآن
وسط خیابان بعضی صحنههای فجیع را میدیدیم!
از این بحث که بگذریم چیز دیگری که عنوان میشود «حق»
آزادی پوشش برای شهروندان است که آیا این حق اصلا وجود
دارد یا نه! اگر بر موازین اسلامی بخواهیم عمل کنیم
آیا این حق قابل بررسی است یا کلا باطل است و آیا حقوق
دیگری که بیشتر جنبه حقالله دارند تاحق الناس مانند
شرابخواری، پوشش مردان، پارتی و ... را هم باید در
گروه این حق قرار دهیم؟
ببینید تا وقتی طرف در چهار دیواری خودش دارد زندگی میکند،
هیچکس نمیتواند به رفتار او و زندگیاش کاری داشته
باشد و حکومت هم حق ندارد به خانه او وارد شود و تجسس
کند این آزادی فرد است و «لا اکراه فی الدین» یعنی ما
قرار نیست کسی را مجبور کنیم که مثلا صبح بلند شود
نماز بخواند، اما وقتی مساله به سطح جامعه و روابط
عمومی و اجتماعی افراد میرسد دیگر مسأله شخصی و فردی
نیست بلکه حیثیت عامه است که به حاکمیت مربوط است و به
اصطلاح آزادی شخصی افراد تا وقتی است که تعارض با
آزادیهای دیگر پیدا نکند.
* خوب اینکه فرمودید با برخورد حکومتی با بدحجابی
مخالفید، این شاید برای عموم مردم مثل همان تیغزدن
به جهت کثرت امکان برخورد نباشد اما برخیها که به
صورت سازماندهی شده به صورت مانکن برای تبلیغ مد خاص
هنجارشکنی در خیابانها تردد میکنند و یا اینکه برخی
افرادی که کاملا هنجارشکنانه در اماکن عمومی ظاهر میشوند
به طوری که شاید خانمها نیز از تیپ آنها برنجند چطور؟
ببینید اینجا همان بحث تدبیر و حکمت مطرح میشود، من
حالا باید به عنوان حاکم ببینم چه چیزی را میتوانم
واقعا جلوگیری کنم و از دستم بر میآید و تا آخر هم میتوانم
پایش بایستم. این دیگر به حکمت قانونگذاری و
سیاستگذاری من حاکم بر میگردد، چون خیلی چیزها هست
که در مقام حرف و فکر خوب است اما در مرحله عمل مشکل
پیدا میکند، مثلاً ما در قانون اساسی تحصیل رایگان را
هم داریم ولی آیا میتوانیم با شرایط فعلی تأمینش کنیم؟ گاهی مصالح ما اقتضا نمیکند مثلاً وقتی گشت ارشاد در
یک دورهای خیلی برخورد تندی با خانمهای به اصطلاح
بدحجاب میکرد عکسهایش در رسانههای دنیا منتشر میشد
و یادم هست در لبنان روزنامههای جریان مخالف حزبالله
این عکسها را چاپ میکردند و به مردم میگفتند مراقب
باشید، اگر طرفداران ایران قدرت پیدا کنند و زورشان
برسد همین وضع در لبنان خواهد بود! و شما میتوانید
تصور کنید در شرایط سخت درگیریهای سیاسی حزبالله با
جریانهای وابسته به آمریکا و اسراییل این گونه
تبلیغات منفی چه اثری داشت.
وقتی من با حکمت و تدبیر برنامهریزی کنم دایره قانون
را اینقدر تنگ نمیگیرم که نتوانم پایش بایستم،
وقتی
دایره قانون حکیمانه تعریف شود آن وقت با کسی که
هدفمند و حساب شده به ترویج فساد مشغول باشد میتوان
برخورد کرد، چون از قبل زمینههای تبلیغاتی و رسانهای
برای مفاهمه عمومی ایجاد شده و همه مردم آن را افساد
میدانند و خود مردم خواهان برخورد و مقابله با آن
هستند.
* فرمودید برخورد راه حل این مساله افزایش کنترل
اجتماعی و تقویت زمینههای باور عمومی است. چه
راهکارهایی را در این دو زمینه پیشنهاد میکنید؟
ببینید باید اولاً زمینه عمومی جامعه چنان با حیا و
عفاف شکل بگیرد که خود به خود حجاب به عنوان ظهور
بیرونی حیا و عفت حاصل شود.
یکی از اشتباهات راهبردی
ما این است که به جای تمرکز بر حیا و عفاف دائم از
حجاب حرف میزنیم، حالا باید دید چه چیزهایی عفت و حیا
را تخریب میکند؟ مهمترینش به اعتقاد من دنیاطلبی و
ترویج اشرافیگری و مادیگری و ارضای شهوتهای مادی است
که رهبر بزرگوار انقلاب همیشه روی این موضوع دست
گذاشتهاند، خب به اعتقاد من تبلیغات بازرگانی مخصوصا
در صداوسیما بیشترین سهم را در این زمینه دارد و ما
متاسفانه کمترین توجه را به آن داریم، یعنی متاسفانه
نسبت به فیلمهای سینمایی و سریالها و تئاتر و
موسیقیها بیشتر حساس هستیم تا آگهیهای بازرگانی، در
حالی که اثرگذاری این خیلی خیلی بیشتر و خطرناکتر است!
بر همین اساس دو راهکار مهم و کلان را در روایاتمان
داریم اولا از جهت سلبی امیرالؤمنین در نهج البلاغه
فرمودند و صدیقه طاهره فاطمه زهرا(س) در خطبه فدکیه
دارند که «ترک السرقة إیجابا للعفة» یعنی تا وقتی مال
حرام در زندگیها باشد از عفت و حیا خبری نیست. این
سنت الهی است که مال حرام اثر وضعی در اخلاق و عفت
عمومی دارد و شما میبینید که متاسفانه ما نسبت به ربا
و رشوه و اختلاس و پول حرام که اینقدر در دین ما رویش
حساسیت هست خیلی حساس نیستیم.
راهکار دوم هم جنبه
ایجابی دارد که از رسول اکرم(ص) نقل است که فرمودند به
دخترانتان حب علیبن ابیطالب را بدهید تا عفت و
حیایشان زیاد شود، ترویج ارزشهای معنوی مثل محبت اهل
بیت و روضه امام حسین علیه السلام به طور طبیعی نتیجه
مستقیم روی حیا و عفت و حجاب دارد و این اصل است حتی
کسی که حجابش درست نیست با محبت اهل بیت اصلاح شدنی
است لذا فرمودند: «کن محبا لنا ولو کنت فاسقا» یعنی
حتی اگر به گناهان و خطاهایی کوچک مبتلا شدی باز هم
محبت ما را رها نکن.
البته مصادیق مشخصتری هم در
کتاب «حجاب بیحجاب» و کتاب «حجاب با حجاب» ذکر کردهام؛
مثل تصویری که از حجاب در رسانهها ارائه میشود یا
مثلاً حضور زنان مجرم در دادگاه با چادر و مسائلی دیگر
که الآن مجال پرداختن به آنها نیست.
* با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
آرزوهای غُل وُ زنجیر شده ...
انتخاب ...
اینم کمک به فرهنگ-سازی، از نوع زیرزمینی ...
اینم از آینده-ی خیلی نزدیک ما! ...
آرزوهای غُل وُ زنجیر شده ...
دفاع از خانمان وُ خانه-ی خود ...
زیرنویسی وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی